|

ناوگان جنگی در تاریخ ایران

پژوهش ولادیمیر الکسی‌یویچ دمیتری‌یف که با عنوان «ناوگان جنگی ساسانیان: افسانه یا واقعیت؟» با ترجمه محسن شجاعی به فارسی منتشر شده، تغییراتی درباره باورهای موجود در امر جنگ در دوره ساسانیان به وجود آورده است.

ناوگان جنگی در تاریخ ایران

 شرق: پژوهش ولادیمیر الکسی‌یویچ دمیتری‌یف که با عنوان «ناوگان جنگی ساسانیان: افسانه یا واقعیت؟» با ترجمه محسن شجاعی به فارسی منتشر شده، تغییراتی درباره باورهای موجود در امر جنگ در دوره ساسانیان به وجود آورده است.

 

عنوان کتاب درواقع بر محوری‌ترین بخش این اثر تأکید دارد. نظریه رایج بر این باور است که دولت‌های باستانی که در سرزمین ایران در دوره پسایونانی موجودیت داشته‌اند، یعنی شاهنشاهی اشکانی و حکومت نیرومند ساسانی، تنها دارای سپاهیان خشکی‌رو بوده‌اند که عمدتا هم از پیاده‌نظام و سواران تشکیل می‌شد. نویسنده با اشاره به این باور می‌گوید حتی پذیرفته‌ترین نظرات علمی این ویژگی را دارند که در طی زمان پذیرفتگی خود را از دست بدهند. هر اندازه هم که این نکته پیش‌پا‌افتاده به نظر برسد، اما علم و دانش و از‌جمله علم تاریخ در یک جا نمی‌ایستد، بلکه به نسبت افزایش مجموعه منابع در دسترس ما و نیز آشنایی عمیق‌تر با این منابع، دیر یا زود وضعیتی پیش خواهد آمد که نگرش‌های پیشین به این یا آن مسئله تصریح شده و گاه حتی مورد بازنگری قرار می‌گیرند.

 

دمیتری‌یف می‌گوید این ویژگی درباره ناوگان دریایی جنگی ساسانیان کاملا صدق می‌کند. او به پژوهش‌های پیشین در این زمینه اشاره کرده و می‌نویسد در طول بیش از 200 سال بررسی تاریخ ایران ساسانی، پژوهشگرانی که به نحوی به مسائل تاریخ نظامی می‌پرداخته‌اند، منحصرا به عملیات سپاه خشکی‌رو ایرانیان توجه نشان داده‌اند. این پژوهشگران تقریبا هیچ توجهی به اخبار موجود در منابع مکتوب نکرده‌اند که شاهد وجود ناوگان جنگی در نزد ساسانیان هستند.

 

تنها از مدتی پیش در نوشته‌های علمی گاه‌گاه این اندیشه بیان شده که ایرانیان آن‌گونه که از قرائن برمی‌آید، نه‌تنها دارای رسته‌های سواره و پیاده و فیل‌های جنگی بوده‌اند، بلکه کشتی‌های جنگی نیز در اختیار داشته‌اند. تصادفی نیست که ایلکا سیوانه، کارشناس برجسته فنلاندی، در یکی از نوشته‌های خود به‌حق گلایه می‌کند که «تاریخ‌دانان معاصر در پژوهش‌های خود امکانات ناوگان جنگی شاهنشاهی ایران را دست‌کم می‌گیرند».

 

دمیتری‌یف اشاره کرده که در همه رویدادهای جنگی بسیار مهم در تاریخ ایران ساسانی صحبت از جنگ‌های سپاهیان خشکی‌رو بوده است، حال آنکه ساسانیان در طول تاریخ بیش از 400ساله حاکمیت خود و با وجود همه کوشش‌هایی که به کار بستند، نتوانستند خود در دریا به پیروزی چشمگیری دست یابند. افزون بر آن، شاهنشاهی ساسانی حکومتی بود که منافع ژئوپلیتیک اصلی آن در راستای برقراری حاکمیت خود در سرزمین‌های درون‌قاره‌ای بود که مستقیما از سمت غرب و از سوی شمال شرق به ایران متصل بودند.

