نقدی بر ترکیب شورای راهبری
پس از اعلام اسامی و شخصیتهایی که در شورای راهبری تعیین شده برای انتخاب وزیران و معاونان رییسجمهور، موجی از بهت و حیرت در میان سیاستورزان و علاقهمندان به سیاست پدیدار شده است.
محمدصادق جنانصفت
پس از اعلام اسامی و شخصیتهایی که در شورای راهبری تعیین شده برای انتخاب وزیران و معاونان رییسجمهور، موجی از بهت و حیرت در میان سیاستورزان و علاقهمندان به سیاست پدیدار شده است.
پزشکیان از سوی مخالفان متهم به دولت سوم روحانی است در حالی که خود آقای پزشکیان بر اهمیت و موفقیت دولت خاتمی تاکید میکرد، این هر دو دولت برای انتخاب وزرا و معاونان تجربیات ارزشمندی داشتند در حالی که این شیوه جدید ادامه آن تجربیات و تکمیل آنها نیست بلکه یک تنزهطلبی خیالپردازنده است که با آنچه خود از حضور اقوام، ادیان و گروههای مختلف جنسیتی گفتهاند همخوانی ندارد و نخستین قربانی آن تجربیات ارزشمند دولتها و مدیریتهای گذشته است.
واقعیت این است که شماری از اعضای شورای راهبری باید وزیران مهمی مثل وزارت خارجه، وزارت اقتصاد، وزارت صمت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را انتخاب کنند نه کارنامه سیاسی فوقالعادهای دارند و نه تجربههای سیاسی و نه حتی در میان همفکران خود فرد نخبهای به حساب میآیند. این وضعیت در کمیتههای چندگانه نیز وجود دارد و شرایط را جوری کرده است که علاقهمندان به سیاست باور دارند انتخاب وزیران با این روش و راهبرد و با این افراد راه بهجایی نمیبرد و میتواند سرچشمه فساد سیاسی نیز باشد. وزیری که از سوی جوانان فاقد تجربه سیاسی و فاقد کارنامه لازم انتخاب میشود همیشه زیر فشار و سختگیری اعضای شورای راهبری و نیز کمیتهها قرار خواهند داشت که شما منتخب من هستید و من و ما بودیم که تو را بالا کشیدیم. شماری از کسانی که برای انتخاب وزیران در شورای راهبری گرد آورده شدهاند در جریان پیچیدگیهای سیاست در ایران نبودهاند و از چند لایه بودن رفتارهای سیاسی در ایران اطلاعی ندارند و اکنون اما قدرت فوقالعادهای به دست آوردهاند. جوانانی که تا همین سه ماه پیش کار خود را میکردند و شاید دورادور با سیاست هم آشنایی داشتند در یک فرآیند «یهویی» صاحب چنان قدرتی شدهاند که میتوانند وزیر انتخاب کنند.
واقعیت تلخ این است که آقای پزشکیان خواسته یا ناخواسته فرآیندی را برگزیده است که از دل آن بوی صلاح و درستی به مشام نمیرسد و بیشتر از آن رنگ و طعم استفاده از رانت ناگهانی دارد. کارشناسان باور دارند شاید شتابزدگی در انتخاب شورای راهبری به این وضعیت دامن زده اما چه کسی است که تفاوت فهم و درک سیاست و شناخت افراد واجدصلاحیت در میان کارنامهداران را نفهمد. جوانان متولد دهه ۵۰ و ۶۰ برای هر کاری که قرار باشد در آن هیجانآفرینی شود مناسب هستند اما در جایی که باید برای یک وزارتخانه مهم وزیر انتخاب کنند هرگز خوب نیست. تصور کنید که یک عضو شورای راهبری یا عضو کمیته که بالاترین منصبش مدیر روابط عمومی بوده است یا استاد دانشگاهی که نوشتن مقالههای انتقادی و مردمپسند تخصص اوست بخواهند وزیر صمت را برگزینند. آیا آنها با مدیران صنعت در سه دهه گذشته و نیز با متخصصان این بخش آشنایند؟ اگر فردی مثل بیژن زنگنه که سالهای طولانی با دهها کارشناس و مدیر اجرایی در بخشهای مختلف نفت، گاز و پتروشیمی کار کرده و آنها را میشناسد عضو شورای راهبری نیست، نشان از ترس است.
چرا باید فردی مثل عباس آخوندی که صدها مدیر و متخصص در بخش مسکن و شهرسازی را میشناسد یا فردی مثل مسعود نیلی که دهها دانشآموخته اقتصاد در تمام دنیا شاگرد او بودهاند، در شورای راهبری نباشند. ترس از اینکه این افراد و نمونههای مشابه آنها با مخالفت منقدان روبهرو میشدند نباید آنها را از این شورای راهبری دور میکرد.
آنها میتوانند و میتوانستند در شناخت و شناساندن نیروهای نخبه فعالیت کنند ولی وزیر و معاون نشوند. شورای راهبری با افرادی جوان و متوسط بدون تردید وزیرانی مطیع و فرمانبر را برمیگزیند.
بدیهی است وزیرانی که از سوی افراد متوسط انتخاب میشوند اقتدار لازم و کافی برای انجام وظایف خود را از دست میدهند.