|

مأموریت دشوار پزشکیان

ناگفته پیداست که دکتر پزشکیان مأموریت دشواری را در این شرایط پیچیده بر‌عهده گرفته است.

ناگفته پیداست که دکتر پزشکیان مأموریت دشواری را در این شرایط پیچیده بر‌عهده گرفته است.

باور بر آن است که با هدف آبادانی ایران‌بانو و شکوفایی این ملت بزرگ و نیز رفع اندکی از نابرابری‌ها و‌ تبعیض‌های انکارناپذیر قدرت، ثروت و منزلت در کشور، به نظر می‌رسد همه دلبستگان به این سرزمین و آینده آن، باید برای عبور موفق از این شرایط خطیر و به بیانی به منظور طلوع دوباره امید و توزیع عادلانه نان و خدای‌ناکرده گرسنگی و تقسیم منصفانه شادی و رفاه و امنیت، صمیمانه و بی‌چشمداشت با او همراهی کنند.

با این مقدمه و در نقد اوضاع واقعا جاری با فروتنی عرض می‌کنم آشکار است که برخی دولتمردان کشور عموما جامعه را توده‌وار و سازمان‌نیافته می‌خواهند و از‌این‌رو درباره شکل‌گیری هر نهاد مردمی حتی قانونی و شفاف، حساسیت بسیار نشان داده و به‌ویژه درباره هر تشکلی در سپهر اجتماعی - سیاسی بی‌مدارا هستند.

در سال‌های گذشته آقای مصباح صریح‌تر از دیگران مکنونات آقایان را تبیین کرد. او حقوق حقه ملت ایران و صاحبان حقیقی این سرزمین را در جزء و ‌کل به صورت اصولی انکار کرد.

در چیرگی و «مطلوبیت» این تفکر نامتعارف و متباین با توسعه در برخی محافل ‌و نهاد‌ها ‌‌و نزد کسانی که به توهم خود را حق ‌‌و‌ تماما حق تصور می‌کنند و در فضایی تحت تأثیر این فرامتن، منطقا مسیر قانونی و دموکراتیک و انسانی برای کشور، یافتن مردم و همچنین «ورز»‌خوردن آرا ‌‌و عقاید جمعی در فرایندی نقادانه و شفاف و نظام‌مند میسر نخواهد بود.

در اوضاعی با این مختصات و تنگناها، زمینه‌ای پویا برای سازمان‌یافتن احزاب پاسخ‌گو هرگز هموار نخواهد بود.

میدانی خالی و کدر برساخته می‌شود‌ که طبق تعریف، بازیگران «روی‌پوشیده» گروه‌های ذی‌نفوذ و صاحبان قدرت و مکنت کذایی را برای ایفای نقشی که قطعا ملی نیست، به سوی خود جلب خواهد کرد!

در فقدان احزاب قانونی فعال در عرصه اجتماعی، همچنین امکانی برای پرورش نیروهای کارآمد مورد نیاز برای تصدی جایگاهی مانند رئیس‌جمهوری و نیز مناصب دولتی و‌ مجلس و شوراها وجود نخواهد داشت.

مشکلی که در گذشته و نیز امروز، این ملک راه گم‌کرده با خیل ملت عاشق ولی ناراضی خود گرفتار آن است.

در نتیجه این نامناسبات، در مدت‌زمانی کوتاه، میان‌مایگانی که اغلب اکیدا مزیت و تشخصی ندارند (و حتی بدتر از آن) بدون برنامه‌ جاندار کارشناسی برآمده از تحلیل‌های گوناگون و معطوف به راهبردها و سیاست‌های متناسب با مشکلات مبتلابهی که در طول زمان، از نقدهای بی‌امان رقبا و نیز صاحب‌نظران مستقل و‌ رسانه‌ها گذر کرده باشد، اشخاصی ‌بسته به اهداف و‌ امیال خود ‌‌یا به سفارش اطرافیان، مثلا به علت وسوسه‌ای که آن را «احساس تکلیف» می‌خوانند، نامزد می‌شوند. چند نفر از این خیل داوطلبان پس از گذر از پلی نامتوازن که به تجربه، قطعا ربطی به قانون ‌و مناسبات و منافع ملی ندارد. اکنون باید برنامه‌ای جامع و مانع برای اداره کشور عرضه کنند. آخر چگونه ممکن است!؟

نامزدانی بی‌بهره از حداقل‌ها که عموما و در مثال اخیر مشخصا معلوم نشد چرا و با کدام پیشینه و سرمایه نداشته، جز توهم، گام در این کارزار ملی گذاشته‌اند و با داعیه‌های گوش‌خراش و انشاهای کودکانه ابتکاری، «هل من مزید» طلبیدند!

