|

گزارش «شرق» از زندگی سیاسی کارتر و نقش‌آفرینی‌های او در مواجهه با ایران کارتر و شکست هایش

کارتر و شکست هایش

دیروز دوشنبه ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ (دهم دی‌ماه)، جیمی کارتر، سی‌و‌نهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده درگذشت؛ فردی که بیش از هر رئیس‌جمهور دیگری در تاریخ آمریکا، نامش با ایران گره خورده است. این درهم‌تنیدگی تا جایی است که‌ نه‌تنها مورخان و ناظران، بلکه به اعتراف رسمی خود کارتر، علت اصلی شکستش در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۸۰ میلادی در برابر رونالد ریگان، به واسطه بحران گروگان‌گیری سفارت در ایران و نیز شکست در عملیات پنجه عقاب در طبس بود.

کارتر و شکست هایش

عبدالرحمن فتح‌الهی: دیروز دوشنبه ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ (دهم دی‌ماه)، جیمی کارتر، سی‌و‌نهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده درگذشت؛ فردی که بیش از هر رئیس‌جمهور دیگری در تاریخ آمریکا، نامش با ایران گره خورده است. این درهم‌تنیدگی تا جایی است که‌ نه‌تنها مورخان و ناظران، بلکه به اعتراف رسمی خود کارتر، علت اصلی شکستش در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۸۰ میلادی در برابر رونالد ریگان، به واسطه بحران گروگان‌گیری سفارت در ایران و نیز شکست در عملیات پنجه عقاب در طبس بود. جالب‌تر اینجاست که درگذشت کارتر، درست هم‌زمان با سفر وی در سال ۱۳۵۶ شمسی به ایران بود. دوران ریاست‌جمهوری او (۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱) با تحولات مهمی در عرصه جهانی همراه بود، از‌جمله انقلاب اسلامی ایران که تأثیرات عمیقی بر روابط ایران و آمریکا و سیاست خارجی این کشور داشت.

دوره چهار‌ساله ریاست‌جمهوری کارتر را می‌توان ترکیبی از موفقیت‌ها و ناکامی‌ها دانست که اگر‌چه در موفقیت‌ها به توافق بزرگی مانند کمپ‌دیوید و صلح اعراب و اسرائیل دست پیدا کرد، اما کفه شکست‌هایش به‌خصوص در قبال موضوع ایران، سبب شد‌ نتواند بیش از یک دوره کلیددار کاخ سفید باقی بماند. ریاست‌جمهوری کارتر از سوی برخی دانشوران از‌‌جمله استیون هیوارد، به‌عنوان یک ناکامی دیده می‌شد و در رتبه‌بندی‌های تاریخی رئیس‌جمهورهای ایالات متحده آمریکا، ریاست‌جمهوری کارتر در بین جایگاه هجدهم تا سی‌و‌چهارم قرار دارد. منتقدان او را سیاست‌مداری ساده‌لوح و غیرعمل‌گرا می‌دانستند که بیش از حد به اصول اخلاقی پایبند بود و توانایی تطبیق با واقعیت‌های پیچیده سیاست را نداشت. همچنین‌ عدم ارتباط مؤثر او با کنگره، مانعی برای اجرای برنامه‌های داخلی‌اش شد. در مقابل آنچه گفته شد، بسیاری کارتر را از معدود سیاست‌مداران و رؤسای جمهور آمریکا می‌دانند که همواره تلاش داشت به مبانی اخلاقی، به‌ویژه صداقت پایبند باشد و به واسطه پز سیاسی بود که کارتر در کنار سه رئیس‌جمهور دیگر آمریکا موفق به کسب جایزه نوبل صلح سال ۲۰۰۲ شد. به‌جز کارتر، تئودور روزولت در سال ۱۹۰۶، وودرو ویلسون در سال ۱۹۱۹ و باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ برنده جایزه نوبل صلح شده‌اند.

