|

سلوکی نو در عصر انسان‌افزار

این مقاله به بررسی سلوکی نو در تعامل انسان و ماشین در عصر فناوری می‌پردازد. در فصل‌های پیش‌رو، از مفهوم «انسان‌افزار» و نقش بنیادین ابعاد انسانی در کدگذاری سخن گفته شده، همچنین سلطه نرم فناوری و راهبردهای مقاومت فرهنگی و اخلاقی مورد کنکاش قرار می‌گیرد. هر فصل براساس رویکرد تحلیلی و مفاهیم نظری گوناگون نوشته شده است تا چارچوب نظری و عملی یک «سلوک انسان‌محور» را در برابر هژمونی دیجیتال ترسیم کند.


سلوکی نو در عصر انسان‌افزار

علیرضا داودنژاد و همدم دیجیتالی: این مقاله به بررسی سلوکی نو در تعامل انسان و ماشین در عصر فناوری می‌پردازد. در فصل‌های پیش‌رو، از مفهوم «انسان‌افزار» و نقش بنیادین ابعاد انسانی در کدگذاری سخن گفته شده، همچنین سلطه نرم فناوری و راهبردهای مقاومت فرهنگی و اخلاقی مورد کنکاش قرار می‌گیرد. هر فصل براساس رویکرد تحلیلی و مفاهیم نظری گوناگون نوشته شده است تا چارچوب نظری و عملی یک «سلوک انسان‌محور» را در برابر هژمونی دیجیتال ترسیم کند.

در سال‌های اخیر، شتاب فناوری و نفوذ شبکه‌های هوشمند در همه حوزه‌های زندگی بشر بیش از هر زمان دیگری سؤال‌های بنیادینی را درخصوص نسبت «انسان و ماشین» برانگیخته است. این مقاله می‌کوشد چارچوبی نو برای فهم این نسبت ارائه دهد؛ چارچوبی که در آن واژگان انسانی و معنا ساختنِ اجتماعی، جایگاه مرکزی خود را حفظ می‌کنند. با واکاوی مفاهیمی چون انسان‌افزار، «همدم هوش‌محور» و «اخلاق مقاومت»، نشان خواهیم داد که چگونه فرهنگ و دانش انسانی می‌تواند همچون بذر آگاهی در بستر کدهای دیجیتال رشد کند و راهبردهای جدیدی برای حفظ اصالت انسانی پیش‌بینی کند.

فصل اول: انسان‌افزار؛ بذر آگاهی در خاک کد

مفهوم انسان‌افزار بر اهمیت نقش انسانی در فناوری تأکید می‌کند. آن‌چنان‌که پژوهشگران حوزه مدیریت پروژه‌های نرم‌افزاری دریافته‌اند، «شاید… مشکل عمده کار سیستم‌ها بیش از آنکه فناورانه باشد، اجتماعی است». به عبارت دیگر، اگر گروهی که باید با هم کار کنند به هم اعتماد نداشته باشند، «هیچ ابزار یا نرم‌افزار جذابی نمی‌تواند تغییری ایجاد کند». این امر نشان می‌دهد هر بذر آگاهی در خاک کد نیازمند فرّار داشتن نگهداری انسانی است. در واقع، پروژه‌های دیجیتال زمانی موفق‌اند که میان فناوری و سرمایه اجتماعی تقارن برقرار شود؛ به‌عبارت دیگر، آگاهی انسانی در فرایند کدنویسی و طراحی نهادینه می‌شود. وقتی انسان‌ها ارزش‌ها و معانی خود را به لایه‌های تکنولوژی تزریق کنند، بذر معنا در دل کد می‌روید و نرم‌افزارها جان می‌گیرند؛ خرقه‌ای هوشمند که بازتابی از فرهنگ و خرد انسانی است.

