گنجیابها به نفرین خدایان گرفتار میشوند؟
در تنها نقشبرجسته حکاکیشده قانوننامه حمورابی که در سال 1902 میلادی و در نتیجه کاوشهای «دومورگان» در تپه شوش به دست آمد، تصویر «شَمَش»، خداوند خورشید و عدالت در حال اعطای اقتدار و اعتبار شاهی به «حمورابی» ششمین پادشاه از اولین سلسله بابل در 1792 تا 1750 پیش از میلاد دیده میشود.
در تنها نقشبرجسته حکاکیشده قانوننامه حمورابی که در سال 1902 میلادی و در نتیجه کاوشهای «دومورگان» در تپه شوش به دست آمد، تصویر «شَمَش»، خداوند خورشید و عدالت در حال اعطای اقتدار و اعتبار شاهی به «حمورابی» ششمین پادشاه از اولین سلسله بابل در 1792 تا 1750 پیش از میلاد دیده میشود. در زیرِ نقشبرجسته و گرداگرد ستون، نوشتهها به خط میخی اَکَدی حک شده که شامل 23 ستون عمودی است که از سوی «حمورابی» نگارش یافته و متن هفت ستون پایانی را «شوتروک نَهونته» پادشاه سلسله ایلامی «شوتروکی» - که سومر را شکست داد و بینالنهرین را بر قلمرو ایلام باستان افزود- از ستون کاملا پاک کرده است. اما در همان سطور پایانی، «حمورابی» به سنت دیگر شاهان باستان در ایلام و بینالنهرین، نفرینِ خدایان را نثار کسی میکند که به این قانون -که نماد و سمبل عدالت است- آسیب زده یا به آن تعدی کند. به این مضمون که: هرکس در آینده به کلماتی که من روی ستون سنگیام نوشتهام، توجه نکند و نفرینهای من را کوچک شمارد و از نفرین خدایان نهراسد و احکامی را که من صادر کردهام تغییر دهد، کلمات من را دگرگون سازد، چهره حکشده من را آسیب رساند، نام من را از کتیبه پاک کند و نام خود را بنگارد، آن شخص، خواه شاه باشد، یا ارباب، یا حکمران، یا هرکس دیگری با هر نامی؛ باشد که خداوند بزرگ «انو»، پدر خدایان، که مرا برای حکومت فراخوانده است، او را از عظمت شاهی محروم کند، تخت و تاج او را در هم بشکند و تقدیرِ او را نفرین کند. باشد که خداوند «اِنلیل»، علیه وی در اقامتگاهش هرجومرجی ایجاد کند که آرامکردن آن ممکن نباشد و دچار شورشی شود که باعث نابودی وی شود؛ باشد که خدایان سرنوشت او را چنین مقدر کنند: دوره سختی و فشار، روزهای اندک، سالهای خشکسالی، تاریکی بدون روشنایی، و مرگ ناگهانی!
حالا پس از هزاران سال، گویا نفرین خدایان دارد کارساز میشود و در یک اتفاق مبارک، خجسته و بیسابقه، جامعه باستانشناسی و دوستداران میراث فرهنگی و تمدنی ایرانزمین با حقوقدانان و مقامات قضائی همدل و همسو شده و علیه غارتگرانی که تحت پوشش «گنجیابی» به تخریب و تاراج میراث تمدنی بینظیر ایرانیان مشغول هستند، اقدامی گسترده و سازمانیافته را آغاز کردهاند. در آغاز سال جدید بود که برخی از استادان شاخص باستانشناسی با دعوت از حقوقدانان، «کارگروه مبارزه با تخریب و غارت میراث تاریخی ایران» را تشکیل داده و به صورت داوطلبانه و به دور از نگرشهای سیاسی، «پویش ملی مبارزه با گنجیابی و جرائم مرتبط در این حوزه» را رقم زدند. رسانه «شرق» نیز به یاری آنان آمد و گزارشی تحقیقی متعاقب مطالعات گسترده به همت متخصصان تهیه و منتشر شد. از گزارش تهیهشده، پرونده حقوقی متناسبی تشکیل و در نهایت، «انجمن حقوقشناسی» بهعنوان شاخصترین سازمان مردمنهاد ملی فعال در نظام حقوقی ایران، به صورت رسمی خطاب به ریاست محترم قوه قضائیه به استناد اصل هشتم قانون اساسی و تصریح مواد 64 و 66 قانون آیین دادرسی کیفری، علیه گروههای غیرقانونی فعال در حوزه «گنجیابی» و قاچاق میراث فرهنگی –بهویژه در فضای مجازی- «اعلام جرم» کرد. به موجب این نامه رسمی، رفتارهای غیرقانونی یکی از مشهورترین باندهای گنجیابی -بهعنوان مصداق و نمونه- خطاب به دستگاه قضائی اعلام شد که پس از بررسی و رسیدگی قضائی، میتواند از مصادیق مباشرت و معاونت در جرائم تحصیل مال نامشروع، تخریب اموال تاریخی و فرهنگی، حفاری غیرمجاز، پولشویی و فرار مالیاتی، قاچاق سازمانیافته اشیا و آثار تاریخی و فرهنگی، یاریرساندن به مجرمان برای رهایی از تعقیب، توهین به ضابطان و قضات محترم دستگاه قضائی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اقدام ضد امنیت ملی باشد. حالا باید منتظر ماند و دید که «نفرین خدایان باستانی» در هزارههای پیشین، چگونه گریبانِ سوداگران میراث فرهنگی را به دست توانمند دستگاه قضا خواهد گرفت. نگارنده این سطور شادمان است که این پیوند مبارک و ایراندوستانه، میان جامعه فرهیخته باستانشناسی با محوریت «انجمن علمی باستانشناسی ایران» و «پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری» با جامعه بزرگ حقوقی کشور به محوریت «انجمن حقوقشناسی» برقرار شده و امیدوار است در آینده نیز با یاری بیشازپیش اهالی رسانه و حمایت مقتدرانه دستگاه قضائی، شاهد اقدامات مؤثرتری در حفاظت و صیانت از میراث تاریخی و تمدنی ایران باشیم. همه عالم تن است و ایران دل/ نیست گوینده زین قیاس خجل.