 رئیس‌جمهور بدشانس

جیمی کارتر دوران کودکی خود را در خانواده‌ای کشاورز و در فضایی ساده سپری کرد که این تجربه، تأثیری عمیق بر شخصیت و دیدگاه سیاسی او گذاشت و رابطه‌ای نزدیک با طبقات متوسط و روستایی برایش به ارمغان آورد. همین زیست روستایی کارتر سبب شد تا علاوه بر تلاش برای اصلاحات داخلی در آمریکا، سیاست مشابهی را مانند جان اف کندی برای هم‌پیمانان خود تجویز کند. با وجود آنکه دو سال پس از روی کار آمدن کارتر، انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ به سقوط نظام پهلوی در ایران و تأسیس جمهوری اسلامی منجر شد، ولی شاه ایران‌ که متحد نزدیک ایالات متحده بود، با حمایت کارتر تلاش کرد اصلاحاتی انجام دهد. البته نارضایتی‌های گسترده مردمی، عملا نسخه اصلاحات کارتر برای ایران را ناکام گذاشت. به گمان بسیاری، وقوع انقلاب اسلامی در ایران یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی دولت او (کارتر) بود. این بحران به شکل جدی‌تر و عمیق‌تر، کارتر را از سال‌های ابتدایی ۱۹۷۸ که میهمان شاه ایران در شب ژانویه (شب سال نو) در کاخ نیاوران بود، درگیر کرد.

با آغاز حرکت انقلابی مردم ایران، کارتر در ۱۰ دی ۱۳۵۶ به تهران سفر کرد تا حمایت کامل واشنگتن را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کند. کارتر در ضیافتی که از طرف شاه به مناسبت ورودش ترتیب داده شده بود، خطاب به محمدرضاشاه چنین گفت: «به دلیل رهبری بزرگ شاه، ایران جزیره ثبات در یکی از آشوب‌زده‌ترین نقاط جهان شده است. اعلی‌حضرت، این به دلیل تکریم بسیار نسبت به شما، رهبری شما و احترام و ستایش و عشقی است که ملت ایران به شما دارد. هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامه‌ریزی مشترک از ایران به آمریکا نزدیک‌تر نیست. هیچ کشور دیگری برای بررسی مشکلات منطقه‌ای که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست، ارتباط نزدیک‌تری از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگری نزد من احترامی عمیق‌تر و رابطه‌ای دوستانه‌تر ندارد».

به دنبال سفر دهم دی‌ماه ۱۳۵۶، خبرگزاری فرانسه از برگزاری ۱۰ تا ۱۲ تجمع و تظاهرات پراکنده ضدآمریکایی در گروه‌های کوچک در ۱۰ تا ۱۲ منطقه تهران خبر داد. آن‌طور که ایسنا در مطلبی آورده است، تجمع‌ها و تظاهرات‌ها با پیشتازی دانشجویان و دوستداران رهبرِ در تبعید علاوه بر داخل دانشگاه تهران به خیابان تخت جمشید تهران (مطهری فعلی) رسید. علاوه بر آن، جمعی از مردم معترض تهران در اعتراض به سفر کارتر به ایران، قصد ورود به شرکت کشت و صنعت آمریکا را که در خیابان قوام‌السلطنه (۳۰ تیر فعلی) مستقر بود، داشتند که با دخالت نظامیان ارتش و شلیک هوایی جلوی آنان گرفته شد. علاوه بر تهران، خبر رسید که در شهر بابل نیز جمعی از دانش‌آموزان دانش‌سرای راهنمایی تحصیلی این شهر در اعتراض به بازداشت یکی از دبیران دانش‌سرا که علیه شاه و آمریکا صحبت کرده بود، تظاهرات کردند. دامنه اعتراضات و راهپیمایی‌ها در روز سفر کارتر، مرزهای ایران را رد کرد و به داخل آمریکا کشیده شد. دانشجویان ایرانی ساکن لس‌آنجلس و واشنگتن نیز به این سفر اعتراض کردند. آنان در لس‌آنجلس با راه‌انداختن تظاهرات و سر‌دادن شعار علیه شاه ایران، به سفر کارتر به ایران اعتراض کردند. ‌۴۰۰ نفر از دانشجویان ایرانی ساکن واشنگتن نیز در اعتراض به این سفر، با تجمع مقابل کاخ سفید در بین مردم اعلامیه اعتراضی پخش کردند.

