|

«شرق» مسئله‌ مهاجرت جوانان از کلان‌شهرها به روستاهای جنوب کشور را بررسی می‌کند

کوچ به مقصد آرامش

محلی‌ها معتقدند: «آب جنوب شفا می‌دهد». این را از روی تعریف نمی‌گویند، بلکه اعتقاد قلبی‌شان است. برخی از گردشگران هم معتقدند دریای جنوب، جادوی آرامش دارد. ترکیب صدای برخورد موج به ساحل با موسیقی محلی، شاید دوای درد هر آدمی باشد که از هیاهوی شهر به آرامش جنوب پناه آورده است.

کوچ به مقصد آرامش

مهسا کسنوی: محلی‌ها معتقدند: «آب جنوب شفا می‌دهد». این را از روی تعریف نمی‌گویند، بلکه اعتقاد قلبی‌شان است. برخی از گردشگران هم معتقدند دریای جنوب، جادوی آرامش دارد. ترکیب صدای برخورد موج به ساحل با موسیقی محلی، شاید دوای درد هر آدمی باشد که از هیاهوی شهر به آرامش جنوب پناه آورده است.

 

ممکن است حتی آرامش این منطقه، هر هیاهوزده‌ای را مبتلا کرده و او را پابند خاک جنوب کند. اگر در جزیره‌های هرمز، هنگام، قشم و... قدم بزنید، جوان‌های مهاجری را خواهید دید که از کلان‌شهرهای کشور به دنبال آرامش گم‌شده خود به خاک جنوب کشور پناه آورده‌اند. این جوانان مهاجرت از کلان‌شهر‌ها به روستا و جزیره‌های جنوبی را به ‌عنوان راهی برای کسب درآمد و داشتن زندگی مستقل انتخاب کرده‌اند.

 

تغییر مقصد از آلمان به «هنگام»

 

ریحانه 28 سال دارد، میکروبیولوژی خوانده و دو ماه قبل از اینکه به آلمان مهاجرت کند، منصرف می‌شود و مقصد مهاجرتش را به هنگام تغییر می‌دهد. او دلیل اصلی مهاجرتش را این‌گونه توضیح می‌دهد: «همه‌چیز با یک اتفاق بزرگ در زندگی‌ام شروع شد. توده‌ای در گردنم پیدا شد که بعد از آزمایش‌های متفاوت متوجه شدم بدخیم است و بعد از عمل جراحی و برداشتن تیروئیدم مجبور به پرتو‌درمانی شدم». ریحانه از شرایط روحی بدی که هنگام پرتودرمانی داشته، صحبت می‌کند و می‌گوید: «در شرایط بد قرنطینه بعد از پرتودرمانی، روان‌کاوی را شروع کردم و یک تصمیم بزرگ گرفتم: باید مستقل می‌شدم».

 

معنای زندگی را پیدا کردم

 

ریحانه از طرف یکی از دوستانش برای بهبود شرایط روحی‌ به هنگام دعوت می‌شود. او می‌گوید: «من آدم تجمل‌گرایی بودم، اهل برنامه و پارتی بودم اما در هنگام خودم را پیدا کردم. فهمیدم معنای زندگی برای من چیست و برای من زندگی، همین آرامشی بود که در این جزیره داشتم». ریحانه پس از مدتی که در جزیره هنگام می‌ماند، با پدرش تماس می‌گیرد و می‌گوید از مهاجرت به آلمان منصرف شده و تصمیم دارد به جنوب کشور مهاجرت کند.

