|

تئاتر شهر پیرایشی تزیینی یا اصالت در طراحی

علی کیافر- معمار و استاد دانشگاه-آمریکا

در تدوام نوشته پیشین، در یادآوری از زنده‌یاد علی سردار‌افخمی به معماری ایرانی و مشخصا استفاده از آجر در معماری او اشاره می‌شود. شکی نیست که در نوع طراحی معماری انتخابی او، به‌ویژه در بنای تئاتر شهر، رگه‌هایی از سازمایه‌ها،1 شکل‌ها و تزیینات ایرانی به چشم می‌خورد. او خود گفته است: «نکته مهم در ساخت این بنا این بود که از همان ابتدا مخالف کاربرد شیشه و تراورتن بودم، به دلیل اینکه این مصالح مناسب آب‌وهوا و فضای ایران نیست. ... در پروژه‌هایم همیشه به دنبال آجر رفتم».2

و نیز گفته شده: «تئاتر شهر مختص فکر خود ایشان بود» و در «طراحی این بنا از برج طغرل الهام گرفته شده است». او می‌گوید: «فرم نهایی سازه، در واقع با الهام از خاطراتی که از کودکی از معماری ایرانی داشتم، به ذهنم رسید. ... جاهای مختلف مملکت مثل شیراز، اصفهان و حتی جاهای دورافتاده ... را دیدم و در جزئیات ساختمان‌های تاریخی این شهرها دقت کردم».3
گفته‌های تمجیدی را درباره تئاتر شهر -‌بیشتر از آنچه واقعیت دارد‌- می‌توان یک‌به‌یک نقد کرد. به‌طور مثال، آیا طرح این بنا کاملا زاییده ذهن معمار و برداشت او از معماری تاریخی ایران است؟ به‌کار‌گیری کاشی‌کاری‌ها با الگوی ایرانی نشانگر معماری ایرانی است؟ بنایی را که عمدتا تنها رونمای آن تزییناتی با رنگ و جنس چشم‌آشنای ایرانیان است، می‌توان «معماری ایرانی» دانست؟ به باور من چنین نیست. بیش از هر چیز حجم و نمای بیرونی تئاتر شهر برگرفته از ساختمان‌های دیگری است که پیش‌ از‌ آن در غرب ساخته شده بودند. سازه آن گرته‌برداری از ایستگاه اصلی راه‌آهن شهر ناپل (سال ۱۹۵۳) و مجموعه ورزشی شهر رم (سال ۱۹۶۷) هر دو طرح معمار ایتالیایی، پیِر لوییجی نِروی4 و فرم آن بسیار شبیه سالن بکمن5 در دانشگاه فنی کالیفرنیای آمریکا (سال 1964) طرح ادوارد استون6 است. نداشتن اصالت و ماهیت بخش‌های تزیینی سازه آن را معماری که از نزدیک با این طرح آشناست، چنین بیان می‌کند: «من اولین کارمند دفتر سردار‌افخمی بودم و پروژه تئاتر شهر اولین پروژه مهم این دفتر بود. من و اشخاص دیگری که بعد به دفتر آمدند، همگی می‌دانستیم این طرح اصالت ندارد و کپی پیرایش‌شده‌ای از یک اثر معماری غربی است... . دیگر اینکه این ستون‌ها بار‌بر نیستند و نقشی در ایستایی ساختمان ندارند و صرفا جنبه تزیینی دارند».7 شباهت یک طرح یک بنا با طرح بناهای دیگر امر بی‌سابقه‌ای نیست. در ایران ما ساختمان‌های شناخته‌شده‌ای هستند که کم یا زیاد تأثیر‌گرفته از بناهای دیگر دنیا بوده‌اند. شباهت یا گرته‌برداری سالن رودکی (وحدت) از اپرای شهر وین اتریش، موزه هنرهای معاصر تهران از موزه خوان میرو در بارسلونای اسپانیا (اثر معروف معمار خوزه لویی سرت) و برج میلاد از برج مخابراتی شهر تورنتوی کانادا تنها چند نمونه‌اند. به فرم، عملکرد و شخصیت بنا نیز می‌توان نگریست. به باور بسیاری از معماران ایرانی تئاتر شهر، سازه‌ای ساده، بدون هویت و بدون پیام معمارانه مشخصی است؛ بنایی که معمار آن با افزودن تزیینات و پیرایش بیرونی (کاشی‌کاری‌های ایرانی، به‌کار‌بردن رنگ فیروزه‌ای) ساختمانی بیانگر پست‌مدرنیسمِ بی‌اصالت که به چشم زیبا می‌آید، به دنیا آورده است. جدا از مقوله اصالت‌داشتن یا نداشتن طرح آن، تئاتر شهر اشکالاتی در عملکرد و بهره‌برداری درست از فضای ساخته‌شده هم دارد. بنا بر گفته دست‌کم یک نفر از بازیگران حرفه‌ای تئاتر: «مجموعه تئاتر شهر از نظر زیبایی و تزیینات، بنای بسیار منحصربه‌فردی است؛ ولی متأسفانه ایراداتی هم دارد که نباید از نظر دور داشت. وقتی قرار است صحنه‌ای برای اجرای تئاتر درست شود، طراحی آن باید به گونه‌ای باشد که تماشاگر از همه جای سالن دید داشته باشد و به عبارت دیگر، سالن نقطه کور نداشته باشد؛ ولی متأسفانه این نقص در تئاتر شهر و همین‌طور در تالار وحدت وجود دارد. به این معنا که اگر تماشاگر در گوشه سالن بنشیند، نمی‌تواند بخشی از صحنه را ببیند... . وجود این نقطه ضعف، کار طراحی را برای طراحان سخت می‌کند». او با توجه به نکات ایمنی در طراحی و ساخت مکان‌هایی مانند تئاتر شهر که تردد در آنها زیاد است، می‌افزاید: «درِ ورود و خروج این مجموعه‌ یکی است و همین مسئله ضریب ایمنی آن را پایین می‌آورد و اگر خدای‌نکرده اتفاقی مانند آتش‌سوزی یا زلزله رخ بدهد، خطرات بیشتری برای مراجعان به همراه دارد».8 همچنین به گفته بازیگری که در اولین اجرای تئاتر شهر بازی کرد: «در همان اجرا متوجه شدیم که ساختمان تئاتر شهر بسیار زیباست؛ اما از نظر آکوستیک صفر است».9 درباره شکل دایره‌ای بنا می‌توان اشاره کرد که «فرم دایره از دیر‌زمان برای هنرهای نمایشی در معماری به کار گرفته شده است؛ مانند ساختمان‌های زمان رومی‌ها. با توجه به نوع نمایش‌های آن زمان و موجود‌نبودن تکنولوژی نور و صدا، فرم دایره بهترین بوده است. یکی از خصوصیات آن نمایش‌ها نبودن جهت در نمایش مجریان بوده و فرم دایره مشاهده‌کنندگان را در شرایط مساوی قرار می‌داده است. اما امروزه، قریب به اتفاق هنر‌های نمایشی جهت دارند و با وجود تکنولوژی نور و صدا، فرم دایره عملکرد خود را از دست داده و به فرم‌هایی که بتواند جهت را تأمین کند، تبدیل شده است. این تغییر در اکثر ساختمان‌های جدید هنرهای نمایشی مشهود است». نقد دیگری که به ساختمان تئاتر شهر وارد است، همین محدودکردن نمایش‌های مدرن این دوران در فرم دایره است: «1) فرم نشان‌دهنده عملکرد نیست و ۲) فرم دایره فضاهای تلف‌شده بیشتری را ایجاد می‌کند».10
مایلم در انتها اشاره کنم آنچه در این نوشته آمد، دیدگاه من از منظر یک پژوهشگر تاریخ معماری و شهرسازی ایران در دوران مدرنیت است11 و دیدگاهی است که می‌تواند مخالفانی داشته باشد؛ ولی به باور من در نقد معماری -که در سرزمین ما، حتی در میان حرفه‌ورزان شهرسازی و معماری، بسیار کم‌جان بوده و به آن کم پرداخته شده است- از تعارف و چشم‌پوشی باید گذر کرد؛ همان‌طور که در گفتمان‌های دیگر مانند سینما، تئاتر، ادبیات و شعر که خوشبختانه دهه‌هایی است گفت‌وگو و حتی بحث و جدل درباره آنها در این سرزمین ریشه یافته است.