جزیره ثبات یا بی‌ثباتی!

در حالی کارتر در میهمانی کاخ نیاوران، ایران سال ۵۶ شاه را «جزیره‌ای با‌ثبات» در یکی از آشوب‌زده‌ترین مناطق جهان دانست که یک هفته پس از این اظهارات رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، انتشار یک مقاله در روزنامه اطلاعات و توهین‌های بی‌سابقه به امام خمینی(ره) که در تبعید بود، موتور اعتراضات گسترده در شهرهای مختلف ایران را روشن کرد و یک سال بعد نیز به وقوع انقلاب اسلامی در ایران منجر شد. از ۱۷ دی ۱۳۵۶ با چاپ مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، حرکت انقلابی مردم ایران ابعاد تازه‌ای یافت و با تظاهرات و اعتصابات گسترده در طول سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. کارتر به‌طور مرتب از طریق ویلیام هیلی سالیوان، سفیر آمریکا در ایران و اردشیر زاهدی مسائل مربوط به ایران را پیگیری می‌کرد. برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در روز سوم نوامبر ۱۹۷۸ (۱۲ آبان ۱۳۵۷) به دستور رئیس‌جمهور از ساعت نُه و پنج دقیقه تا نُه و یازده دقیقه مستقیما با شاه گفت‌وگو کردم. به شاه گفتم که ‌آمریکا بدون هیچ ملاحظه‌ای در بحران کنونی کاملا از شما پشتیبانی می‌کند‌».

برژینسکی در ادامه خاطراتش چنین آورده است: «هدف من از تماس با شاه، روشن‌کردن این مطلب بود که رئیس‌جمهور آمریکا از او پشتیبانی کرده و در‌صدد بودم‌ او را تشویق به انجام اقدام قاطع کنم، پیش از آنکه اوضاع از کنترل خارج شود، اما ماه‌ها بود که اوضاع از کنترل شاه خارج شده بود». سرانجام دو روز بعد از این تماس، در ۱۴ آبان ۱۳۵۷، جعفر شریف‌امامی که نخست‌وزیر وقت بود، در مقابل مشکلات فراوان تاب نیاورد و پس از ۷۰ روز صدارت استعفا‌ داد تا ارتشبد غلامرضا ازهاری، کابینه نظامی خود را به شاه معرفی کند. در ۲۱ نوامبر ۱۹۷۸ (۳۰ آبان‌ماه ۱۳۵۷)، کارتر در دیدار با زاهدی از او خواست تا پشتیبانی شدید ایالات متحده آمریکا از شاه و نیاز به نشان‌دادن قاطعیت از سوی او را به شاه اعلام کند. کارتر که می‌دید ایران در حال خروج از اردوگاه غرب است، در روز پنجشنبه ۱۴ ژانویه ۱۹۷۹ (۱۴ دی ۱۳۵۷)، ژنرال رابرت هایزر، معاون فرماندهی نیروهای مسلح آمریکا در اروپا را به تهران فرستاد تا از فروپاشی ارتش شاهنشاهی ایران در پی خروج شاه از کشور جلوگیری کند و هم‌زمان نظامیان را از دست‌زدن به اقدامی نسنجیده یا خشونت‌آمیز بر ضد دولت شاپور بختیار بازدارد. سرانجام هایزر در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ تهران را ترک کرد.