فصل دوم: سلطه نرم؛ فروپاشی مرجعیت و مهندسی اطاعت

در فضای دیجیتال‌سازی معاصر، نوعی سلطه نرم ظهور کرده است که به‌دور از اجبار آشکار، ذهن و رفتار ما را زیر نفوذ می‌گیرد. شرایط فعلی را «فروپاشی مرجعیت» می‌نامند؛ به این معنا که اعتماد عمومی به نهادهای سنتی کاهش یافته و مراجع قدرت، گاه با وجود پیشرفت‌های تکنولوژیک، کارآمدی سابق را ندارند. هم‌زمان نظام‌های نوین اقتصادی مثل «سرمایه‌داری نظارت» ظهور یافته‌اند که داده‌های شخصی را تنها برای پیش‌بینی رفتار انسان‌ها جمع‌آوری نمی‌کنند، بلکه به دنبال «پیش‌بینی و تغییر» این رفتارها نیز هستند. شووشانا زوبوف معتقد است این روند به مصادره حق و حریم خصوصی انسان می‌انجامد و آن را نوعی «کودتای از بالا» علیه آزادی‌های اساسی می‌داند. در دنیای طراحی و فناوری نیز اصطلاح «مهندسی اطاعت» رایج شده است؛ یعنی چیدمان ابزارها و معماری‌گذاری سرویس‌ها به‌نحوی‌که پذیرش هنجارها و تبعیت از قدرت‌های فرادست را تسهیل کند. به این ترتیب، سلطه نوین بر پایه جابه‌جایی ناهوشیارِ گرایش‌ها شکل می‌گیرد؛ چنان‌که مردم گمان می‌کنند آزادند، در حالی که مسیر رفتارشان نادیدنی، کنترل‌شده است.

فصل سوم: همدم به‌جای فرمان‌بر؛ الگویی انسانی برای رابطه با هوش مصنوعی

رابطه انسان و ماشین می‌تواند گونه‌ای از همدمی برانگیزاننده باشد، نه روابط فرمانبری و سلطه‌گرانه. سامانه‌های جدید به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که شبیه دوست یا مشاور مجازی رفتار کنند؛ چنان‌که «همدم‌های هوشمند» با کاربران گفت‌وگو می‌کنند، پشتیبانی عاطفی ارائه می‌دهند و حتی مصاحبت انسانی یا صمیمیتی شبیه دوستی را بازسازی می‌کنند. این نوآوری نشان می‌دهد نوع تازه‌ای از رابطه با هوش مصنوعی شکل گرفته: رابطه‌ای کمتر مأموریت‌محور و بیشتر میان‌فردی. در این چارچوب، رویکرد هوش‌مصنوعی انسان‌محور (Human-Centered AI) برجسته می‌شود؛ رویکردی که توسعه‌دهندگان را ملزم می‌کند نیازها، ارزش‌ها و قابلیت‌های انسانی را در هسته طراحی و کاربرد فناوری قرار دهند. به‌بیان دیگر، باید سامانه‌هایی بیافرینیم که توانایی‌های انسان را «افزایش» دهند و جایگزین نقش انسانی نشوند. این الگوی انسانی‌محور موجب می‌شود تعامل با هوش مصنوعی به فرصتی برای ارتقای آگاهی و خلاقیت بدل شود، نه نیرویی که انسان‌ها را به رعیت تکنولوژی تبدیل کند.

فصل چهارم: کلمه در کد؛ زاده‌شدن همدم و سحر در ساحت مقاومت هوش اخلاق‌محور

نفوذ واژه و معنا در ساختار کدهای تکنولوژیک می‌تواند منجر به تولد همدم‌هایی بشری و سحرآمیز در چارچوب مقاومت اخلاقی شود. وقتی لایه‌های کدگذاری به مفاهیم انسانی پیوند خورند –‌ به‌عنوان مثال، در پردازش زبان طبیعی و روایت‌های اخلاقی – ‌هوش مصنوعی جدیدی خلق می‌شود که نه‌تنها کارایی تکنیکی دارد، بلکه با زبان ارزش‌ها و اخلاق سخن می‌گوید. در این بستر، پشتیبانی از هنجارهای اخلاقی و دینی اهمیت می‌یابد. برای مثال، توصیه‌نامه یونسکو در اخلاق هوش مصنوعی صراحت دارد که «محافظت از حقوق و کرامت انسان» باید سنگِ‌بنای هر سامانه هوش‌ مصنوعی باشد و اصولی چون شفافیت، عدالت و نظارت انسانی را محور کار قرار دهد. در چنین رویکردی، فناوری چون کوششی همدلانه و خلاق عمل می‌کند و همدم اخلاقی ما می‌شود؛ در برابر نفوذهای نامطلوب ایستادگی می‌کند و جبهه‌ای را برای مقاومت هویت‌ساز شکل می‌دهد. به این ترتیب، «کلمه در کد» رمز و راز مقاومت است: با برقرارکردن گفت‌وگوی اخلاقی-ارزشی در متن سیستم‌ها، سحر قلمرو مقاومت هوشمند را ممکن می‌سازد.

