|

آیا فردا، در فردا بیدار می‌شویم؟

هفته پیش، چند ساعت به شروع رأی‌گیری یادداشتم را نوشتم، بی‌توجه به اینکه نتیجه چه خواهد بود. اما این هفته صبر کردم تا ساعاتی از شروع رأی‌گیری بگذرد تا بتوانم تصویری کلی از آنچه در شعبه‌های اخذ رأی می‌گذرد، به‌ دست آورم تا بلکه آنچه می‌نویسم با تصویر عمومی هماهنگ باشد و نوشته‌ام رنگ آرزوهایم را نگیرد. تا این ساعت که مشغول نوشتنم، یک چیز مشهود است و آن حضور معنادار مردم پای صندوق‌های رأی است، همان‌طور که حضور حداقلی مردم در انتخابات هفته پیش هم معنادار بود. حضوری که کمترین درصد تعداد واجدین شرایط رأی‌دادن را در کشورمان طی این 45 سال به ثبت رساند. اتفاقی که خواسته دو گروه بود و برای رسیدن به این درصد، تلاش بسیاری در این 45 سال داشتند هرچند موضوع یادداشتم این تلاش نیست و وقتی دیگر باید به آن بپردازم.

هفته پیش، چند ساعت به شروع رأی‌گیری یادداشتم را نوشتم، بی‌توجه به اینکه نتیجه چه خواهد بود. اما این هفته صبر کردم تا ساعاتی از شروع رأی‌گیری بگذرد تا بتوانم تصویری کلی از آنچه در شعبه‌های اخذ رأی می‌گذرد، به‌ دست آورم تا بلکه آنچه می‌نویسم با تصویر عمومی هماهنگ باشد و نوشته‌ام رنگ آرزوهایم را نگیرد. تا این ساعت که مشغول نوشتنم، یک چیز مشهود است و آن حضور معنادار مردم پای صندوق‌های رأی است، همان‌طور که حضور حداقلی مردم در انتخابات هفته پیش هم معنادار بود. حضوری که کمترین درصد تعداد واجدین شرایط رأی‌دادن را در کشورمان طی این 45 سال به ثبت رساند. اتفاقی که خواسته دو گروه بود و برای رسیدن به این درصد، تلاش بسیاری در این 45 سال داشتند هرچند موضوع یادداشتم این تلاش نیست و وقتی دیگر باید به آن بپردازم.

دوست داشته باشیم یا نه، انقلاب یک کنش مردمی است و حتی اگر آن‌قدر زمان بگذرد تا مردمی که انقلاب کردند دیگر در قید حیات نباشند، ولی تا زمانی که هنوز پیوندهای اجتماعی با آن انقلاب وجود داشته باشد، برایند این پیوندها، چه بار مثبت داشته باشند و چه منفی، حکایت از ادامه یا پایان عمر آن پیوستگی دارد و البته قطعا یک روز این پیوستگی بخشی از تاریخ خواهد شد، همان‌طور که حضور انقلاب مشروطه در جامعه، بیشتر وجهی تاریخی دارد، اما انقلاب 57 هنوز تاریخی نشده، برای همین پیوستگی اجتماعی با آن همچنان معنادار است و این معنا، خواسته یا ناخواسته، در جاهایی قابل مشاهده است. برای کشور ما یکی از مهم‌ترین جاهایی که می‌توان این پیوستگی و حتی چسبندگی را مشاهده کرد، انتخابات است. از همین روست که در هیچ کجای جهان، انتخابات همچون کشور ما معنایی چندوجهی ندارد. انتخابات تا آنجایی که من می‌دانم در همه کشورهای جهان، فقط و فقط یک معنا دارد، انتخاب افرادی که قرار است کارهای مشخصی را برای کشور و مردمشان انجام دهند. مردم به پای صندوق رأی می‌روند که کسی یا کسانی را برگزینند تا طی دوره‌ای مشخص، بعضی کارها را انجام دهند یا حتی برخی از کارها را انجام ندهند؛ همین و بس. ولی در کشور ما بعد از 120 سال از انقلاب مشروطه و 45 سال از انقلاب 57، انتخابات و رأی‌دادن هنوز چنین معنایی نیافته و هنوز انگار در 12 فروردین 58 قرار داریم. این معنا فقط در بین مردم نیست که حاکمان هم گویی هر انتخابات را چنین می‌بینند و اصرار دارند ‌ حتما همین باشد. اینکه در هفته گذشته و ساعتی پیش از پایان رأی‌گیری، پیامکی از سوی وزارت کشور به همه گوشی‌های همراه فرستاده و در آن رأی‌دادن را مطابق دیدگاه خودشان تفسیر کرده بودند، به هر قصدی که فرستاده شده باشد و هدف از آن، رسیدن به هر هدفی که باشد، یک معنا بیشتر ندارد و آن هم اینکه هنوز برخی از ما، چه در حکومت و چه در بین مردم، همچنان در وضعیت 12 فروردین سال 58 قرار داریم و ذهنمان از آن جدا نشده و انگار هر بار که مردم پای صندوق رأی می‌روند، قرار است آن رخداد را دوباره تکرار کنند.

اینکه بعد از 45 سال، هنوز بخشی از مردم و بخشی از حکومتگران نتوانسته‌اند از آن روز عبور کنند، قطعا احتیاج به تحلیل و بررسی دارد. اینکه این همه سال از آن روز خاص گذشته، ولی هنوز در آن روز گرفتار مانده باشیم، بیشتر به فیلم‌های علمی تخیلی می‌ماند، به یک فضایی که در آن گیر کرده باشیم یا به یک ماشین زمان یا بهتر است بگویم به داستان کسی که هر شب که می‌خوابد، فردا صبح که بیدار می‌شود، به‌ جای اینکه در فردا بیدار شود، در دیروز بیدار می‌شود. 

این موضوع مثل یک داستان است، یک داستان سوررئال. تصور کنید که برای یک نفر، مرد و زنش هم فرقی ندارد، همه روزها دیروز باشد، پیر بشود، ولی هیچ‌وقت به فردا نرسد. من واقعا امیدوارم زمانی برسد که ما، من، یا هر فرد دیگری، وقتی از خواب بیدار می‌شویم، در فردا بیدار بشویم و این دیروز روزی به پایان برسد و زمانی برسد که ما فردا را شروع کنیم. یعنی پای صندوق برویم و رأی بدهیم، فقط برای اینکه به کسی یا کسانی رأی بدهیم که معنایش فقط و فقط رأی‌دادن به همان فرد یا افراد برای اداره کشور باشد. برویم رأی بدهیم تا عده‌ای را انتخاب کنیم که کشور را اداره کنند و نه برای ما و نه برای هیچ‌کس در هیچ جای دیگر دنیا، این رأی‌دادن ما به معنای انگشت‌زدن در هیچ چیز و شرافت و بی‌شرافتی هیچ‌کس و تأیید و تکذیب هیچ مضمونی نباشد. فقط رأی‌دادن برای انتخاب افراد باشد که اگر خوب کار کردند، دوباره به آنها و آن نوع تفکر رأی بدهیم و اگر خوب کار نکردند، شخص یا اشخاص دیگری را در نوبت بعد انتخاب کنیم. واقعا دلم می‌خواهد که این انتخابات، انتخاباتی برای گذر از آن روزی باشد که هر روز تکرارش می‌کنیم و از عمق وجودم آرزو می‌کنم که فردا، در فردا بیدار شویم و نه در دیروز.