 

درآمدم از گردشگری است

 

ریحانه در پاسخ به سؤال «درآمدت از کجاست؟»، توضیح می‌دهد: «وقتی به هنگام آمدم، فقط دو ‌میلیون‌و 800 هزار تومان داشتم. در یک هاستل کار و همان‌جا هم زندگی می‌کردم. خدا را شکر الان اوضاعم بهتر شده، گردشگران را به دیدن جزیره می‌برم و به‌تازگی توانستم یک سوئیت آماده کنم و به گردشگران اجاره دهم». او ادامه می‌دهد: «برنامه‌های دیگری هم دارم. هدف من بیزینس نیست، بلکه دوست دارم با برگزاری کارگاه‌های مختلف، بین آدم‌ها انتقال تجربه انجام دهم و حال خوب الانم را به بقیه نیز منتقل کنم». ریحانه معتقد است جزیره این حال خوب و آرامش را به او هدیه داده است و از وقتی پا به هنگام گذاشته، چون خودش تغییر کرده، دنیایش نیز تغییر کرده است.

 

از شلوغی شهر فرار کردم

 

در فرودگاه قشم ایستاده و منتظر اعلام پرواز است. گندم یک دختر 35ساله است که در مشهد سالن زیبایی دارد. چند وقتی است که به قشم مهاجرت کرده و دلیلش را این‌گونه توضیح می‌دهد: «از شلوغی شهر خسته شده بودم. دنبال یک مکان برای استراحت می‌گشتم که قشم را برای سفر انتخاب کردم. در این سفر پر از آرامش بودم و با خودم گفتم چرا برای همیشه در اینجا زندگی نکنم؟». گندم چند ماهی است‌ با کمک یکی از دوستانش که در قشم زندگی می‌کند، به این جزیره آمده و سالن زیبایی زده‌ است و از این طریق امرار معاش می‌کند. او می‌گوید: «آرامش جزیره را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کنم. سطح استرس و اضطرابم به طرز درخور‌ توجهی در اینجا کاهش یافته است. اصلا دلم برای شهر و شلوغی‌هایش تنگ نشده و فقط برای دیدن خانواده‌ام ماهی یک بار به مشهد می‌روم».

 

با غواصی در زمان حال زندگی می‌کنم

 

شادی 32‌ساله‌، اصالتا کرمانشاهی است، هشت سال در تهران زندگی کرده و سه سال است که به جنوب کشور مهاجرت کرده است. او داستان مهاجرتش را این‌گونه تعریف می‌کند: «از سال 98 با شیوع کرونا و دورکار‌شدن بسیاری از مشاغل، به جزایر جنوب کشور رفت‌و‌آمد داشتم و گاهی دو تا سه ماه در اینجا زندگی می‌کردم و دوباره به تهران برمی‌گشتم.

 

در یکی از سفرها، هنگام را برای زندگی انتخاب کردم؛ چون دیگر دلیلی برای برگشتن به تهران نداشتم». شادی بعد از مدتی با پس‌اندازش، زمینی در هنگام می‌خرد تا اقامتگاه بسازد و از طریق اجاره‌دادن آن‌ کسب درآمد کند، اما به گفته خودش چیزی که او را گرفتار این خاک کرده، غواصی بوده است. او توضیح می‌دهد: «دریا و غواصی‌ من را آرام می‌کند. وقتی در‌حال غواصی هستم، از استرس آینده و اضطراب گذشته رها می‌شوم و فقط در حال زیست می‌کنم».

 

انسان آرام‌تری هستم

 

شادی از سه طریق کسب درآمد می‌کند: اجاره‌دادن اقامتگاه، غواصی و فروش زیورآلات دست‌ساز. به گفته‌‌ خودش از لحاظ مالی در ابتدا دچار مشکل بوده، اما حالا و بعد از گذشت سه سال که به صورت ثابت در جنوب زندگی کرده و از زندگی شهری فاصله گرفته است، اصلا حاضر نیست به شهر برگردد».

 

او در‌این‌باره می‌گوید: «شلوغی شهر و صدای ماشین‌ها من را مضطرب می‌کند. از وقتی در هنگام زندگی می‌کنم، در مقایسه با زمانی که در شهر بودم‌ انسان آرام‌تری شده‌ام؛ اضطراب درونی‌ام کم شده و قلق خودم را پیدا کرده‌ام». او درباره شخصیت جدیدش توضیح می‌دهد: «تازه یاد گرفته‌ام که با طبیعت ارتباط برقرار کنم و این ارتباط به من حس آرامش می‌دهد. طوری به این خاک وابسته شده‌ام که اگر برای یک کار اداری به‌اجبار به شهر بروم، دوست دارم هرچه سریع‌تر برگردم».