کارتر و وادارکردن شاه به سرکوب بیشتر مخالفان سیاسی

هر‌چند‌ کارتر دموکرات مانند سلف خود کندی، به اصلاحات سیاسی-‌اجتماعی به‌عنوان نسخه‌ای برای آمریکا و کشورهای هم‌پیمان تأکید داشت، اما گویا کارتر روی دیگری هم دارد؛ آنجا که به گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۲۷ آذر‌ماه سال ۱۳۵۷ در خاطراتش (جیمی کارتر) در‌برگیرنده امیدوارتر‌شدن شاه‌ ذیل تحولات بسیار سطحی و گذرا بود؛ چنان‌ که جیمی کارتر در خاطرات خود چنین نوشت: «لیستی از سؤالات را برای شاه ارسال کردیم و او به‌خوبی به آنها پاسخ داد. خلاصه توضیحات او به ما این بود که می‌خواهد از طریق فرماندهی نیروهای مسلح موقعیت خود را حفظ کند و به افراد غیرنظامی اجازه دهد که در مسئولیت‌های بودجه دفاعی دولت سهیم باشند. همچنین با کمک یکی از فرماندهان دربار، ائتلافی بدون دخالت او تشکیل شود. احساس او نسبت به هفته‌های گذشته بهتر شده بود. تعدادی از کارکنان شرکت نفت به علت ترس از اخراج‌شدن یا عدم پرداخت حقوق به سر کار خود برگشته بودند.

تولید نفت در روزهای اخیر دو برابر شده بود، اما اوضاع در ایران هنوز نامعلوم بود». ‌در ادامه خاطرات می‌خوانیم: «طی تعطیلات، اوضاع در ایران بدتر می‌شد و اعتصابات بی‌شمار با رکود اقتصادی همراه بود. شخصا و از طریق وزارت امور خارجه به حمایت خود از شاه ادامه دادم. هم‌زمان با این اقدام، ما شاه را وادار می‌کردیم تا با قدرت بیشتر مخالفان سیاسی خود را سرکوب کند و تا جایی که امکان دارد، با آنها درگیر شود. نقشه اصلی او برای درخواست از یکی از فرماندهان برای ایجاد حکومت ائتلافی درست به نظر می‌رسید، اما با جلب رضایت فردی که از موقعیت و حیثیت خوبی در جامعه ایران برخوردار باشد، با مشکلات عدیده‌ای مواجه شده بود. زیرا از یک طرف، افزایش نیروهای ضد شاه باعث ایجاد ناآرامی‌های دائمی شده بود و از طرف دیگر، شاه مایل نبود که اختیار تام حکومت را به یک فرد تفویض کند. چند تن از خدمتگزاران او استعفا دادند و دیگران نیز خدمت‌کردن به شاه را رد می‌کردند. به نظر می‌رسید شاه نهایتا تصمیم گرفته نقش یک میانجی را بازی کند، اما زمان برای راضی‌کردن افراد، حتی از نزدیک‌ترین مشاوران و حامیان او، خیلی دیر شده بود»؛ بنابراین می‌توان دو شکستِ بزرگ را برای کارتر به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا در حوادث منتهی به انقلاب اسلامی ایران و پس‌ از آن در نظر گرفت. اولین شکست «از دست دادن ایران» بود. دومین شکست بزرگ هنگامی رخ داد که کارتر از تصمیم‌گیری درباره نحوه رابطه و تعامل با انقلابیون و حتی میانه‌‌روهای ایران بازماند که بار دیگر منجر به تضعیف جایگاه حزب دموکرات در مقابلِ حزب جمهوری‌خواه شد.

 افشاگری مرحوم یزدی درباره پیام کارتر به امام

پس از وقوع انقلاب در ایران، تصور کارتر بر تداوم روابط با ایران بود و در همین راستا شاهد ارسال پیامی به امام بودیم که مرحوم ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، در یک سخنرانی در کاخ سعدآباد برای اولین بار پیام‌های جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و پاسخ امام خمینی را افشا کرد. این سخنرانی در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۵۸ در روزنامه آیندگان منتشر شد. یزدی تاریخ شروع ارسال این پیام‌ها را اواسط دی ۱۳۵۷ اعلام کرد. این سند در مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. امام در واکنش به فرستادگان و نمایندگان حامل پیام کارتر گفتند: «پیام کارتر در دو جهت بود که یکی موافقت‌کردن با دولت بختیار یا حداقل سکوت در این شرایط و حفظ آرامش در این مدت و یکی هم احتمال یا پیش‌بینی کودتای نظامی و پیش‌بینی کشتار وسیع مردم که ما را از آن می‌ترسانید. اما راجع به دولت بختیار، شما سفارش می‌کنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم.

