|

فاجعه طبس و خواست اجتماعی برای تغییر

معدن جای خوبی نیست. بی‌هوا در عمق زمین، کارگران تمام روز به کار مشقت‌بار مشغول‌اند. معادن، سرچشمه ثروت‌اند و نیز پر از خطراتی مهیب. انفجارها، ریزش‌ها و شرایط نامناسب کار، همیشه جان کارگران را تهدید می‌کند. با این حال، در دنیای سرمایه‌داری، به‌ جای بهبود شرایط، سودآوری و بهره‌برداری از این منابع در اولویت قرار می‌گیرد و جان انسان‌ها به سادگی قربانی می‌شود.

معدن جای خوبی نیست. بی‌هوا در عمق زمین، کارگران تمام روز به کار مشقت‌بار مشغول‌اند. معادن، سرچشمه ثروت‌اند و نیز پر از خطراتی مهیب. انفجارها، ریزش‌ها و شرایط نامناسب کار، همیشه جان کارگران را تهدید می‌کند. با این حال، در دنیای سرمایه‌داری، به‌ جای بهبود شرایط، سودآوری و بهره‌برداری از این منابع در اولویت قرار می‌گیرد و جان انسان‌ها به سادگی قربانی می‌شود. فاجعه طبس در نوع خود نه اولی بوده و نه آخری خواهد بود، به‌خصوص در کشور ما که سطح تکنولوژی مرتبا تنزل پیدا کرده است. اما بی‌تفاوتی جامعه نسبت به مرگ کارگران معدن، یک درد عمیق است، اگرچه شکی ندارم که تک‌تک ما از این حادثه و مرگ ده‌ها معدنچی شجاع‌مان آزرده شده‌ایم. معمولا سنتی هست که پس از وقوع چنین حوادثی گزارشی ملی از سوی خبرگان طراز اول کشور و مستقل از دولت تهیه می‌شود. هدف از تهیه این گزارش آن است که از چنین حوادث سهمگینی درس گرفته شود تا دیگر بار تکرار نشوند. خروجی چنین گزارشی تعیین مقصر نیست، آن وظیفه دستگاه قضاست، بلکه هدف از تهیه چنین گزارشی، واکاوی زنجیره علت‌هایی است که منجر به چنین حوادثی می‌شوند. متأسفانه حوادث معدنی در ایران پرتکرار است. این روزها شنیدیم که با وجود تکرار حوادث فاجعه‌بار با تلفات بالا متأسفانه تاکنون در مورد بسیاری‌ از آنها گزارش ملی تهیه نشده است. هر بار عواطف ملت آزرده می‌شود و سپس همه‌چیز به دست فراموشی سپرده می‌شود. در بحث مربوط به حادثه طبس دکتر عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی، اولین پیشنهاد تهیه گزارش ملی معدن طبس را توسط گروهی مستقل از دولت و ذی‌نفعان معدن ارائه داد. او با نگاهی گسترده و مسلط بر مسائل جامعه، اقتصاد و سیاست گفت: «اجازه دهید بی‌پرده خدمتتان عرض کنم. عرصه قدرت عرصه انحصار است.‌ هیچ قدرت انحصاری اقدام به اصلاح هیچ امری نمی‌کند مگر اینکه با خواست جمعی مؤثر مواجه شود‌. بنابراین، درباره همین موضوع هم، تا آگاهی عمومی و خواست اجتماعی به صورت یک نیروی مؤثرِ خواهان تغییر ظاهر نیاید، هیچ دلیلی ندارد که قدرت ابتدابه‌ساکن دست به اصلاح بزند. می‌خواهم توجه شما را به فرایند اصلاح جلب کنم. اصلاح تنها در صورت «اراده جمعی برای اصلاح» محقق می‌شود و نه بالعکس». این صحبت مهم بود و همه با دکتر آخوندی موافق بودیم، اما نمی‌دانیم دامنه این قدرت تا کجاست و تأثیرپذیری آن از آرای نگران مردم چگونه محقق می‌شود؟

