چرا کشورها شکست میخورند؟
روز سیزدهم اکتبر، عجماوغلو به همراه رابینسون و جانسون برنده جایزه نوبل اقتصاد شدند. او استاد برجسته دانشگاه MIT و اقتصاددانی نهادگراست. از او کتابهای زیادی به زبان فارسی ترجمه شده و کتابهای راه باریک آزادی که در پاسخ به نظم و زوال سیاسی فوکویاما نوشته و همچنین کتاب چرا ملتها شکست میخورند توسط مترجمان مختلف ترجمه شده است. این در حالی است که برخی از صاحبنظران کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» را مهمتر میدانند.
روز سیزدهم اکتبر، عجماوغلو به همراه رابینسون و جانسون برنده جایزه نوبل اقتصاد شدند. او استاد برجسته دانشگاه MIT و اقتصاددانی نهادگراست. از او کتابهای زیادی به زبان فارسی ترجمه شده و کتابهای راه باریک آزادی که در پاسخ به نظم و زوال سیاسی فوکویاما نوشته و همچنین کتاب چرا ملتها شکست میخورند توسط مترجمان مختلف ترجمه شده است. این در حالی است که برخی از صاحبنظران کتاب «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» را مهمتر میدانند.
یک سؤال برای بسیاری از اندیشمندان بهویژه برای اندیشمندان کشورهای درحالتوسعه مطرح است که «چرا برخی از کشورها توسعه نیافتهاند؟» عجماوغلو و رابینسون در کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» در مقام پاسخ به این پرسش برآمدهاند. آنان بحث را با یک مثال عینی شروع میکنند. نوگالس آریزونا نام شهری در آمریکاست و نوگالس سورنا نیز نام شهری در مکزیک است. این دو شهر بهلحاظ موقعیت جغرافیایی، ریشه نژادی، نوع مذهب، آداب و رسوم فرهنگی اشتراک دارند اما یکی پیشرفته شده و دیگری از قافله توسعه عقب افتاده است. پاسخ به اختصار این است که این دو با وجود اشتراکهای یادشده، به دلیل تفاوتهای نهادی از دو سطح زندگی متفاوت برخوردارند. این دو شهر در دو کشوری هستند که نهادهای متفاوتی دارند.
شبیه این مورد را برای دو کشور کره شمالی و کره جنوبی نیز میتوان مثال زد. این دو از سال 1950 به طور کامل از هم جدا شدند. اکنون سطح زندگی کره جنوبی مانند اسپانیا و پرتغال یعنی در واقع مانند یک کشور درجه دوم اروپایی شده است. ولی سطح زندگی در کره شمالی مثل یک کشور آفریقایی است و تفاوت خیلی زیادی با کره جنوبی دارد، این در حالی است که در سال 1950 این دو کشور تفاوتی با همدیگر نداشتند. امید به زندگی در کره جنوبی 10 سال بیشتر از کره شمالی است. وضع بهداشت و سلامت در کره شمالی خیلی وخیم است. علاوه بر اینکه تلفن همراه در کره شمالی وجود ندارد، دسترسی به تلفن ثابت نیز بسیار محدود است. به جز مناطق خاص، برق تنها تا ساعاتی پس از غروب وجود دارد.
امروزه داستان کره شمالی داستان غمانگیزی است. بنابراین دو کشور با شرایط یکسان در سال 1950، اکنون تفاوت فاحشی با هم دارند. پرسش این است که چرا این همه تفاوت میان این دو کشور رخ داده است؟ پاسخ این است که این تفاوت شگرف به دلیل تفاوت در سازماندهی نهادهای سیاسی و اقتصادی در این دو کشور است. بنابراین تفاوت نهادها موجب تفاوت درآمد سرانه دو کره شده است. درآمد سرانه کره جنوبی در سال 2018، تقریبا 33 هزار دلار و درآمد سرانه کره شمالی زیر دو هزار دلار بوده است. یعنی سطح رفاه کره جنوبی بیش از 16 برابر کره شمالی است. این امر به دلیل تفاوت نهادهای سیاسی و اقتصادی دو کشور است. این امر منحصر به کره شمالی و کره جنوبی نیست، هر کشوری که نهادهای سیاسی و اقتصادی آن مشابه کره شمالی باشد، در تله فقر و فساد گرفتار خواهد آمد و هر کشوری که راه کره جنوبی را پیش بگیرد، میتواند سطح رفاه جامعه را افزایش دهد.
هر گاه یک نظام سیاسی، مالکیت خصوصی را محترم بشمرد، فضای کسبوکار را بهبود ببخشد، روابط با دنیای بیرون را بهبود ببخشد، نظام آموزش مهارتمحور را دنبال کند، اقتصاد مولد را تشویق کند، شفافیت در عرصه سیاست و اقتصاد را افزایش دهد و مانند آن، در این صورت کشور به سمت توسعه حرکت میکند. هر گاه این نهادها در عینیت تحقق یابند، پیشرفت در هر کجا و هر زمان و برای هر کشور نتیجه میدهد. در عوض، در نظام آموزشی ایدئولوژیزه، عدم تضمین حقوق مالکیت، محدودیت روابط بینالمللی، عدم ورود سرمایههای خارجی، عدم مشارکت بنگاههای خارجی با بنگاههای داخلی، عدم نگاه بروننگر در صنعت، نظام خودکفایی، عدم شفافیت و... منجر به دام فقر و فساد شده و موجب تداوم عقبماندگی خواهد شد.
از منظر نهاد سیاسی، پرسش مهم این است که دولتها چگونه سر کار میآیند؟ دولتها چگونه انتخاب میشوند؟ آیا رأی عمومی و انتخابات مردمی موجب بهقدرترسیدن آنان میشود؟ نکته دیگر اینکه حکومت چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا افزایش سطح رفاه مردم یک اصل در جهتگیری سیاستها و مواضع است؟ درجه پاسخگویی حکومت چقدر است؟ پاسخگویی قدرت به این معناست که مردم با چه سازوکاری میتوانند بدون خشونت وی را از قدرت کنار بگذارند؟ کیم در کره شمالی به طور موروثی قدرت را به دست گرفته، فوق قانون و مادامالعمر است. هیچ سازوکار قانونی و عملی مسالمتآمیزی برای کنار گذاشتنش وجود ندارد. تمامی کشورهایی که شبیه کره شمالیاند، معمولا عقبمانده هستند. در کره جنوبی، حکومت پاسخگو است. نظارت مردم از طریق سازوکارهای قانونی بر قدرت اعمال میشود.