|

مذاکره ایران و آمریکا و فرایند تنش‌زدایی فراگیر در آسیای غربی و خلیج فارس

سرانجام همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، مذاکرات ایران و آمریکا آغاز شد و با توجه به قرائن موجود، به نظر می‌رسد در مسیر قابل قبولی در حال حرکت است.

مذاکره ایران و آمریکا و فرایند تنش‌زدایی فراگیر در آسیای غربی و خلیج فارس

 سرانجام همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، مذاکرات ایران و آمریکا آغاز شد و با توجه به قرائن موجود، به نظر می‌رسد در مسیر قابل قبولی در حال حرکت است. در واقع علی‌رغم اینکه مردم و فعالان سیاسی با یادآوری تجربیات حاصل از دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ، پیش‌بینی ناگواری از سرنوشت روابط دو کشور در دوره دوم ریاست‌جمهوری او داشتند، اما برای کارشناسان سیاسی آشنا به تحولات در سیاست بین‌الملل و آگاه به مبانی تئوریک علم سیاست، مشخص بود ترامپ و متحدان نزدیک او، با وجود تضاد قابل توجه با دیدگاه‌ها و اقدامات کشورمان در حوزه سیاست خارجی، به دلیل سرعت‌گرفتن تغییرات در ساختار نظام بین‌الملل، امکانات اندکی برای برخورد خصمانه با ایران دارند و تا حد امکان تلاش خواهند کرد اختلافات خود با ایران را از طریق مذاکره مدیریت کنند. ‌ایران‌ نیز علی‌رغم تضاد فراگیر با خط‌مشی و اقدامات ترامپ در اولین دوره ریاست‌جمهوری او و البته بی‌اعتمادی شدید نسبت به وی، فرصت توافق و رفع مشکلات با آمریکا را از دست نداده است؛ به‌ویژه که با توجه به تسلط و هژمونی رئیس‌جمهور جدید آمریکا در حزب جمهوری‌خواه و مواضع نسبتا معتدل‌تر دموکرات‌ها، می‌توان به میزان قابل توجهی از پایداری توافق با آمریکای تحت رهبری ترامپ مطمئن بود.

در این میان و با وجود خوش‌بینی‌های ایجادشده در جامعه سیاسی و افکار عمومی، همچنان نگرانی زیادی نسبت به نتیجه نهایی مذاکرات مشاهده می‌شود و بخش عمده‌ای از مردم و کارشناسان سیاسی به نتیجه تعاملات جاری چندان خوش‌بین نیستند. در واقع همان نگاه منفی پیش‌گفته به ترامپ و فرض موجود در زمینه احتمال بروز رفتارهای خصمانه و خشن از طرف او و همفکرانش در دولت جدید آمریکا، در کنار تکرار مواضع افراطی توسط نئومحافظه‌کاران افراطی عضو کابینه آمریکا، نگرانی زیادی در مورد سرانجام گفت‌وگوها ایجاد کرده و موجب شده نگاهی توأم با نگرانی و بدبینی بر افکار عمومی مستولی شود. این در حالی است که تعمق در شرایط سیاسی خاورمیانه و رویکردها، مواضع و تحرکات بازیگران اصلی و قدرت‌های تأثیرگذار در آسیای غربی و حوزه خلیج فارس نشان می‌دهد که می‌توان به میزان درخور توجهی به نتیجه این مذاکرات خوش‌بین بود.

در واقع درگیری‌ها و نزاع‌های طولانی و بی‌حاصل‌ موجب شده اغلب بازیگران اصلی و تأثیرگذار، به درک عمیق‌تری از شکل واقعی توازن قوا در منطقه دست یابند و مخاطرات ناشی از توسعه تنش‌ها را لمس کنند. لذا با تعدیل مواضع تمام قدرت‌های مؤثر در منطقه، امکان تنش‌زدایی در غرب آسیا و حوزه خلیج فارس‌ بیشتر از هر زمانی در دو دهه اخیر فراهم شده که بدیهی است این موقعیت، زمینه را برای تنش‌زدایی در روابط ایران آمریکا نیز بیش از پیش فراهم کرده است.

نگاهی به شرایط امروز غرب آسیا و مقایسه آن با شرایط منطقه در یک دهه گذشته، نشان می‌دهد در میانه دهه دوم قرن بیست‌ویکم، تقریبا تمام طرف‌های درگیر در بحران خاورمیانه سیاست‌های خود را بر مبنای پیش‌فرض‌های نادرستی طراحی کرده بودند. ترامپ که تجربه اندکی در حوزه سیاست داشت، تصور می‌کرد اطلاعات ارائه‌شده به او از طرف افراطیون جمهوری‌خواه واقعا درست است و ایران در صورت تحریم‌های شدید به سرعت مجبور به عقب‌نشینی از مواضع و جمع‌کردن برنامه هسته‌ای خود می‌شود. بنابراین او با خیال راحت از برجام خارج شد و با افزایش فشار بر ایران، خواستار مذاکره و عقد قراردادی بهتر از برجام شد. جایی که ایران اصلا حاضر به هیچ‌گونه مذاکره‌ای با او نبود؛ چراکه ایرانیان نیز ترامپ را یک سیاست‌مدار ماجراجو، خودشیفته و پوپولیست می‌دانستند که اتفاقی رئیس‌جمهور آمریکا شده است و به‌زودی ساقط خواهد شد. در واقع روند ظهور ترامپ در ساخت سیاسی آمریکا به قدری عجیب و غیرمنتظره بود که نه در داخل آمریکا و نه در خارج از آن، کسی او را جدی نمی‌گرفت و همه پدیده ترامپ را یک حادثه و رخداد‌ خارج از قواعد پذیرفته‌شده فعالیت سیاسی در این کشور می‌دانستند که به‌زودی پایان خواهد یافت.

