|

انتخابات و سیاق تشکیل دولت‌های خوب

نمونه‌های اولیه اقوام بشر شکارچی و کوچ‌نشین بوده‌اند، آنها برای امرار معاش و گذران زندگی مجبور به جابه‌جایی و مهاجرت از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌شدند. با افزایش جمعیت کره زمین، تداوم کوچ‌نشینی با مشکلات و معضلات جدی روبه‌رو شد. امکان جابه‌جایی و مهاجرت برای جامعه‌ای با جمعیت بالا، رنج و مشقت‌های مختص خود را داشت. بنابراین نظام کشاورزی، یک‌جانشینی و قبیله‌ای، جایگزین نظام شکارچی-کوچ‌نشین شد. توسعه صنعت کشاورزی (به‌ویژه کاشت غلات) و همچنین صنعت دامداری، زمینه لازم برای پیدایش تمدن‌های عظیم در مناطق اوراسیا، بین‌النهرین، شمال آفریقا و اروپای مدیترانه‌ای را در زمان قبل از میلاد مسیح فراهم کرد.

نمونه‌های اولیه اقوام بشر شکارچی و کوچ‌نشین بوده‌اند، آنها برای امرار معاش و گذران زندگی مجبور به جابه‌جایی و مهاجرت از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌شدند. با افزایش جمعیت کره زمین، تداوم کوچ‌نشینی با مشکلات و معضلات جدی روبه‌رو شد. امکان جابه‌جایی و مهاجرت برای جامعه‌ای با جمعیت بالا، رنج و مشقت‌های مختص خود را داشت. بنابراین نظام کشاورزی، یک‌جانشینی و قبیله‌ای، جایگزین نظام شکارچی-کوچ‌نشین شد. توسعه صنعت کشاورزی (به‌ویژه کاشت غلات) و همچنین صنعت دامداری، زمینه لازم برای پیدایش تمدن‌های عظیم در مناطق اوراسیا، بین‌النهرین، شمال آفریقا و اروپای مدیترانه‌ای را در زمان قبل از میلاد مسیح فراهم کرد.

در جریان تاریخ، حکومت‌ها و تمدن‌های تشکیل‌شده، به طور پیوسته تلاش کرده‌اند از طریق تأمین معاش افراد جامعه، برقراری عدالت و حفظ امنیت که بی‌شک مهم‌ترین وظایف هر دولت محسوب می‌شود، قلمرو حکمرانی خود را حفظ کرده و توسعه دهند. در اکثر دوران اغلب حکومت‌ها به صورت پادشاهی یا اقتدارگرایانه اداره و مدیریت می‌شدند. با ظهور انقلاب صنعتی و در ادامه در قرن بیستم، به تدریج ظهور دولت‌های مدرن وبری (مبتنی بر انتخاب آزاد) رونق یافت. ویژگی بارز این حکومت‌ها، انتخاب دولت از طریق رأی و نظر مردم بود. داگلاس نورث به اختصار در کتاب «خشونت و نظم اجتماعی» حکومت‌ها را به دو گروه : 1- حکومت‌های با نظام دسترسی بسته و 2- حکومت‌های با نظام دسترسی باز تقسیم‌بندی می‌کند. او توضیح می‌دهد حکومت‌های با دسترسی بسته توسط فرد یا عده اندکی از افراد مدیریت می‌شوند و به دلیل ساختار انحصاری و بسته آنها، امکان ورود سایر افراد جامعه به داخل ساختار حکمرانی تقریبا غیرممکن است. ویژگی بارز این ساختار سیاسی، وجود ائتلاف مسلطی از نخبگان سیاسی است که به صورت انحصاری و محدود اداره همه امور جامعه را در اختیار دارند. همچنین داگلاس نورث معتقد است هر چه دولت‌های منتخب با مقدار کمتری از میزان مشارکت مردم فعالیت کنند، احتمال کسب موفقیت و کامیابی در آنها کاهش می‌یابد. او این شکل از دولت‌ها را دولت‌های شکننده می‌نامد. خاستگاه این دولت‌ها به جای اتکا به آرای عمومی مردم، وابسته و منبعث از روابط افراد داخل ائتلاف مسلط است. همچنین پیوندهای بین اعضای ائتلاف مسلط مبتنی است بر توزیع رانت بین افراد ائتلاف مسلط. داگلاس نورث ساختارهای سیاسی شکننده را شکلی از دولت‌های با ساختار سیاسی بسته می‌داند. او معتقد است در این شاکله سیاسی در صورت به‌هم‌ریختگی توزیع رانت، تعادل شکل‌گرفته دچار تزلزل می‌شود. از سوی دیگر سایر نخبگان سیاسی خارج از ائتلاف مسلط که گمان می‌برند مغرضانه از ساختار سیاسی موجود حذف شده‌اند، به دنبال راهی برای رسیدن به سازمان‌های سیاسی هستند. مضاف بر این، شاکله سیاسی موجود به علت آنکه توسط قاطبه مردم انتخاب نشده است، نمی‌توان انتظار داشت مورد حمایت اکثر جامعه نیز باشد. به این دلیل داگلاس نورث (برنده جایزه نوبل اقتصاد) این گونه سازمان‌های سیاسی را شکننده می‌نامد.

