به مناسبت اعلام نتایج رسمی دور دوم انتخابات ریاستجمهوری
شش نیایش در جشن تیرگان ایران 1403
انتخاب پزشکیان، پیروزی پویش تحولخواهی و توسعه و مایه سربلندی جامعه ایرانی است. آخرین امیدهای زخمخورده منتقدان ساختار حاکم دوباره لختی لنگر انداخت. بخش مهمی از این منتقدان، بیرون حکومت و در جامعه مدنی کوشیدند و بخشی از ناقدان نیز اتفاقا در فضاهای بین جامعه و دولت در ردههای کارشناسی و اداری و مدیریتهای پایه و میانی و حتی بعضا نزدیک به مراکز اصلی قدرت که حاصل پویاییهای درونی جامعه ایران هستند و تا لایههایی از دولت نیز چکه کرده است.
انتخاب پزشکیان، پیروزی پویش تحولخواهی و توسعه و مایه سربلندی جامعه ایرانی است. آخرین امیدهای زخمخورده منتقدان ساختار حاکم دوباره لختی لنگر انداخت. بخش مهمی از این منتقدان، بیرون حکومت و در جامعه مدنی کوشیدند و بخشی از ناقدان نیز اتفاقا در فضاهای بین جامعه و دولت در ردههای کارشناسی و اداری و مدیریتهای پایه و میانی و حتی بعضا نزدیک به مراکز اصلی قدرت که حاصل پویاییهای درونی جامعه ایران هستند و تا لایههایی از دولت نیز چکه کرده است.
1. این پیروزی مرهون دو نیروی مهم اجتماعی در بخش پیشرو جامعه ایران بود؛ نخست آنها که به نشان اعتراض رأی ندادند و مقاومت مدنی کردند و دوم آنها که برای حل مشکلات با هزینههای کمتر همچنان به نهاد نیمهرمق انتخابات و روشهای گفتوگویی چشم دوختهاند.
2. فردای ایران بیگمان فقط متعلق به این بخش پیروز انتخابات نیست، هموطنان مخالف در داخل کشور یا مقیم خارج و نیز آن عزیزان محترم که پیروز این دور از انتخابات نشدند، همه متعلق به یک سرزمینیم و کشتی نشستگانیم در این تلاطم امواج. مطمئنا و مطمئنا میتوانیم با «توافق اختلافی» و «اختلاف توافقی»، برای ایران و برای خیر مشترک همگانی، به طور آزادمنشانه و اخلاقی و شرافتمندانه همکاری کنیم. یادمان باشد هیچوقت ایران را به عرصه شطرنج و کیشومات سیاسی تقلیل ندهیم، ایران ما صفحه عزیز حل جمعیِ معماهای ماست؛ از آذربایجان و کردستان و ایلام تا سیستان و بلوچستان، از خوزستان تا خراسان، از امواج پرخروش خزر و شکوه بلند البرز تا سواحل زیبای خلیج فارس.
3. اکنون در آغاز راه، دستکم با سه مردهریگ بدخیم دستبهگریبانیم:
1-3. برخی عالمان دلسوز، وضع موجود اقتصادی را یک قمارخانه نامولد و لگدکوب مافیاهای مالی و رانتی دیدهاند که در سطح نازل اجتماعیاش متأسفانه به بازی بخشی از خانوادهها با مسکن و ارز و سکه منتهی شده است (میبینید که چگونه کار ایران فقط با دولت حل نمیشود، ملت و دولت باید سبک زندگی و طرز نگاه و عمل خود و مناسباتشان را بهبود ببخشند و توسعه بدهند). آقایان اصرار داشتند تورم ناشی از سالها اقتصاد دستوری و دیپلماسی ایدئولوژیک را با شلاق مالیاتستانی از کارکنان و خردهکسبه و خانوادهها مهار کنند. میدانیم که همواره تورم در جهان، محیط رشد تمامیتخواهی بوده است. برونرفتن از این وضع با تکسیاستها مقدور نیست و مستلزم آیندهنگاری و سناریوهایی میانمدت و بلندمدت در یک پلتفرم همیارانه گفتوگویی، خردورزانه، مشارکتی، اجتماعنگر و «شواهد پایه» (EBP) است.
2-3. میراث سیاست خارجی ایدئولوژیک، نسبت ایران عزیز با بخش مهمی از جهان را که بیش از نیمی از تولید فعال دنیا در آن جریان دارد متشنج ساخته است و حل مجدد آن به ابتکارات دوباره و دشوار دیپلماسی با متقاعدسازی سطوح مختلف تصمیم سازی و تصمیمگیری در کشور نیاز دارد.
