|

گریز از گسست ژئوپلیتیک

در مفهوم نوینی که می‌توان برای ژئوپلیتیک قائل شد، عناصر معنوی و غیرمادی در مزیت‌های مادی و جغرافیایی تنیده شده است. در جهان امروز دیپلماسی ناکارا می‌تواند تمام مزیت‌های جغرافیایی را به مجموعه‌ای از انسداد سیاسی‌-اقتصادی تبدیل کند. دوران مزیت در بلندی‌های کوهستانی و گذرگاهی به سر رسیده است. چیرگی بر گذرگاه‌ها و مزیت‌های سرزمینی ویژگی‌های کارساز قرون گذشته به شمار می‌رود.

در مفهوم نوینی که می‌توان برای ژئوپلیتیک قائل شد، عناصر معنوی و غیرمادی در مزیت‌های مادی و جغرافیایی تنیده شده است. در جهان امروز دیپلماسی ناکارا می‌تواند تمام مزیت‌های جغرافیایی را به مجموعه‌ای از انسداد سیاسی‌-اقتصادی تبدیل کند. دوران مزیت در بلندی‌های کوهستانی و گذرگاهی به سر رسیده است. چیرگی بر گذرگاه‌ها و مزیت‌های سرزمینی ویژگی‌های کارساز قرون گذشته به شمار می‌رود. 

مزیت‌های سرزمینی فقط در صورت تنیده‌شدن در حسن هم‌جواری، تنش‌زدایی، برخورداری از گرایش‌های بشر‌دوستانه و داشتن رویه توسعه‌گرا و پویا در فهرستگان قابلیت‌های ژئوپلیتیک جای می‌گیرد.

در غیر‌این‌صورت تکیه بر مزیت گذرگاهی به اجماع منطقه‌ای علیه منافع ملی خواهد انجامید. و در نهایت گستره فشار‌های منطقه‌ای تمایل به گستره وسیع‌تری تا حد انزوای جهانی خواهد داشت. در جهان امروزین مزیت‌های ژئوپلیتیک شاخص‌های نوینی پیدا کرده است؛ به گونه‌ای که یکی از این شاخص‌ها بهره‌مندی از پاسپورت قدرتمند است. به‌ این‌ گونه مفهوم سنتی مزیت‌های ژئو‌پلیتیکی از تکیه صرف بر عوامل سرزمینی دور شده و با عوامل فرهنگی و اقتصادی درآمیخته است. دیپلماسی کارا قابلیت‌های سرزمینی را با سازوکارهای برخاسته از روابط سیاسی قدرتمند و صلح‌جویانه به کار می‌گیرد. استفاده توسعه‌گرا از منابع انرژی و مزیت‌های سرزمینی تنها در چشم‌اندازی از صلح و آرامش امکان‌پذیر است. دیپلماسی انعطاف شگفت‌انگیزی دارد. گاهی مزیت‌های سرزمینی یک کشور را دور زده و انرژی را از سرزمین‌های دورتری به بازار می‌برد. هنگامی که جریان دیپلماسی جهانی تا این حد انعطاف دارد، چرا ما نباید دیپلماسی دوراندیشانه و منعطفی داشته باشیم. قابلیت‌های سرزمین‌ها تنها در پناه دیپلماسی خردمندانه به بار می‌نشیند. جهان با آمایش نوین ژئواستراتژیک روبه‌روست. در چنین شرایطی همه مفاهیم کهن از‌جمله مزیت‌های سرزمینی دچار تحول مفاهیم شده است. پافشاری بر مزیت‌های نسبی سرزمینی در زمینه ژئوپلیتیک بدون در نظر داشتن مفاهیم نو گسست ژئو‌استراتژیک در پی خواهد داشت که نتیجه آن خروج از گردونه سیاسی‌-اقتصادی حاکم بر جهان است.