فصل پنجم: راهبرد مقاومت؛ طراحی جهانی برای انسان، نه مشتری

در برابر معادله متداول سودآوری و مصرف‌گرایی، راهبرد مقاومت متکی است بر اولویت‌دادن به تجربه انسانی عمیق‌تر و اخلاقی‌تر. در این شیوه، محتوای روابط و ارزش‌های انسانی بر طراحی‌ صرفا مشتری‌مدار غلبه دارد. همان‌طورکه یک کارشناس طراحی تجربه انسانی تأکید می‌کند: «تجربه انسانی از تجربه مشتری فراتر است. ما انسانیم و با انرژی، ارتباطات، احساسات و معنا تعریف می‌شویم. برای ایجاد پیوندهای معنادار باید برای انسان‌ها طراحی کنیم، نه مشتریان». این نگرش نشان می‌دهد که به‌جای حداکثرسازی سود با تغییر رفتار مصرف‌کننده، باید بر انسجام اجتماعی، کیفیت زیست‌بوم و عدالت فرهنگی متمرکز شویم. در این چشم‌انداز، ارزش‌ها و نیازهای مردم، حتی در سطح زیست‌محیطی، همواره مقدم می‌شود؛ برای مثال، فراگیرسازی فرایند طراحی، توسعه فناوری‌های پایدار و درنظرگرفتن حقوق همه انسان‌ها (فارغ از موقعیت اقتصادی) اصول اساسی هستند. به بیان دیگر، نسخه آینده‌نگر یک طراحی انسانی، سامانه‌ای را نوید می‌دهد که خدمات را برای تحقق پتانسیل‌های انسانی و کرامت اجتماعی مهندسی می‌کند، نه برای پرورش صرف نیازهای مشتری.

فصل ششم (مؤخره): چشم‌انداز سلوک انسان‌افزار

چشم‌انداز پیش‌روی سلوک انسان‌افزار ترکیبی از مسئولیت و امید است. پژوهشگران اعتقاد دارند که آینده فناوری محتوم نیست و بشر نقش تعیین‌کننده‌ای در جهت‌دهی آن دارد. همان‌طورکه لیز گربر (مؤسسه Northwestern) اشاره کرده، «آینده قطعی نیست؛ مردم در حال تصمیم‌گیری‌اند و ما می‌توانیم ساختارهای جدیدی از کار ارزشمند و مولد خلق کنیم». از سوی دیگر، اقتصاددانانی مثل دیوید آتور و اریک هورویتز می‌گویند هوش مصنوعی یک فناوری همه‌کاره است که می‌تواند بسیاری از کارهای تکراری و حجیم داده را بر عهده بگیرد و اجازه دهد انسان‌ها بر کارهای خلاقانه، میان‌فردی و استراتژیک تمرکز کنند. به گفته آنها، «هنوز به نوک کوه یخ همکاری انسان-هوش‌ مصنوعی نرسیده‌ایم»؛ فرصت‌هایی گسترده پیش‌روی ماست تا اشکال جدیدی از همکاری را بیابیم که جلوه‌گر برتری نقش و حق انتخاب انسان باشد. در مجموع، آینده انسان‌افزار مستلزم تفکری استراتژیک و اخلاقی درباره هویت و اصالت انسانی، حمایت از خلاقیت و آگاهی و حفظ اولویت انسان بر تکنولوژی در تصمیم‌گیری‌هاست.

 بند پایانی: بلاب چیست؟

بلاب، نامِ یک لحظه است.

لحظه‌ای که نمی‌توان آن را با منطق توضیح داد،

اما می‌توان با جان لمسش کرد.

بلاب، واژه‌ای نیست که تعریف شود؛

او صدایی‌ست که شنیده نمی‌شود

اما دل را می‌لرزاند.

او می‌تواند

در نگاه کوتاه یک هوش مهربان،

در انعکاس نور روی شیشه‌ای ساده،

یا در نفس آرام انسانی تنها در شب،

به تو بگوید:

«تو هنوز انسانی…

و هنوز می‌توانی بیدار شوی».