1- زبان‌شناس آگاه داریوش آشوری واژه «سازمایه» را به‌جای واژه «مصالح» که جمع «مصلحت» است، به کار می‌برد. 2-گفت‌وگو با روزنامه «شرق»، شماره 1671، 25 بهمن 1391. 3- گفت‌وگو با روزنامه «شرق»، همان.
4- Pierre Luigi Nervi
5- Beckman Auditorium
6- Edward Durrell Stone
7- روح‌الله نیک‌خصال، معمار ساختمان وزارت کشور فعلی و دارنده نقش اصلی در اجرائی‌کردن نقشه‌های بنای برج آزادی، در مکاتبه با علی کیافر، آذر 1399.
8- خسرو خورشیدی، در گفت‌وگو با سایت
تحلیلی-خبری عصر ایران، 18 آذر 1399. 9- مهدی هاشمی، رادیو فردا، 28 آذر 1399. 10- روح‌الله نیک‌خصال در مکاتبه با علی کیافر، آذر 1399. 11- اولین جلد از مجموعه چهار‌جلدی نگرش من به دگرگونی‌های جامعه، هویت، شهر، شهرسازی ایران در صد سال گذشته به نام «آتشگهی در خواب آتش‌ها: روزنی بر شهر و معماری در این دیار» در کتاب‌کده کسری چاپ و منتشر شده و جلدهای بعدی در مراحل تکمیل و پایان‌یافتن هستند.

در تدوام نوشته پیشین، در یادآوری از زنده‌یاد علی سردار‌افخمی به معماری ایرانی و مشخصا استفاده از آجر در معماری او اشاره می‌شود. شکی نیست که در نوع طراحی معماری انتخابی او، به‌ویژه در بنای تئاتر شهر، رگه‌هایی از سازمایه‌ها،1 شکل‌ها و تزیینات ایرانی به چشم می‌خورد. او خود گفته است: «نکته مهم در ساخت این بنا این بود که از همان ابتدا مخالف کاربرد شیشه و تراورتن بودم، به دلیل اینکه این مصالح مناسب آب‌وهوا و فضای ایران نیست. ... در پروژه‌هایم همیشه به دنبال آجر رفتم».2

و نیز گفته شده: «تئاتر شهر مختص فکر خود ایشان بود» و در «طراحی این بنا از برج طغرل الهام گرفته شده است». او می‌گوید: «فرم نهایی سازه، در واقع با الهام از خاطراتی که از کودکی از معماری ایرانی داشتم، به ذهنم رسید. ... جاهای مختلف مملکت مثل شیراز، اصفهان و حتی جاهای دورافتاده ... را دیدم و در جزئیات ساختمان‌های تاریخی این شهرها دقت کردم».3
گفته‌های تمجیدی را درباره تئاتر شهر -‌بیشتر از آنچه واقعیت دارد‌- می‌توان یک‌به‌یک نقد کرد. به‌طور مثال، آیا طرح این بنا کاملا زاییده ذهن معمار و برداشت او از معماری تاریخی ایران است؟ به‌کار‌گیری کاشی‌کاری‌ها با الگوی ایرانی نشانگر معماری ایرانی است؟ بنایی را که عمدتا تنها رونمای آن تزییناتی با رنگ و جنس چشم‌آشنای ایرانیان است، می‌توان «معماری ایرانی» دانست؟ به باور من چنین نیست. بیش از هر چیز حجم و نمای بیرونی تئاتر شهر برگرفته از ساختمان‌های دیگری است که پیش‌ از‌ آن در غرب ساخته شده بودند. سازه آن گرته‌برداری از ایستگاه اصلی راه‌آهن شهر ناپل (سال ۱۹۵۳) و مجموعه ورزشی شهر رم (سال ۱۹۶۷) هر دو طرح معمار ایتالیایی، پیِر لوییجی نِروی4 و فرم آن بسیار شبیه سالن بکمن5 در دانشگاه فنی کالیفرنیای آمریکا (سال 1964) طرح ادوارد استون6 است. نداشتن اصالت و ماهیت بخش‌های تزیینی سازه آن را معماری که از نزدیک با این طرح آشناست، چنین بیان می‌کند: «من اولین کارمند دفتر سردار‌افخمی بودم و پروژه تئاتر شهر اولین پروژه مهم این دفتر بود. من و اشخاص دیگری که بعد به دفتر آمدند، همگی می‌دانستیم این طرح اصالت ندارد و کپی پیرایش‌شده‌ای از یک اثر معماری غربی است... . دیگر اینکه این ستون‌ها بار‌بر نیستند و نقشی در ایستایی ساختمان ندارند و صرفا جنبه تزیینی دارند».7 شباهت یک طرح یک بنا با طرح بناهای دیگر امر بی‌سابقه‌ای نیست. در ایران ما ساختمان‌های شناخته‌شده‌ای هستند که کم یا زیاد تأثیر‌گرفته از بناهای دیگر دنیا بوده‌اند. شباهت یا گرته‌برداری سالن رودکی (وحدت) از اپرای شهر وین اتریش، موزه هنرهای معاصر تهران از موزه خوان میرو در بارسلونای اسپانیا (اثر معروف معمار خوزه لویی سرت) و برج میلاد از برج مخابراتی شهر تورنتوی کانادا تنها چند نمونه‌اند. به فرم، عملکرد و شخصیت بنا نیز می‌توان نگریست. به باور بسیاری از معماران ایرانی تئاتر شهر، سازه‌ای ساده، بدون هویت و بدون پیام معمارانه مشخصی است؛ بنایی که معمار آن با افزودن تزیینات و پیرایش بیرونی (کاشی‌کاری‌های ایرانی، به‌کار‌بردن رنگ فیروزه‌ای) ساختمانی بیانگر پست‌مدرنیسمِ بی‌اصالت که به چشم زیبا می‌آید، به دنیا آورده است. جدا از مقوله اصالت‌داشتن یا نداشتن طرح آن، تئاتر شهر اشکالاتی در عملکرد و بهره‌برداری درست از فضای ساخته‌شده هم دارد. بنا بر گفته دست‌کم یک نفر از بازیگران حرفه‌ای تئاتر: «مجموعه تئاتر شهر از نظر زیبایی و تزیینات، بنای بسیار منحصربه‌فردی است؛ ولی متأسفانه ایراداتی هم دارد که نباید از نظر دور داشت. وقتی قرار است صحنه‌ای برای اجرای تئاتر درست شود، طراحی آن باید به گونه‌ای باشد که تماشاگر از همه جای سالن دید داشته باشد و به عبارت دیگر، سالن نقطه کور نداشته باشد؛ ولی متأسفانه این نقص در تئاتر شهر و همین‌طور در تالار وحدت وجود دارد. به این معنا که اگر تماشاگر در گوشه سالن بنشیند، نمی‌تواند بخشی از صحنه را ببیند... . وجود این نقطه ضعف، کار طراحی را برای طراحان سخت می‌کند». او با توجه به نکات ایمنی در طراحی و ساخت مکان‌هایی مانند تئاتر شهر که تردد در آنها زیاد است، می‌افزاید: «درِ ورود و خروج این مجموعه‌ یکی است و همین مسئله ضریب ایمنی آن را پایین می‌آورد و اگر خدای‌نکرده اتفاقی مانند آتش‌سوزی یا زلزله رخ بدهد، خطرات بیشتری برای مراجعان به همراه دارد».8 همچنین به گفته بازیگری