|

نفس‌کشیدن در فضای شهری

فکر نمی‌کنم نیازی به ارائه آمار تراکم ساختمانی در منطقه یک تهران باشد، برای اینکه بگوییم در سال‌های پس از جنگ تحمیلی، منطقه شمیرانات با ساخت‌وساز شدید و انبوه مواجه شد و جمعیتی بسیار بیشتر از تصور و تعادل در آنجا ساکن شدند. این واقعیت چنان ملموس است که خود ساکنان منطقه -که زمانی نه‌چندان دور، خوش‌‌‌آب‌وهواترین کوهپایه باغ‌شهری تهران با خانه‌های ویلایی یک و دو طبقه بود- هوا و آسمان برای تنفس کم‌ آورده‌‌اند.

فکر نمی‌کنم نیازی به ارائه آمار تراکم ساختمانی در منطقه یک تهران باشد، برای اینکه بگوییم در سال‌های پس از جنگ تحمیلی، منطقه شمیرانات با ساخت‌وساز شدید و انبوه مواجه شد و جمعیتی بسیار بیشتر از تصور و تعادل در آنجا ساکن شدند. این واقعیت چنان ملموس است که خود ساکنان منطقه -که زمانی نه‌چندان دور، خوش‌‌‌آب‌وهواترین کوهپایه باغ‌شهری تهران با خانه‌های ویلایی یک و دو طبقه بود- هوا و آسمان برای تنفس کم‌ آورده‌‌اند. ترافیک منطقه هم سال‌هاست چنان وضعیتی به خود گرفته که دیگر کمتر کسی مایل است برای انجام کاری یا حتی دیداری خانوادگی به آنجا برود. درست از تقاطع صدر یا چمران با شریعتی یا ولیعصر خیابان‌ها قفل است و ترافیک متر به متر جلو می‌رود؛ اما اکنون وضع به جایی رسیده است که اگر شهرداری تغییر رویه‌‌ای در کارش ندهد و به اصول علمی شهرسازی همچنان پایبند نماند، این قضیه بغرنج‌‌تر و در آینده به بن‌بستی اصلاح‌‌ناشدنی خواهد انجامید.

باید یادآور شد که مصوبات مختلفی از سه دهه پیش ساخت‌وساز پنج طبقه مسکونی را در همه جای شهر مجاز شمردند؛ سپس با مصوبه برج‌باغ ساخت‌وساز برج‌های 10 تا 15 طبقه و بیشتر در هر کجای شهر رایج شد. سپس ضوابط و مقررات طرح جامع اجازه ساخت برج‌های اداری را در دو طرف تمام شریانی‌‌ها؛ یعنی خیابان‌های اصلی شهر داد. این مجوزها ساخت‌وساز اداری-تجاری حجیمی را به شهر افزود؛ اما بیشترین حملات ساخت‌وساز و تغییر سیمای شهری به منطقه یک وارد آمد که قیمت‌ها در آن بالاتر بود. مدام صحبت از محو و نابودی هزاران هکتار باغ خصوصی و درختان شد و شد... تا اینکه دیگر خسته شدیم. ظاهرا زور سازندگان یا به قولی «developer‌»ها می‌چربید و همچنان می‌چربد. حتی شهرداران دوره آقای روحانی هم نتوانستند این آهنگ ساختن را آرام‌تر کنند؛ اما در سال‌های اخیر که انتظار نگاهی معنوی‌‌تر، انسانی‌‌تر و چاره‌‌جویانه داشتیم، وضعیت بدتر شد که بهتر نشد. و با اینکه هم جای ساخت‌وساز تنگ‌‌تر شده و هم سرمایه‌‌گذاری و تحرکات سازندگان روندی نزولی یافته، شهرداری تهران به جای آنکه مردم را تشویق به مرمت و به‌سازی کند و خود شرایط بهبود کیفیت زندگی و خدمات محلی در بافت‌های مسکونی موجود را برای شهروندان آماده کند، مرتبا پروژه‌های پرهزینه و دشواری را پیشنهاد می‌کند که معلوم نیست چقدر به درد شهر بخورد؟ لازم به ذکر نیست که بسیاری‌‌ از این پروژه‌‌ها وظیفه شهرداری نیست. به‌علاوه وقتی طبق مقررات و قوانین جاری شهرسازی عملی نشوند یا به هر حال عملا بلاتکلیف بمانند، اعتماد مردم به شهرداری‌شان را سست می‌کنند. برای همین است که یادداشت اولم در این سال نو را با این آرزو می‌نویسم که شهرداری شهر عزیزمان امسال با توجه به نیازهای شهر و شهروندان (که ما در جداول من شهردارم! در دو نوبت پر کردیم) و نیز قوانین و مقررات شهری جاری، اولویت‌‌هایش را فراروی برنامه‌ریزی‌‌های امسال خود قرار دهد.

