|

در حاشیه نفرت‌پراکنی در مسابقات فوتبال و والیبال

مسئولیت‌های وزارت ورزش، وزارت کشور و فدراسیون‌ها در‌این‌باره چیست؟

هفته گذشته فوتبال کشور باز هم شاهد حاشیه‌های زننده و زشتی بود. در جریان مسابقه میان تراکتورسازی تبریز و پرسپولیس تهران، با برنامه‌ریزی قبلی، گروهی صحنه‌های بسیار ناخوشایندی به وجود آوردند. فحاشی‌های رکیک، توهین خانوادگی، تحقیر و نیز بی‌احترامی به پرچم کشور از‌جمله حواشی پیش‌آمده بود که صحنه‌های شرم‌آوری را در ورزشگاه ساخت.

هفته گذشته فوتبال کشور باز هم شاهد حاشیه‌های زننده و زشتی بود. در جریان مسابقه میان تراکتورسازی تبریز و پرسپولیس تهران، با برنامه‌ریزی قبلی، گروهی صحنه‌های بسیار ناخوشایندی به وجود آوردند. فحاشی‌های رکیک، توهین خانوادگی، تحقیر و نیز بی‌احترامی به پرچم کشور از‌جمله حواشی پیش‌آمده بود که صحنه‌های شرم‌آوری را در ورزشگاه ساخت.

تصاویر ویدئویی فراوانی از این حوادث بسیار زشت و شرم‌آور در فضای مجازی منتشر شد. پس از این رویدادهای غیراخلاقی و هشداردهنده، برخی از مسئولان ورزشی کشور فقط به بررسی موضوع و جریمه احتمالی تیم‌های خاطی اکتفا کردند. شاید اگر سال‌ها پیش درباره چنین اقدامات نفرت‌برانگیزی در فوتبال تصمیم‌گیری می‌شد و قوانین سخت‌گیرانه فیفا در‌باره چنین تخلفاتی اعمال می‌شد و زد‌و‌بندهای خارج از محیط ورزشی و سیاسی اجازه می‌داد، شاهد این رویدادهای تیره‌وتار ضد‌ ورزشی در ورزشگاه‌های کشور نبودیم.

1- اخلاق‌گریزی در فوتبال، تاریخی هم‌پای ظهور این رشته ورزشی دارد. مقابله با بی اخلاقی در فوتبال نیز دارای مقررات و قوانین سخت‌گیرانه‌ای است. متأسفانه در‌این‌باره فدراسیون فوتبال در 14 سال گذشته به وظایف خود به درستی و با دقت و وسواس عمل نکرده است. اما نوع دیگری از  اخلاق‌گریزی در فوتبال ظهور کرده که حاوی مباحث ناخوشایند نژادی، تباری و قومی است که مخاطرات بسیار بیشتری دارد و می‌تواند هزینه‌هایی دوچندان در پی داشته باشد. مثلا در این زمینه در سطح بین‌المللی می‌توان به مسابقه فوتبال بین دو تیم «دینامو زاگرب» و «ستاره سرخ بلگراد» (۱۳ می‌۱۹۹۰) اشاره کرد که حواشی بازی در نهایت آغاز جنگ‌های خونین داخلی یوگسلاوی را رقم زد.

بی‌تفاوتی نظام حاکم بر یوگسلاوی و چشم‌بستن تعمدی بر حواشی بازی‌های ورزشی با رویکرد قوم‌گرایانه در نهایت به جنگ داخلی بسیار خونینی ختم شد که یکی از بزرگ‌ترین نسل‌کشی‌های تاریخ معاصر در بوسنی‌و‌هرزگوین را رقم زد. نمونه دیگری از این رفتارهای نامطلوب قوم‌گرایانه، در جریان مسابقه دو تیم بزرگ آفریقای جنوبی، اورلاندو پایرتس (Orlando Pirates) و کایزر چیفس (Kaizer Chiefs)، روی داد که ده‌ها نفر تلفات در پی داشت و سرآغاز تنش دیگری در این کشور مهم آفریقایی شد. نمونه‌های دیگری از این درگیری‌ها و تنش‌ها در عراق ‌یا در اسکاتلند روی داده است. بد نیست اشاره شود که در آبان‌ 1398 یک پارچه‌نوشته در ورزشگاه یادگار امام تبریز که به یوگسلاوی اشاره داشت، برافراشته شد که متأسفانه تا امروز مسئولان امر استانی و کشوری و فدراسیون فوتبال و ورزش کشور درباره اینکه چه کسانی این اقدام را سازماندهی کرده بودند، سکوت کرده و هویت و مشخصات این افراد را اعلام نکردند و مشخص نشد آیا چنین اقدام ناخوشایندی سازمان‌دهی‌شده بود یا خیر و آیا برخوردی با آنها انجام شد‌؟