که در اولین اجرای تئاتر شهر بازی کرد: «در همان اجرا متوجه شدیم که ساختمان تئاتر شهر بسیار زیباست؛ اما از نظر آکوستیک صفر است».9 درباره شکل دایره‌ای بنا می‌توان اشاره کرد که «فرم دایره از دیر‌زمان برای هنرهای نمایشی در معماری به کار گرفته شده است؛ مانند ساختمان‌های زمان رومی‌ها. با توجه به نوع نمایش‌های آن زمان و موجود‌نبودن تکنولوژی نور و صدا، فرم دایره بهترین بوده است. یکی از خصوصیات آن نمایش‌ها نبودن جهت در نمایش مجریان بوده و فرم دایره مشاهده‌کنندگان را در شرایط مساوی قرار می‌داده است. اما امروزه، قریب به اتفاق هنر‌های نمایشی جهت دارند و با وجود تکنولوژی نور و صدا، فرم دایره عملکرد خود را از دست داده و به فرم‌هایی که بتواند جهت را تأمین کند، تبدیل شده است. این تغییر در اکثر ساختمان‌های جدید هنرهای نمایشی مشهود است». نقد دیگری که به ساختمان تئاتر شهر وارد است، همین محدودکردن نمایش‌های مدرن این دوران در فرم دایره است: «1) فرم نشان‌دهنده عملکرد نیست و ۲) فرم دایره فضاهای تلف‌شده بیشتری را ایجاد می‌کند».10
مایلم در انتها اشاره کنم آنچه در این نوشته آمد، دیدگاه من از منظر یک پژوهشگر تاریخ معماری و شهرسازی ایران در دوران مدرنیت است11 و دیدگاهی است که می‌تواند مخالفانی داشته باشد؛ ولی به باور من در نقد معماری -که در سرزمین ما، حتی در میان حرفه‌ورزان شهرسازی و معماری، بسیار کم‌جان بوده و به آن کم پرداخته شده است- از تعارف و چشم‌پوشی باید گذر کرد؛ همان‌طور که در گفتمان‌های دیگر مانند سینما، تئاتر، ادبیات و شعر که خوشبختانه دهه‌هایی است گفت‌وگو و حتی بحث و جدل درباره آنها در این سرزمین ریشه یافته است.
1- زبان‌شناس آگاه داریوش آشوری واژه «سازمایه» را به‌جای واژه «مصالح» که جمع «مصلحت» است، به کار می‌برد. 2-گفت‌وگو با روزنامه «شرق»، شماره 1671، 25 بهمن 1391. 3- گفت‌وگو با روزنامه «شرق»، همان.
4- Pierre Luigi Nervi
5- Beckman Auditorium
6- Edward Durrell Stone
7- روح‌الله نیک‌خصال، معمار ساختمان وزارت کشور فعلی و دارنده نقش اصلی در اجرائی‌کردن نقشه‌های بنای برج آزادی، در مکاتبه با علی کیافر، آذر 1399.
8- خسرو خورشیدی، در گفت‌وگو با سایت
تحلیلی-خبری عصر ایران، 18 آذر 1399. 9- مهدی هاشمی، رادیو فردا، 28 آذر 1399. 10- روح‌الله نیک‌خصال در مکاتبه با علی کیافر، آذر 1399. 11- اولین جلد از مجموعه چهار‌جلدی نگرش من به دگرگونی‌های جامعه، هویت، شهر، شهرسازی ایران در صد سال گذشته به نام «آتشگهی در خواب آتش‌ها: روزنی بر شهر و معماری در این دیار» در کتاب‌کده کسری چاپ و منتشر شده و جلدهای بعدی در مراحل تکمیل و پایان‌یافتن هستند.