 

این وضعیت ایرانیان را ناگزیر می‌‌کرد اولویت توجه خود را پیش از هر چیز معطوف به تقویت سپاهیان خشکی‌رو کنند. او این را هم یادآوری می‌کند که ساسانیان برخلاف پیشینیان بزرگ خود، یعنی هخامنشیان، نتوانستند جایگاه خود را در شرق مدیترانه استوار کنند. شرق مدیترانه جایی بود که شهرهای بندری بزرگ و کارگاه‌های کشتی‌سازی در آن قرار داشت. به همین دلیل ایرانیان اصولا امکان آن را نداشتند تا ناوگان خود را به وجود آورند؛ ناوگانی که توانایی رویارویی با نیروی دریایی دشمن اصلی ایران ساسانی در غرب، یعنی امپراتوری روم‌ را داشته باشد. و سرانجام تأثیر تعیین‌کننده‌ای که بر شکل‌گیری راهبرد بزرگ ایرانیان با ویژگی پررنگ درون‌قاره‌ای گذارد، احتمالا سنت‌های پارتی در امر جنگ بوده است. این سنت‌ها در ایران روزگار ساسانیان در طول همه تاریخ آن حفظ شده بود و از بسیاری جهات ساختار سازمانی سپاه ایران، راهبرد و را‌ه‌کنش آن را تعیین می‌کرد.

 

در برخی منابع تاریخی، اطلاعاتی اندک درباره ناوگان جنگی ساسانیان آمده اما دمیتری‌یف بر این باور است که بدون در نظر گرفتن این اطلاعات، دانسته‌های ما درباره تاریخ نظامی ساسانیان را نمی‌توان کامل به شمار آورد. بر این اساس، هدف اصلی کتاب او عبارت است از تحلیل همه‌جانبه اطلاعات موجود در منابع در دسترس ما درباره ناوگان جنگی ایران ساسانی، تفسیر این اطلاعات و نیز بر پایه آن: توصیف نیروی دریایی ایرانیان از نگاه گاهشمارانه، از نگاه مکانی و نیز از دید صرفا نظامی.

 

مترجم «ناوگان جنگی ساسانیان» در بخشی از یادداشت ابتدایی کتاب اشاره کرده که دمیتری‌یف در این اثر وجود ناوگان جنگی ساسانیان را همچون یک پرسش پیش‌روی خود گذاشته و کوشیده نشان دهد که آیا ساسانیان به‌راستی یک ناوگان جنگی، نه‌فقط برای جابه‌جایی سپاهیان، بلکه آماده برای نبردهای دریایی، در اختیار داشته‌اند یا آنکه چنین ناوگانی از آغاز وجود نداشته است. پاسخ او به این پرسش، صرف‌نظر از قضاوتی که بتوان درباره‌اش داشت، بر پایه منابع دست‌اول، مدارک باستان‌شناختی و پژوهش‌های اخیر تدوین و ارائه شده است.

 

ولادیمیر الکسی‌یویچ دمیتری‌یف‌ دارای مدرک دکترای تاریخ و یکی از تاریخ‌نگاران نظامی پیشرو در روسیه است. او در بخشی از نتیجه‌گیری کتاب نوشته که اطلاعات موجود در سرچشمه‌ها، نشان از وجود یک ناوگان دریایی نظامی در ایران ساسانی در طول همه تاریخ این دودمان دارد. این ناوگان نقش مستقلی نداشته و کارکرد آن پشتیبانی نظامی از نبردهای سپاه خشکی‌رو بوده است. او می‌پرسد که چه چیز ساسانیان را وادار کرد تا به گونه‌ای دیگر، برخلاف اشکانیان بیندیشند و به ضرورت پشتیبانی از نبردهای درگیر در خشکی با استفاده از فعالیت یک ناوگان توجه کنند؟

 

به نظر می‌رسد پاسخ به این پرسش در وضعیت تاریخی‌ای است که کمی پیش از پیدایش حکومت ساسانیان شکل گرفته بود و این حکومت ناچار شد در همان وضعیت به موجودیت خود ادامه دهد. در بخشی از نتیجه‌گیری کتاب می‌خوانیم: «پهنه اصلی فعالیت نیروی دریایی نظامی ساسانیان عبارت بوده است از خلیج فارس و دریاهای سرخ و عرب، یعنی مناطقی که ایرانیان در آنجا در صحنه نبرد رقیب واقعی نداشته‌اند؛ تلاش ساسانیان در ایجاد ناوگان در دریای سیاه (در دهه 540) و دریای مدیترانه (دهه 620) جنبه تصادفی داشته و به دست بیزانس ناکام ماند. در منابع هیچ اشاره‌ای به نبردهای کشتی‌های ساسانی در مناطق دیگر (از‌‌جمله در کرانه‌های هند و دریای مازندران) دیده نمی‌شود. پرتکاپوترین و نتیجه‌بخش‌ترین مرحله فعالیت ناوگان ایران در دوران شاهنشاهی خسرو انوشیروان بوده است. واپسین اشارات به مشارکت کشتی‌های ساسانی در نبردها نیز مربوط به دوران جنگ‌های ایران و بیزانس در سال‌های 628-602 است که در ارتباط با تسخیر جزیره‌های دریای مدیترانه به دست ایرانیان و تلاش نافرجام برای پیاده‌کردن سپاه در پای دیوارهای کنستانتینوپل بوده است‌».