2- اگر رفتار‌های قوم‌گرایانه ‌مهار نشود، در قالب‌های دیگری ‌خود را نمایان می‌کند و به دیگر مناطق نیز سرایت می‌کند. ابتدا باید با یک بررسی عمیق و همه‌جانبه، به شناسایی ریشه‌های رفتارهای منفی قوم‌گرایانه در فوتبال پرداخت و سپس ابعاد، جوانب و عوامل مؤثر در بروز این پدیده و سازمان‌دهندگان آن را شناخت. سرآغاز ظهور افراطی‌گری قومی در فوتبال کشور به سال 1388 بر‌می‌گردد. در آن دوره برخی بر آن بودند تا با گسترش قوم‌گرایی در فضاهای ورزشی، به اهداف سیاسی خود برسند. اینکه در آن دوره مالکان و مدیران باشگاه تراکتورسازی چه مواجهه‌ای با اخلاق‌‌گریزی‌های قوم‌گرایانه در حاشیه مسابقات این تیم داشتند، نیازمند بررسی عمیق و همه‌جانبه‌‌ است. در سال‌های بعد، این پدیده دوباره گاه‌و‌بیگاه در حاشیه مسابقات فوتبال این تیم روی داد، اما مشخص نیست چرا فدراسیون فوتبال و مسئولان کشوری و استانی درباره این رویدادهای حساسیت‌برانگیز، با بررسی عمیق و چند‌جانبه، چاره‌جویی نکردند و به بررسی ریشه‌ای نپرداختند و از مقررات موجود برای مواجهه با موضوع طفره رفتند. اگر هم مقررات موجود جوابگو نبود، چرا با تدوین مقررات جدید به مقابله با این پدیده مخاطره‌انگیز نپرداختند؟

آیا این دوره طولانی، یعنی از سال 1388، بررسی شد تا مشخص شود چه کسانی سازمان‌دهنده این تحرکات هستند؟ نقش برخی نمایندگان مجلس و شورا و نیز رسانه‌های محلی از‌جمله صداو‌سیمای محلی، در تحریک هیجانات محلی چیست؟ نقش مسئولان تیم در جلب همکاری گروهی برای لیدری تیم بدون آموزش‌های لازم یا طراحی شعارهای جذاب اما هم‌گرایانه چیست؟ نقش و سهم مسئولان محلی در رده‌های مختلف در‌این‌باره چیست؟ در این زمینه پیشنهاد می‌کنم یک نظرسنجی در سطح شهر تبریز انجام شود و از شهروندان تبریزی پرسیده ‌شود‌ چه کسانی طراح چنین فعالیت‌های مخرب قوم‌گرایانه‌ای هستند؟ احتمالا نتایج خیلی‌ها را شگفت‌زده خواهد کرد! در بررسی‌های میدانی راقم این سطور در تبریز و در گفت‌وگو با بسیاری از شهروندان در نقاط مختلف شهر، بسیاری معتقدند دست‌هایی در فضای رسمی در کار است. این فرضیه، جدا‌ از آنکه دقیق و درست است یا خیر، حاوی یک نکته اساسی است؛ اینکه تلقی افکار عمومی آن است که دولت به معنای عام کلمه، به وظایف خود در‌این‌باره به درستی عمل نکرده است. حتی برخی از شهروندان تبریزی می‌گفتند کار تحریک هر دو سوی میدان از یک جا سرچشمه می‌گیرد؛ یعنی گروهی سازمان‌یافته ابتدا در قالب هواداری تیم رقیب اقدام تحریک‌آمیزی یا شعار‌ و توهینی را سازمان‌دهی می‌کنند و سپس برای مقابله ظاهری با آن توهین، همین گروه سازمان‌یافته از طریق هواداری تیم به‌ظاهر خودی اقدام به واکنش می‌کنند؛ یعنی هر دو گروه تحریک‌کننده از یک سرچشمه آب می‌خورند. اگر چنین ادعایی ‌درست باشد، نشان از سازمان‌یافتگی جدی ماجرا دارد. چند سال قبل با رئیس فدراسیون فوتبال، آقای تاج، در‌این‌باره صحبت مفصلی داشتم. جدا از بی‌انگیزه‌بودن او برای مواجهه با این پدیده زشت، تاج از فشارهای برخی نیروهای سیاسی در حمایت از این تیم سخن گفت. 