اما دکتر پزشکیان در این‌ میان با وجود تجارب موفق خود در گذشته، تنها نامزدی بود که با صراحت، صادقانه «نمی‌دانم» را بر زبان برد و تعهد کرد این ضعف را با فراخوان گسترده کارشناسان کشور مرتفع کند.

او در مقام برنامه‌ریزی و ‌تمهید به قول خود عمل کرد. تلاشی که توأمان با تشویق‌ها و نقدهایی همراه شد که طبیعی هم بود.

در فقدان احزاب پاسخ‌گوی باتجربه و نه محافل فصلی انتخاباتی بی‌ریشه پولدار، حتی تصور بی‌عیبی هم واقع‌بینانه نیست و مسئول تقصیر و نه قصور، این نقص و اشکال بزرگ جریاناتی هستند که پشت‌گرم به مریدان و شرکا از بیم برآمدن سرآمدان مستقل ملت و احیانا سخنی نو‌، جامعه را سرگشته، توده‌وار و «اتمیزه» می‌خواهند.

با این وصف، در محیطی چنین شوریده و‌ شتاب‌آلود، حضور کسانی تحت عنوان‌ «اصحاب شنبه»، فرصت‌طلبان، مثلا «تشنگان‌ خدمت» و... در همه صحنه‌ها و در خیل همراهان واقعی با توانایی‌ها و تمایلات ملی (و همه نسبی)، هرگز عجیب نیست. همچنین بروز‌و‌ظهور درخواست‌های نامتعارف و فرصت‌طلبانه احتمالی و گاه حتی شاید سخنان ناپخته و یا کنش‌ها ‌و پیشنهادهایی با ترجیحات غیرملی (اصطلاحا «دارونما») اتفاقا با تبعات سوء ماندگار نیز بعید نیست.

اشتباه نشود، مراد از همراهان، قهرمانان بی‌نقص و یا کم‌نقص (که به‌ویژه این دومی کم هم نبوده‌اند در این سرزمین) هرگز نیست.

در گستردگی ناکارآمدی و فساد گسترده و رانت و... که خوراک یومیه رسانه‌هاست و هرگز نیز سرنوشت آنها مشخص نمی‌شود و مردم حیران از ارقام نجومی، با دهان باز آنها را می‌شنوند و‌ نقل می‌کنند، سخن از کسانی است که به صورت نسبی زندگی شفافی دارند و تجربه نسبتا موفقی در چنته، منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح می‌دهند و... خود خانواده و یاران، کیسه‌ای انباشته از نامشروع ندارند و‌ افکار عمومی نیز این سابقه را تأیید می‌کند. کسانی که اگر در مصدری قرار گیرند، خدا را نامشروط گواه می‌گیرند و به عهد خود با مردم ‌و آقای پزشکیان وفادار می‌مانند و او و ملت را به اصطلاح «دور نمی‌زنند».

واقعا انتظار زیادی نیست. با چرخی در میان نام‌آشنایانی از هر دو‌ سنخ ‌یافتن کسانی در گذشته و‌ حال با این ویژگی چندان دشوار نیست.

سربسته آنکه رئیس‌جمهور به اندازه کافی سفارش‌دهنده و... دارد، بار اضافه دیگر جایز نیست.

آقای پزشکیان باورپذیر است، نه از آن رو که خیرالموجودین است، نه؛ چون در مجموع با خصوصیات خود، مناسب‌ترین است برای این شرایط بحرانی. پس ظلم بزرگی است به او و بیش از آن به ایران که کسانی برای «حشمت و جاه» به او ‌بیاویزند.

برای ایران و انقلاب و اسلام همه زخم‌خورده‌ها از بی‌تدبیری‌ها و عملکردهای تأسف‌بار، آرزو کنیم که او در تحقق وعده‌های خود موفق باشد.

جناب پزشکیان می‌تواند موهبتی باشد برای عبور از اوضاع بحرانی کنونی کشور.

اما از جمله مشکلات مسئله پان‌هایی هستند که در اینجا‌وآنجا و در پاره‌ای از ستادها ایشان فعال شده‌اند.

با تردید عرض می‌کنم ولی به نظر می‌رسد که ایشان با نوعی نگاه رمانتیک بر ابعاد تحرک این افراد بعضا ضدایران و ‌‌تجزیه‌طلب کمتر متمرکز شده است.

مثال‌ها زیاد است ولی از جمله موارد:

در حکمی برای ریاست شخصی در ستاد شهرستان نقده، در حکم به جای نقده نوشت «سولدوز»؛ کاری که می‌تواند همان حوادث اوایل انقلاب را دامن بزند، اقدامی که از منظری می‌تواند نشانه از خطرات در پیش باشد.

به نظر می‌آید این بازی تازه شروع شده است.

لطفا دوستان دقت کنند.

بیم «صفرافزودن سرکنگبین» است.