3-3. مداخلات تمامیخواهانه دولتهای سایه و آشکار در سبک زندگی و فرهنگ و هنر و اندیشه و دانش، محتوای پویان جامعه ایرانی را گرفتار تنش و بیتعادلی کرده است. گروههای مفرط در این چند سال اصرار داشتند از یک سو معابر را با مأمور و حجاببان، کنسرتها را با افراد آتش به اختیار، دانشگاه و عرصه عمومی را با رویکرد امنیتی کنترل کنند. به کوششهای سیاستی متقاعدساز در مراکز اصلی تصمیمگیری و نیز به روشهای اقناعی و فرهنگی برای ایجاد فضای همفهمی و گفتوگوی مهربانانه و احترام متقابل و همزیستی در جهان زندگی ایرانی نیاز داریم.
مطمئن باشیم که آسمان ایران با رنگینکمانی از قلمروهای صلحآمیز دین با عرف، دین با عقل، دین با علم، و دین با اخلاق پرشکوهتر خواهد شد و رضای حق و خلق را در طول هم فراهم خواهد کرد.
4. ما از ساختن ایجابی ایران و فکر توسعه مداوم پلکانی و انباشتی، هرگز نومید نخواهیم شد. ما تسلیم توهمات رادیکالیستی و زیروروکردن پرهزینه و مخرب نخواهیم شد. یکبار انقلاب برای نسلهای پیدرپی ما کافی است. افراطگرایی از هر دو سو در بهترین حالت، سنگفرشهایی از صداقت بهسوی دوزخی برای این ملت است. تاریخ معاصر ایران و نیز تجربه کشورهای درحالتوسعه موفق در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین بهروشنی گواهی میدهد که انواع راههای نرفته خردورزانه و صلحآمیز، در پیشروی ماست. دو نیروی مهم در این راه عبارتاند از: یک، کنشگران اجتماعی و مدنی خلاق و هوشمند در ملت. دو، کارگزاران خردگرا و خیرخواه در دولت. همکاری و همافزایی این دو نیمه ملت-دولت است که به امید حق، ایران را از گردنههای سخت معاصرش بهسلامت عبور خواهد داد. مهمتر از همه، هرچه در جامعه مدنی، سمنی، محلی، صنفی و حرفهای صادقانه بکوشیم و به توسعه ایران کمک کنیم، به همان میزان راه تغییر و دموکراسی تسهیل خواهد شد.
5. یادمان باشد که «نظام سیاسی» چیزی بیشتر از نظام حاکم است. دوستان رادیکال چنان به «نظام حاکم» خیره میشوند که نظام سیاسی و اجتماعی در نقطهکور نگاهشان و در سایه قرار میگیرد. در «نظام سیاسی» ایران، جامعه مدنی را داریم، هنجارهای عقلی و اخلاقی در فرهنگ ایرانی را داریم، نهادهای سمنی و محلی، افکار عمومی، شبکههای اجتماعی، بخشهای پیشرو صنفی و حرفهای و طیفهای باسواد، خوشنیت و چیزفهم و دلسوز در فضاهای مرزی بین ایوان جامعه و دیوان دولت را داریم، لایههای کارشناسی و حتی مدیریتی پایه و میانی در نظام اداری را داریم. نظام سیاسی و اجتماعی همواره مهمتر از نظام حکومتی است.
6. رئیسجمهور منتخب مردم که حامل تعهدات سنگین انتخاباتی است با تیم اجرائیاش که قول داده است برمبنای شایستگی و تجربه و به معیار «امتیاز فضل» دعوت به همکاری بکند، انتظار میرود که یارویاور توانمندساز برای آن «نظام سیاسی و اجتماعی» وسیعی بشوند که در بالا گفتیم. دولت یک مداخلهگر بزرگ نیست، بلکه یک وظیفهدار ملی برای ظرفیتسازی، تسهیلگری و شتابدهندگی است و باید پشتیبان مجموعه بزرگ عاملیت در ایران به سوی توسعه و پایداری و سعادت جمعی باشد.
پس ما اینهمه قابلیت و جای پا و نقطههای امید برای توسعه و برای تحولات معقول و واقعبینانه داریم. این صدای وجدان بیدار ایرانی است از زبان بانوی شعرمان سیمین: «دوباره میسازمت وطن، اگرچه با خشت جان خویش/ ستون به سقف تو میزنم...».