در جلسه‌ای هم در کمیته ملی المپیک و نیز در وزارت ورزش، در‌این‌باره با مسئولان عالی‌رتبه مشاوره داشتم. با مدیران سابق باشگاه تراکتور نیز بارها گفت‌وگو کرده‌ام. در این گفت‌وگوها به این نتیجه رسیدم که گویا اراده‌ای در نظام اجرایی و مدیریت ورزشی برای مواجهه با این پدیده مخرب وجود ندارد. یکی از افرادی که در این جلسات بود، مدعی بود وقتی پای رانت کلان در میان باشد و بدهکاران بزرگ بانکی در فوتبال سرمایه‌گذاری ‌‌ و آن را مدیریت می‌کنند و با زد‌و‌بندهای عجیب و غریب از تعقیب قانونی معاف و حاشیه امنی برای خود دست و پا کرده‌اند، از فوتبال و هیجان جوانان نه برای اهداف ورزشی، بلکه برای اعمال فشار و پیشبرد منافع استفاده می‌کنند. در نتیجه نه‌تنها از تعقیب قانونی این افراد خبری نیست، بلکه همیشه طلبکار‌ند و با طلبکاری در حال فضا‌سازی و جنجال هستند. در این جلسات حتی گفته می‌شود برخی مدیران استان و نیز برخی مسئولان اجرایی کشور، نه‌تنها مانع برخورد نهادهای قانونی مانند فدراسیون فوتبال با این موضوع هستند، بلکه خود نقشی در این فضا‌سازی‌ها بر عهده دارند. آیا کمیته تحقیق و تفحصی درباره ریشه‌یابی و بررسی ابعاد این موضوعات شکل می‌گیرد و به ملت ایران در این خصوص گزارش می‌دهد؟ همچنین در این گزارش باید مشخص شود باشگاه‌ها و دست‌اندرکاران آنها چه نقشی در این موضوع دارند؟ چه وظایفی دارند و آیا از آموزش‌های لازم و حتی صلاحیت لازم برای مدیریت این‌دست از موضوعات برخوردارند یا خیر ؟

3- بی‌اخلاقی سازمان‌یافته در ورزش کشور روز به روز ابعاد مخاطره‌انگیزی به خود می‌گیرد. هفته گذشته هم در حاشیه مسابقه فوتبال پرسپولیس و تراکتورسازی توسط هواداران هر دو تیم و هم در حاشیه مسابقه والیبال در ارومیه، پرده‌هایی از این نوع اقدامات ناخوشایند ظهور و بروز کرد. بی‌هیچ توجیهی مسئولان فدراسیون فوتبال و نیز فدراسیون والیبال باید ضمن بررسی دقیق تمام جزئیات پیش‌آمده در جریان این مسابقات‌، برای برخورد با این رفتارهای نافی انسجام ملی و همبستگی تاریخی ایرانیان اقدام کنند. استفاده از تمام ظرفیت‌های حقوقی و قانونی برای برخورد اساسی با موضوع و نیز تعیین کمیته‌ای از طرف نهادهای مسئول برای شناسایی ریشه‌ها و برخورد با قانون‌شکنان در هر لباس و رده‌ای، ضرورتی فوری است. همچنان نظاره‌گر هستیم تا ببینیم این بار مسئولان امر چه می‌کنند؟ مسئولیت‌های وزارت ورزش، وزارت کشور و فدراسیون‌ها و باشگاه‌ها در‌این‌باره چیست؟ آیا تنها با چند جریمه مالی و محرومیت تماشاگر در مسابقات بعدی، اقدام صوری می‌شود یا اینکه این بار عزمی برای ریشه‌یابی و برخورد اساسی شکل گرفته است؟