در طرف مقابل، داگلاس نورث حکومت‌های با نظام دسترسی باز را عنوان می‌کند. در این ساختار سیاسی، محدودیت چندانی برای حضور افراد جامعه در ارکان سیاسی وجود ندارد. ساختار سیاسی به گونه‌ای رقابتی، باز و غیرانحصاری به فعالیت و بقای خود ادامه می‌دهد. محیط رقابتی و منعطف این ساختارهای سیاسی، منجر به رشد کارایی و خلاقیت در تصمیم‌گیری‌ها می‌شود.

همچنین فوکویاما نیز در کتاب «نظم و زوال سیاسی» خود دولت‌ها را به دو قسم: دولت‌های اقتدارگر و مدرن تقسیم می‌کند. او بیان می‌کند دولت‌ها وظایف مهمی را بر عهده دارند و برای انجام وظایف خود، نیازمند میزانی از قدرت، اختیار و آزادی عمل هستند. از سوی دیگر طرفداران دولت مدرن نگران‌اند که دولت‌ها از قدرت، اختیار و آزادی به‌دست‌آمده به صورت بهینه استفاده نکرده و زمینه بروز فساد در دولت فراهم شود. بنابراین آنها بر این باورند که قدرت، اختیار و آزادی دولت‌ها باید محدود و کنترل‌شده باشد. راه‌حل آنها برای کنترل و عدم سوءاستفاده از قدرت، برگزاری انتخابات آزاد با حضور گسترده مردم و سلایق مختلف سیاسی است. فوکویاما شرط برقراری دولت مدرن را برقراری حاکمیت قانون در همه عرصه‌ها می‌داند. فوکویاما توضیح می‌دهد اگر فرادستان جامعه بتوانند قوانین را به نفع خود تغییر دهند یا خود و اطرافیانشان را از اجرای قانون مستثنا بدانند، آن‌گاه ایجاد دولت مدرن مبتنی بر انتخابات آزاد به خطر خواهد افتاد.

حال با بازنگری تاریخ در می‌یابیم که در ابتدا تمامی حکومت‌ها در شکل اولیه خود در قالب اقتدارگرایی، پدیدار شده‌اند. سپس برخی از آنها به تدریج به سمت ساختار سیاسی باز حرکت کرده و عده‌ای هرگز حاضر نبودند از میزان اقتدارگرایی خود بکاهند و در ترازو رابطه میان دولت – مردم همواره کفه ترازو به سمت دولت سنگینی داشته است. به گواه تاریخ اکثر کشورهایی که توانستند دولت مدرن وبری (مبتنی بر انتخابات آزاد) را به صورت کامل و واقعی و نه در شکل ظاهری و صوری پیاده‌سازی کنند، قادر بوده‌اند دستاوردهای عظیم و قابل اتکایی در وجوه مختلف و به خصوص در اقتصاد به دست آورند. از سوی دیگر و در یک شکل افراطی، کشورهایی قرار دارند که درجه بالایی از اقتداگرایی را به نمایش گذاشته‌اند. مشخصه بارز این کشورها، وجود ائتلاف مسلط محدود با تعداد اندکی از نزدیکان و اعضای خانواده است. ساموئل هانتینگتون متخصص برجسته علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه هاروارد این ساختار سیاسی را حکومت‌های پاترمینویال (یا ویژه‌خواری) معرفی می‌کند که در آن امتیازها بین تعداد اندکی از افراد تقسیم می‌شود. اقتصاددان شهیر، آدریان لفت ویچ، نیز در کتاب «دولت‌های توسعه‌گرا» این حکومت‌ها را حکومت‌های متزلزل می‌نامد. زیرا این حکومت‌ها قادر نیستند به طور شایسته، رضایت جامعه را فراهم کنند و تعادل موجود را یک تعادل شکننده و سطح پایین می‌داند. او برخی کشورهای آفریقایی (سودان، اتیوپی، چاد، کنگو و...) را جزء این دسته از کشورها به شمار می‌آورد و می‌افزاید همواره این قبیل کشورها درگیر خشونت، جنگ و نزاع داخلی هستند و دولتمردان هرگز نتوانسته‌اند بر تمامی اراضی کشور تسلط کافی داشته باشند. همچنین عجم اوغلو در کتاب «راه باریک آزادی»، برای این دسته از حکومت‌ها، نام حکومت‌های کاغذی را برگزیده است.