در اینجا به نمونه‌هایی از این پروژه‌‌های بزرگ اشاره می‌کنم؛ یکی پروژه مسکن‌سازی میلیون‌واحدی بود، دیگری هتل‌سازی در پارک‌های جنگلی تهران و آخری ساختن ده‌ها مسجد در پارک‌های تهران که در هفته‌های اخیر بر سر زبان‌ها بوده است.

درباره ساخت برج‌ها و شهرک‌های مسکونی از طرف شهرداری و دیگر نهادها زیاد شنیده بودیم. مثلا همان پروژه معروف شمال باغ گیاه‌شناسی؛ اما سال گذشته اینکه چینی‌‌ها بیایند و بافت‌‌های به‌اصطلاح «فرسوده» جنوب تهران را بکوبند و به جایش مجتمع‌های مسکونی نو بسازند، توجه همه شهرسازان خودی را جلب کرد. پرسیدند: چرا چینی‌‌ها؟ آیا مطالعات پروژه و ساکنان آتی معلوم‌اند؟ و... .

همان سال گذشته بیانیه‌‌ای از طرف انجمن طراحان شهری ایران در اعتراض به لایحه جدید باغات (پیشنهادی شورای شهر) تحت عنوان «احیای مصوبه برج‌باغ» نگرانی دیده‌‌بانان شهری را برانگیخت. این بیانیه حاکی از آن بود که به بهانه تأمین منافع معدود مالکان باغات پایتخت و البته اغلب سوداگران املاک، شورای شهر اقدام به تنظیم لایحه‌ای جدید بدون توجه به نیازهای پایتخت کرده است؛ درحالی‌که وظیفه شورا و شهرداری در درجه اول توجه به حقوق عامه مردم بر شهر است.

مورد دیگر اینکه شهردار تهران سال قبل اعلام کرد که قرار است تعدادی هتل‌ در «بوستان‌های جنگلی تهران» ساخته شود؛ آن‌هم در شرایطی که گردشگری بسیار ضعیف است. او همان‌جا گفت که حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پروژه مشارکتی در شهرداری تهران تعریف شده است که بخشی از آنها ساخت هفت تا هشت هتل پنج تا هفت ستاره است که قرار است با شریک ساخته شوند. مردم از خود پرسیدند چرا هتل‌هایی در بوستان‌های جنگلی؟ حتی اگر تهران ۴۴ هزار هکتار فضای سبز پیرامونی داشته باشد، چرا باید بخشی از این فضاهای جنگلی که اکنون دیگر تنها ریه‌های شهر تهران هستند، از فضای عمومی شهری جدا شده، به فضاهایی نیمه‌خصوصی برای پذیرایی گردشگران تبدیل شوند؟ آن‌هم در پهنه‌های سبز حفاظتیِ ساخت‌وساز ممنوع... .

و اما مورد زنده آخر که سر‌و‌صدای اعتراض ساکنان محترم منطقه اطراف پارک قیطریه و چیذر را درآورده، داستان ساخت مسجدی در یکی از ورودی‌های پارک قیطریه است که ظاهرا یکی از چندین و چند مسجدی است که شهرداری تهران قصد احداث آنها را در داخل پارک‌های بزرگ‌تر تهران دارد و می‌‌خواهد مغازه‌ها و قرارگاه‌‌هایی را در آنها مستقر کند. تحقیقات فوری شهرسازان نشان داد که طبق قوانین مصوب قبلی، نه چنین کاری مجاز است و نه به صلاح محلاتی که ساکنان‌‌شان، هم مسجدِ کافی دارند و هم مشکل ترافیکی! حال چگونه نفس بکشیم در این فضای شهر شلوغ‌‌مان؟ به‌‌سختی!