آخوندی یادآور می‌شود: سال ۱۳۹۵ بود که پس از حادثه پلاسکو گزارش ملی درباره آن تهیه شد. تعدادی از متخصصان مختلف در حوزه‌های سازه، آتش، حقوق، بیمه، مدیریت بحران، مسائل اجتماعی و دیگر تخصص‌های مرتبط با رئیس‌جمهور معرفی شدند و حکم گرفتند. گزارش این کمیته‌ها به صورت کتابی چاپ شد و در دسترس مردم نیز قرار گرفت. نتیجه رسانه‌ای‌شدن نتایج آن (و نیز اعتراضات کسبه پلاسکو)، بازنگری در بسیاری از آیین‌نامه‌های سازه‌ای و آتش و نگهداری و... بود و سپس احداث دوباره ساختمان پلاسکو در همان مکان و در همان ابعاد اولیه. 

همچنین لیست‌های مختلفی از ساختمان‌های دارای مشکلات سازه‌ای و... در شهر تهران تهیه شد که به دلیل نپرداختن ‌صداوسیما به آن، کل جریان موجب افزایش آگاهی عمومی و تغییر رویکرد نشد.

حال می‌توان پرسید که این گزارش ملی معدن طبس چگونه باید تهیه شود که با حمایت مردمی همراه شود و به حرفی فنی- بوروکراتیک محدود نماند!؟ چطور خواهیم توانست تولید را در کنار ایمنی جان کارگران، به‌خصوص در معادن و صنایع سنگین مطالبه و رعایت ضوابط ایمنی HSE برای محیط‌های کارگری پرخطر را تضمین کنیم؟ بدون شک مهم‌ترین نکته یافتن جواب علل واقعی بروز حادثه است و بهره‌گیری از آن برای جلوگیری از وقوع حوادث بعدی. تازه، پیشنهادهای بازدارنده یا ایجابی باید ظرفیت تبدیل به آیین‌نامه و دستورالعمل داشته باشند تا ضمانت اجرای قانونی بیابند و متخلف در مراحل بعدی مورد پیگرد قرار گیرد. متخصصان معدن می‌گویند اگر گاز در کناره و اطراف لایه‌های معدن باشد، متوجه گاز می‌شوند و از طریق دستگاه تهویه گاززدایی می‌شود! اما اگر گاز درون لایه‌های درونی معدن باشد، انفجار رخ می‌دهد! ‌بعد از بررسی کارشناسی، باید دید مشکل از دستگاه تهویه بوده که در این صورت مسئولان معدن مقصر هستند! اگر از لایه درونی معدن باشد، حادثه و اتفاق است!

ما در سال ۹۶ حادثه‌ای در معدن زمستان یورت داشتیم که ۴۳ نفر از هم‌وطنانمان را به کام مرگ کشید و برایش گزارشی مفصل تهیه شد. حالا باید پرسید تهیه و تدوین گزارش این حادثه چه تغییری در فرایند معدن‌داری و قوانین استخراج معدن ما ایجاد کرد؟

در هر صورت فاجعه امری گروهی و اجتماعی است و باید به‌ صورت اجتماعی درس‌آموزی شود تا مجدد رخ ندهد. برای درس‌آموزی جمعی نقش نهادهای مدنی و حرفه‌ای، رسانه و افکار عمومی فوق‌العاده مهم هستند. تقلیل بررسی حادثه به مقصریابی، به نحوی فرار از عبرت‌گیری جمعی است.

اگر رویکرد سیاسی محور دولت به اهمیت‌دادن به زندگی واقعی مردم کشور بازگردد و زندگی ما در جهت توسعه فرهنگی- اقتصادی- اجتماعی حرکت کند، اگر تولید عاقلانه سازماندهی شود، خیلی چیزها تغییر خواهند کرد! و البته که مجموعه عوامل اداری، فنی، ابزار، سرمایه، آموزش، کنترل، مدیریت و... باید دست به دست هم دهند تا ما این عقب‌افتادگی مزمن را جبران کنیم. بسیاری معتقدند تا وقتی دولت به جای نظارت، خودش مستقیما مجری باشد یا تصدی‌گری دولتی را تعمیق و ترویج کند، هیچ تغییری در وضع موجودمان نخواهیم داشت. من امیدوارم با روزنه‌های امید به واسطه دولت جدید این امر محقق شود!