ایرانی مهاجر، افغانستانی مهاجر
این یادداشتی است که از مدتها پیش میخواستم بنویسم ولی در نوشتن آن تعلل کردم. موضوع هم برمیگردد به ماجرای حضور مهاجران افغانستانی در ایران؛ موضوعی که وقتی وارد فضای مجازی میشویم، هر روز پر است از مطالبی درباره این حضور و البته اکثر قریب به اتفاق هم مطالبی در ضدیت با آنان.
این یادداشتی است که از مدتها پیش میخواستم بنویسم ولی در نوشتن آن تعلل کردم. موضوع هم برمیگردد به ماجرای حضور مهاجران افغانستانی در ایران؛ موضوعی که وقتی وارد فضای مجازی میشویم، هر روز پر است از مطالبی درباره این حضور و البته اکثر قریب به اتفاق هم مطالبی در ضدیت با آنان. در رسانهها و فضای واقعی هم از این دست مطالب هست ولی با احتیاط بسیار و نه آنطور که در فضای مجازی با صراحت و روشنی آشکار شاهدیم. اکثر مطالبی هم که در این محیط میبینیم، غالبا ویژگیهای اینچنینی دارند که اولا به خبر یا آماری استناد میکنند که بررسی درست یا غلطبودنشان امکانپذیر نیست و معمولا به منبع مشخص و مستندی که بتوان صحتوسقم ماجرا را پی گرفت، ارجاع ندادهاند. ثانیا موضوع حضور مهاجران را برای امنیت کشور بسیار خطرناک نشان میدهند و مثلا از چنین جملاتی که «این فقط یک چالش اجتماعی نیست، خطری است برای امنیت کشور» بهره میبرند. در اینگونه مطالب، فراوان میبینیم آماری ارائه میشود که منبع آن معلوم نیست و برای نمونه در یکی از آنها آمده است که این مهاجران «بیش از ٣٠ درصد بزه و جرائم خشن کشور را رقم میزنند». ثالثا چنین درصدی را که معلوم نیست از کدام پژوهش به دست آمده، با رنگ و بوی قومی همراه میکنند. اگر دقت کرده باشید، در هیچکدام از این مطالب، این مهاجران با هویت و نام کشورشان معرفی نمیشوند و به آنها نمیگویند «مهاجران افغانستانی» بلکه آنها را «افغانی» که اشاره به یکی از اقوام ساکن در آن کشور است، مینامند. رابعا غیر از اینها تصاویر و خبرهایی که نشان میدهد برخی از این مهاجران در بعضی از تفرجگاهها حضور دارند، نیز بسیار بازنشر میشود، به گونهای که اینطور به ذهن متبادر میشود که درست زمانی که مردم کشورمان در انواع سختیها به سر میبرند، این مهاجران در سرزمین ما مشغول تفریحاند؛ و خامسا از سخنان برخی از مسئولان بلندپایه کشور که در بین برخی از مردم و بهویژه نخبگان و تحصیلکردگان، به دلایلی محبوبیت پایینی دارند، مثال میآورند که فلان کس در حمایت این مهاجران چنین گفته و به نوعی از این عدم محبوبیت برای ایجاد حس منفی درباره این مهاجران استفاده میبرند و حالا کافی است خبری واقعی دال بر انجام جرم یا جرائمی از این مهاجران منتشر شود تا دیگر موج «افغانستانیهراسی» بالا بگیرد و فضای مجازی پر شود از هشدارهای امنیتی بابت حضور این مهاجران در کشور. و اما چه شد که نوشتن این یادداشت را ضروری دانستم؟ حدود یک سال یا کمی بیشتر و کمتر، دوستی نگران پیام فرستاده بود که چه نشستهای؟ بعضی قصد توطئه دارند و میخواهند در انتخابات آینده (منظور انتخابات مجلس دوازدهم) از مهاجران افغانستانی (البته ایشان از همان عنوان قومی استفاده کرد) برای پرکردن صندوقهای رأی استفاده کنند و برای این کار قصد دارند به این مهاجران شناسنامه و کد ملی بدهند اما توضیحات من کمکی به آرامشدن این دوست نکرد و هرچه گفتم سالهاست که کودکانی که مادرشان ایرانی و پدرشان افغانستانی است، فاقد شناسنامه ایرانیاند و آن وقت بیایند به این دلیلی که میگویی، به مهاجران شناسنامه بدهند؟ موارد دیگری هم گفتم که افاقه نکرد تا اینکه چند روز پیش دیدم یکی دیگر از دوستان در کانالی، خبری مثل همان گذاشته که مجلس قصد دارد در یک کار پنهانی برای مهاجران افغانستانی (با همان نام قومی) قانون صدور شناسنامه تصویب کند یا دوست دیگری چند وقت پیش خبری باز از این دست برایم فرستاده بود و البته ترجیعبند همه، نگرانی برای امنیت کشور. آنچه برای من جالب است، آن است که همه اینها از نخبگان و افراد تحصیلکرده هستند و نه افراد معمولی و جالبتر اینکه هیچکدام وقتی این اخبار را میبینند، کوچکترین توجهی نمیکنند که اکثر این اخبار بدون ذکر منبع است. اما این فقط مشکل کشور ما نیست. تقریبا در تمام دنیا چنین حس منفی درباره مهاجران در جریان است و طرفه آنکه در همه آنها، این گرایش راست افراطی است که پرچمدار مخالفت با مهاجران است. از ترامپیستهای آمریکا گرفته تا احزاب راست افراطی در اروپا و همه هم با شعار حفظ امنیت کشور. اما واقعیت در کشور ما این است که در این سه سال استقرار طالبان در افغانستان که همزمان شد با سه سال دولت سیزدهمی که در همه موارد، مسائل را باری به هر جهت پیش برد، ازجمله همین سیل مهاجرت افغانستانیها به داخل کشورمان، و فقر فزاینده ناشی از بیسامانی در مدیریت کشور، فرصتی فراهم آورد که بعضی این حس تحقیر و فروپاشی سهساله را به سمت مهاجران ببرند و حتی در انتخاباتی که گذشت، برای کسب رأی آن را وارد وعدههای انتخاباتی خود بکنند. مهاجرانی که قطعا حضورشان به این وسعت و بیکنترل آسیبزا است ولی سوی دیگری هم وجود دارد. در همه کشورها، بدون وجود این مهاجران که مشاغل بسیار سخت را با دستمزد کم برعهده دارند، امر توسعه امکانپذیر نیست. کافی است ببینیم که بدون همین مهاجران کارگر افغانستانی، شهری مثل تهران، فقط در عرض یک هفته به زبالهدانی و همه پارکها و فضای سبز شهری خشک خواهند شد. یا همین رساندن لولههای گاز به دورترین نقاط کشور، بدون این مهاجران امکانپذیر نبود، یا کارشان در مزارع کشور. واقعیت این است که هر چیزی هزینهای دارد. مطمئنا حضور اینهمه مهاجر برای کشور هزینهزاست، ولی ما هم بهره بسیار زیادی از حضور این جمعیت بردهایم و میبریم. قطعا باید حضور مهاجران قاعدهمند شود، ولی قطعیتر لازم است وقتی مطلبی را در فضای مجازی میبینیم، دقت کنیم که آیا مستند است و منبع مشخص و معتبری دارد یا خیر و حتما باید از جوگیرشدن بپرهیزیم. یادمان باشد که ایران میلیونها مهاجر در کشورهای دیگر دارد. آیا صلاح میدانیم همین نگاه که بعضی درباره مهاجران افغانستانی ترویج میکنند، در آن کشور به ایرانیان مهاجر وجود داشته باشد؟