بر فرض که من چنین خطایی بکنم؛ ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این‌همه مصیبت کشید، این‌همه خون داد، برای اینکه از زیر بار رژیم سلطنتی و رژیم پهلوی خارج شود. ملت حاضر نیست که تمام خون‌ها به هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد یا برود و بدتر از اول برگردد. نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند و آن‌هم مخالفت قانونی است که من مکرر تشریح کرده‌ام. و اما قضیه‌ اینکه آرامش باشد، ما همیشه می‌خواهیم مملکت آرام باشد و مردم ما با آرامش زندگی کنند؛ اما به دست آوردن آرامش با وجود شاه، امکان ندارد. آقای کارتر اگر حسن‌ نیت پیدا کرده‌اند و می‌خواهند آرامش باشد و خون‌ها ریخته نشود، خوب است که شاه را ببرند و از دولت بختیار پشتیبانی نکنند و به میل ملت که یک امر مشروعی است، تسلیم شوند و از میل ملت جلوگیری نکنند و اما قضیه‌ کودتا که الان از ایران به من اطلاع داده‌اند، یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و می‌خواهند کشتار زیادی بکنند و از من خواسته‌اند کالاهای آمریکایی را تحریم کنیم و به آمریکا اخطار کنیم که اگر چنین کودتایی بشود، از چشم شما می‌بینیم و اگر شما حسن‌ نیت دارید، باید جلوگیری کنید. برای من پیغام داده‌اند که اگر کودتای نظامی بشود، حکم جهاد مقدس باید داده شود. من کودتا را نه به صلاح ملت می‌دانم و نه به صلاح آمریکا. اگر بشود، از چشم شما می‌دانم.

من نمی‌دانم ملت بعدها با آمریکا چه خواهد کرد و من به حکم اینکه یک شخص روحانی هستم و مصلحت بشر را همیشه مدنظر دارم و مصلحت ملت خودم را در نظر دارم، به شما توصیه می‌کنم که جلوی خون‌ریزی‌ها را بگیرید و نگذارید این خون‌ریزی‌ها تحقق پیدا کند. ایران را به حال خود واگذارید و اگر بکنید، نه گرایش کمونیستی خواهد داشت و نه سایر مکاتب انحرافی، نه تسلیم شرق خواهد شد و نه تسلیم غرب. تأکید می‌کنم اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود، راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی که قانونی نیست، کنار برود و ملت را به حال خود بگذارید تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم و از اشخاص پاک‌دامن برای نقل قدرت تا انتخابات مناسب حکومت مبعوث ملت انجام گیرد، در غیراین‌صورت، امید آرامش نیست و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری در ایران شود که کسی نتواند جلوی آن را بگیرد. ملت ایران از کودتای نظامی نمی‌ترسد، برای آنکه ماه‌ها است با قدرت نظامی هرچه سخت‌تر با مردم معامله شده است و نتوانسته‌اند آرامش را برقرار سازند و الان نظام و ارتش از چند ماه قبل، سست‌تر و ضعیف‌تر است، برای آنکه در باطن ارتش اختلاف ایجاد شده است و بسیاری به ما می‌پیوندند و کودتا را خفه می‌کنند؛ لکن با کشتاری که من میل ندارم واقع شود. من به شما توصیه می‌کنم که از کودتا جلوگیری بشود. جلوگیری کنید که اگر کودتا بشود، ملت ایران از شما می‌داند و برای شما ضرر دارد. این تمام پیام من است  به کارتر».