در یک تقسیم‌بندی ساده می‌توان کشورها را به حکومت‌هایی با انتخابات آزاد، کشورهایی با درجه بالایی از تمرکز و اقتدارگرایی و کشورهایی با سطح کمتری از تمرکز و اقتدارگرایی گروه‌بندی کرد.

دولت‌هایی که ساختار سیاسی آنها توسط انتخابات آزاد و با مشارکت همگانی و عمومی مردم شکل می‌گیرد، به دلیل آنکه برای بقا و پایداری خود، نیازمند جلب آرا و رضایت جامعه هستند، همواره در تلاش‌اند مردم را به مثابه مشتری تلقی کرده و جلب رضایت مشتری را رکن اصلی تداوم حیات خود می‌دانند. پاسخ‌گویی نهادینه‌شده در این ساختار سیاسی باعث می‌شود آنها نسبت به شعارهای انتخاباتی خود، مسئول و متعهد باقی بمانند. بنابراین در تلاش هستند وضعیت اقتصادی آحاد جامعه را ارتقا دهند. به این دلیل کشورهای مبتنی بر این نحو از ساختار سیاسی غالبا کشورهایی با درآمد سرانه بالا و شرایط مناسب اقتصادی هستند. حکومت‌هایی که ساختار سیاسی آنها به شدت متمرکز و اقتدارگراست، وجود عده‌ای اندک از افراد که بر تمامی ارکان قدرت تسلط دارند، مانع شکل‌گیری سازمان‌های سیاسی منعطف، کارا و خلاف و رقابتی می‌شود. همچنین این گروه کشورها، سازمان اقتصادی خود را نیز به صورت غیررقابتی، غیرخلاقانه و ناکارا مدیریت می‌کنند. عدم شکل‌گیری سازمان‌های سیاسی و اقتصادی پویا و خلاق باعث ایجاد کشورهای فقیر و با درآمد سرانه پایین شده است.

سخن آخر اینکه دولت‌ها باید باشند زیرا اصلی‌ترین ارائه‌دهنده کالاهای عمومی هستند و نقش مهمی در مقررات‌گذاری، از‌بین‌بردن اطلاعات نامتقارن، اجرای عدالت و برقراری امنیت ایفا می‌کنند. برخی وجود دولت‌ها را ضروری و واجب دانسته و برخی برعکس، بودن دولت‌ها را امری زائد و بی‌فایده می‌انگارند. به گفته آدریان لفت ویچ موضوع مهم بودن یا نبودن دولت‌ها نیست، بلکه مسئله با اهمیت وجود نوعی از حکومت‌های خوب، کارا و مؤثر است. هر میزان انتخابات آزاد، مبتنی بر پویایی احزاب سیاسی، تشکل‌های اجتماعی، جامعه مدنی فعال و پاسخ‌گویی دولت‌ها گسترش یابد، امکان تحقق دولت‌های خوب و کارآمد افزایش می‌یابد و این دولت‌ها زمینه را برای رشد و توسعه اقتصادی پایدار فراهم می‌کنند. از سوی دیگر هر میزان سطح تمرکز، انحصار و اقتدارگرایی دولت‌ها افزایش یابد، احتمال خلق دولت‌های خوب و کارآمد کاهش می‌یابد که نتیجه آن پیدایش اقتصادی نحیف با پیامدهای  ویرانگر و مخرب است.