در کنار این دو، اعراب منطقه به‌ویژه رهبران عربستان و امارات که در سودای بسط نفوذ خود در منطقه و جهان عرب بودند، تصور می‌‌کردند با تشدید اختلاف بین تهران و واشنگتن می‌توانند ایران را تضعیف کرده و از دخالت در مسائل منطقه‌ای بازدارند و در صورت بروز درگیری نیز با بهره‌گیری از چتر حمایتی نظامی ایالات متحده، از آسیب‌های گسترده در امان بمانند.

اما امروزه به وضوح همه این پیش‌فرض‌ها از بین رفته است. ترامپ امروز به‌خوبی می‌داند که وادارکردن ایران به عقب‌نشینی از مواضع خود به آسانی ممکن نیست و ایران در جایگاهی قرار دارد که یک حرکت نسنجیده یا اشتباه آمریکا، می‌تواند بحرانی بزرگ را در منطقه پدید آورد. این در حالی است که ایران نیز در کنار تحمل شرایط سخت ناشی از تحریم‌های ایالات متحده، دریافته که ترامپ نه یک سیاست‌مدار ماجراجو، بلکه شخصیتی تأثیرگذار است که در کنار تسلط کامل به زیروبم فرهنگ و نیاز‌های جامعه آمریکا، از درکی غریزی درخصوص سیاست بین‌الملل برخوردار است و به‌راحتی می‌توان او را قدرتمندترین رئیس‌جمهور آمریکا در دهه‌های اخیر دانست. در کنار این دو، اکنون برای اعراب 

خلیج فارس، به‌ویژه پس از جنگ یمن، روشن شده که حذف ایران از معادلات سیاسی منطقه به این سادگی‌ها ممکن نیست و مهم‌تر از آن، جنگ با ایران چیزی نیست که بتوان به‌راحتی از تبعات آن احتراز کرد. در کنار این مسئله، حمله به پایانه نفتی آرامکو و واکنش آمریکا به این حادثه نیز نشانه روشن دیگری است که به اعراب حاشیه خلیج فارس نشان داد نمی‌توان بیش از اندازه به حمایت آمریکا دلگرم بود و برای احتراز از جنگ و آسیب به منافع حیاتی خویش، لازم است روابط با ایران را ترمیم کرد تا در حد توان از بروز درگیری بین ایران و آمریکا جلوگیری شود. ‌

مجموعه عوامل یادشده نه‌تنها ایران و آمریکا را به سمت مذاکره و کاهش تنش سوق داده، بلکه موجب شده این مذاکرات از حمایت کامل کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز برخوردار باشد و این کشورها از هیچ تلاشی جهت موفقیت مذاکرات و کاهش تنش بین تهران و واشنگتن فروگذار نکنند.

درواقع شرایط در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به نحوی پیش رفته که تقریبا همه عناصر تأثیرگذار –‌البته به‌جز اسرائیل‌- خواستار کاهش تنش و بهبود رابطه بین ایران و آمریکا هستند. این مسئله در کنار وحشتی که از احتمال درگیری بین ایران و آمریکا در بین تمام طرف‌ها وجود دارد، عملا تهران و واشنگتن را به حرکت در مسیر گفت‌وگو و حل اختلافات تشویق کرده است. البته در این میان اسرائیل تنها کشوری است که با پشت‌کردن به واقعیت‌های موجود در منطقه، تلاش دارد با بهره‌گیری از حمایت لابی‌های خود در آمریکا، همچنان به نفی حقوق فلسطینیان و سرکوب بی‌رحمانه آنان ادامه دهد و در این مسیر، همان‌گونه که در گذشته از هیچ تلاشی برای سنگ‌اندازی در مسیر تنش‌زدایی در منطقه فروگذار نکرده، اکنون نیز تلاش دارد که به هر نحو ممکن مانع از تعمیق صلح و همکاری در منطقه شود.

بااین‌حال، باید دانست‌ منحرف‌کردن مسیر طبیعی وقایع و خارج‌کردن آن از مسیری که بر‌اساس توازن قوا و منافع ملی همه طرف‌های درگیر در جریان است، توانی بیش از آن می‌طلبد که رهبران اسرائیل و متحدان آنها در غرب واجد آن هستند و به نظر می‌رسد اگر مقامات ایران هوشمندی‌ای که در رابطه با آغاز تعامل با آمریکا نشان داده‌اند، در زمینه نزدیک‌کردن بیشتر مواضع خود با کشورهای عربی و اسلامی نیز ادامه دهند، می‌توان با اطمینان اظهار امیدواری کرد که منطقه غرب آسیا پس از دهه‌ها بی‌ثباتی و تنش در نهایت روی ثبات و آرامش را به خود خواهد دید و بی‌تردید تنش‌زدایی بین ایران و آمریکا بخشی مهم از این فرایند خواهد بود.