 حسرتی بزرگ که انقلاب ایران به دل کارتر گذاشت

در ادامه با تشدید فضای انقلابی، گسل در مناسبات تهران-واشنگتن آغاز شد و بحران گروگان‌گیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران، ۴۴۴ روز دولت کارتر را درگیر خود کرد. شکست عملیات آزادسازی گروگان‌های آمریکایی، موسوم به عملیات پنجه عقاب، نیز آخرین تیر خلاص به پیکر دولت جیمی کارتر بود. یکی از اعضای کمپین تبلیغاتی کارتر برای انتخابات ریاست‌جمهوری در خاطرات خود از صبح فردای شکست عملیات در طبس می‌گوید: «تلفن خانه من صبح زود در ۲۵ آوریل ۱۹۸۰ زنگ خورد. ریک هرناندز، یکی از دستیاران ارشد سیاسی رئیس‌جمهور بود که درباره مأموریت شکست‌خورده و فجایع بعد از آن صحبت می‌کرد. او گفت‌وگو را با این جمله آغاز کرد: «ما در انتخابات شکست خوردیم». من گیج شدم. نیمه‌شب بود و علاوه‌براین، کارتر به‌تازگی کندی را در یک تقابل طولانی شکست داده بود. ریک هرناندز با عبارات دقیقی به توصیف خرابی و شکست آمریکایی‌ها در بیابان پرداخت ولی در آخر جمله‌ای گفت که تا به امروز درست‌ترین توصیف از عواقب آن رویداد به نظر می‌رسد. او گفت: «در همان شب [توفان طبس] کارتر در انتخابات شکست خورد». البته در کنار شکست کارتر در انتخابات، ناکامی در عملیات پنجه عقاب سبب استعفای سایروس ونس، وزیر امور خارجه دولت او (کارتر) نیز شد».

در مجموع، شکست هم‌زمان مذاکرات و عملیات نظامی برای آزادی گروگان‌ها، کارتر را از ادامه کار به‌عنوان رئیس‌جمهور بازداشت و نهایتا در واپسین روز حضورش در کاخ سفید و هنگامی که مراسم تحلیف رونالد ریگان (در کاخ سفید) در حال برگزاری بود، هواپیمای حامل گروگان‌های آمریکایی از تهران به مقصد آلمان پرواز کرد و به نوشته عصر ایران، این‌گونه انقلابیون تازه به قدرت رسیده در تهران حتی اجازه ندادند جیمی کارتر دموکرات در آخرین ساعات ریاست‌جمهوری خود، خبر آزادی گروگان‌های آمریکایی را به شهروندان آمریکایی بدهد و این افتخار نصیب ریگان جمهوری‌خواه شد که در نخستین ساعات ریاست‌جمهوری خود با خبر خوش «آزادی گروگان‌های آمریکایی» شروعی موفق را در دوره هشت‌ساله ریاست‌جمهوری خود تجربه کند.

این حسرت در طول سال‌های بعد آن‌قدر به دل جیمی کارتر مانده بود که در مراسم بازگشایی مرکز امور بشردوستانه در تایلند در آبان ماه سال ۱۳۸۸ و در بین خبرنگاران هم به این موضوع اشاره داشت و به اذعانش، «ناکامی دولتش در بازگرداندن گروگان‌های آمریکایی، به‌ویژه شکست عملیات پنجه عقاب که طی آن شماری از نظامیان این کشور کشته شدند، سبب پیروزی «رونالد ریگان» در انتخابات آمریکا شده است». البته کارتر در همان مراسم تأکید داشت «هیچ موردی برای پشیمانی درباره مذاکره با تهران که بیش از 30 سال پیش برای آزادی گروگان‌ها از طرف دولت او انجام شد، وجود ندارد». به گفته رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، «هر‌چند حمله نظامى به‌عنوان یکى از راه‌حل‌هاى بحران گروگان‌گیرى مدنظر قرار داشته است، با این حال او راه‌حل مذاکره را به منظور بازگرداندن گروگان‌ها به آمریکا برگزیده بود». جیمى کارتر در‌این‌باره ادعا کرد «مشاوران اصلى من بر حمله به ایران تأکید مى‌کردند. من مى‌توانستم با سلاح‌هایى که در اختیار داشتم، ایران را ویران کنم. اما احساس مى‌کردم که ممکن است در این ماجرا گروگان‌ها هم کشته شوند و من نمى‌خواستم 20 هزار ایرانى را بکشم. براى همین به ایران حمله نکردم».