 

مهاجرت به جنوب برای حل بحران کمبود آب

 

طبق گزارشی که در سال 1354 از طرف یک تیم آمریکایی در ایران تهیه شده، بهترین الگوی مهاجرت در ایران، مهاجرت به جنوب کشور عنوان شده است. در این گزارش که 50 سال آینده ایران را بررسی کرده، آمده است: «در بین سال‌های 1380-1390، جمعیت ایران به 60 تا 70 میلیون نفر خواهد رسید و بحران اصلی کشور، بحران آب خواهد بود و برای حل این مشکل و دسترسی به آب، باید جمعیت زیادی از کشور به حاشیه خلیج فارس تا دریای عمان (از چابهار تا بوشهر) مهاجرت کنند».

 

طبق گفته دکتر فولادیان، جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، متأسفانه برعکس این الگو در کشور اتفاق افتاده و مهاجرت از سمت شهرهای کوچک به تهران، اصفهان، مشهد و... که خود درگیر بحران آب بودند، رخ داده است و درنتیجه مشکل چندین برابر شده است. طبق گزارش انجام‌شده، برای رهایی از بحران آب باید حداقل بین 20 تا 30 درصد جمعیت کشور در نواحی جنوبی ساکن می‌شدند. این درحالی است که این عدد هم‌اکنون فقط حدود 2.5 میلیون نفر و معادل سه درصد است. دکتر فولادیان معتقد است: «مهاجرت از شهرهای بزرگ به جنوب کشور خبر خوبی است، بنابراین ما نیاز داریم حاکمیت به این مهاجرت انجام‌شده کمک کند».

 

گردشگری در جنوب بدون زیر‌ساخت

 

دکتر فولادیان، جامعه‌شناس، معتقد است‌ بحران اشتغال در شهرهای بزرگ و نداشتن آرامش زیستی و مالی دلیل شکل‌گیری الگوی مهاجرتی به جزایر جنوبی است. این موج مهاجرت و توجه به سواحل جنوبی، سبب رونق گردشگری در این نواحی شده است. اگر هم‌اکنون به جنوب کشور سفر کنید، متوجه افزایش تعداد توریست در مقایسه با سال‌های پیش خواهید شد. متأسفانه یا خوشبختانه جزایر جنوب کشور بدون هیچ زیر‌ساختی از قبیل اینترنت مقبول، آب شرب، گاز، برق و... هم‌اکنون پذیرای خیل عظیمی از مسافران و مهاجران است. دکتر فولادیان درباره موج جدید مهاجران و مسافران می‌گوید: «کلیت این اتفاق را خیر می‌بینم. البته چون این الگوی مهاجرت بدون برنامه بوده و حاکمیت در این روند سیاست‌گذاری خاصی نداشته است، باید توجه داشت که بومیان این منطقه، بازنده بازی نباشند».

 

فرهنگ بومی در خطر است؟

 

فولادیان در پاسخ به سؤال آیا مهاجرت‌های انجام‌شده، بومیان این منطقه را تهدید خواهد کرد، می‌گوید: «فرهنگ بومی در این منطقه به دلیل پراکندگی زیاد جمعیت، همانند مناطق غرب کشور چنان سازمان‌دهی‌شده و قدرتمند نیست. همچنین این مناطق سال‌های طولانی جزء مناطق محروم بوده است. از طرفی سیل توریست و گردشگر در این روزها اقتصاد این مناطق را رونق بخشیده است و طبیعی است که مردم بومی از این رونق اقتصادی خوشحال باشند. بنابراین در جریان صورت‌گرفته، باید حتما حاکمیت به‌ عنوان مراقب حضور پیدا کند و این تحول را به صورتی پیش ببرد که فرهنگ بومیان حفظ شده و کمترین ضرر و زیان را ببیند».