|

‌نسل جدید به دنبال تجارب متفاوت با والدین

فاکتورها و عوامل مختلفی را می‌توان در مورد ازدواج زودهنگام و طلاق‌های قابل توجه در سنین دهه‌های 70 و 80 برشمرد. همچنین فرضیه‌های مختلفی در مورد این دلایل در میان گروه‌های مختلف مردم و رسانه‌ها و کارشناسان وجود دارد اما این موضوعات بدون پژوهش میدانی و مستند قابل استناد و اعتبار و علمی نیستند و نباید انگشت اتهامی را به سمت این گروه سنی نشانه گرفت

سارا گلستانی-کارشناس ارشد مشاوره خانواده: فاکتورها و عوامل مختلفی را می‌توان در مورد ازدواج زودهنگام و طلاق‌های قابل توجه در سنین دهه‌های 70 و 80 برشمرد. همچنین فرضیه‌های مختلفی در مورد این دلایل در میان گروه‌های مختلف مردم و رسانه‌ها و کارشناسان وجود دارد اما این موضوعات بدون پژوهش میدانی و مستند قابل استناد و اعتبار و علمی نیستند و نباید انگشت اتهامی را به سمت این گروه سنی نشانه گرفت. ضمن اینکه باید توجه داشت، مؤلفه‌های ناشناخته زیادی در مورد این موضوع وجود دارد که به دلایل مختلفی هنوز بررسی نشده است. با توجه به اینکه دهه 70 و 80 پدر و مادرهایی دارند که در دهه 50 یا 60 زندگی کرده‌اند، یکی از اتفاقات تأثیرگذار در این آمارها می‌تواند فرایند رشد والدین و تجارب زیسته آنها باشد. مواردی که والدین تصمیم گرفته‌اند در روند برخورد با فرزندشان اصلاحات یا تغییراتی را ایجاد کنند بسیار گزارش شده است. مثلا ازدواج سنتی و عدم رضایت از ازدواج یکی از مواردی است که ممکن است والدین تصمیم گرفته باشند در آن تغییر ایجاد کنند و به فرزندانشان اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرند و فرصت آزمون و خطا داشته باشند. یا در نوجوانی و در مرحله‌ای که نیاز داشتند هویت جنسی خودشان و جنس مخالف را یاد بگیرند، با محدودیت‌های اجتماعی و خانوادگی برای معاشرت مواجه بودند و حالا اجازه داده‌اند فرزندانشان این تجارب را داشته باشند. حتی می‌تواند ناشی از این باشد که والدین تعارضی بین رفتارهای سنتی و مدرن در مورد رابطه دو جنس و ازدواج دارند و اجازه ورود به رابطه قبل از ازدواج را به فرزندانشان می‌دهند اما عمق رابطه را با ازدواج و یا درآمد معتبر می‌دانند و هرجا دیدند این رابطه جواب نمی‌دهد، دو طرف رابطه می‌توانند طلاق بگیرند. باید توجه داشت که فرزندان دهه 70 و 80 در شرایطی رشد کردند که منابع یادگیری و رشدشان دیگر فقط خانواده و والدین نبوده و منابع رشد اجتماعی و رسانه و تکنولوژی و ارتباطات اجتماعی اثر جدی و مستقیمی داشته است. عموم این گروه نسلی نسبت به والدینشان تجارب متفاوت و بیشتری دارند و خیلی زود وارد بسیاری از موضوعات مهم زندگی شده‌اند و در نتیجه با فضای پر از تعارض در این دهه‌ها مواجه هستیم که از یک سو والدین تلاش کرده‌اند برخی چیزها را که خودشان نداشته‌اند برای آنها جبران کنند و هم مهارت و شناخت کافی نداشته‌اند و منجر به عملکرد متعارضی شده است. در نتیجه بچه‌های دهه 70 و 80 بیشتر به سمت آزمون و خطا در رابطه و ازدواج پیش رفته‌اند و در این میان حتی از سقف طلاق هم گذشته‌اند و همچون نسل‌های قبل نگرانی چندانی از این موضوع نشان نمی‌دهند. نمی‌توان به طور مطلق در مورد خوب یا بد بودن این رفتارها و اثرات تصمیمات این نسل صحبت کرد، چراکه این رفتارها از سوی این نسل در جریان روند تغییر و تحولات در جامعه و خانواده و یک جریان گذار فرهنگی شکل گرفته و عملا مرحله‌ای است که در تحولات فرهنگی هر جامعه‌ای ممکن است باشد. این فرایند اجتناب‌ناپذیر است، چراکه در حال گذار از مجموعه‌ای از تجربه و تحولات هستیم. در این مرحله گذار با شکل‌گیری نسلی مواجه هستیم که نه با نسل قبل سازگاری و شباهت دارد و نه با نسل بعد خود! با نسلی مواجه هستیم که تعریف خاص خودش را از رابطه و ازدواج و بسیاری از موضوعات دیگر دارد و گویا این نسل مسئولیت این تحولات را بر دوش می‌کشند. در مورد اینکه آیا انگیزه‌های مادی و استقلال‌طلبانه در میان دلایل طلاق این گروه سنی بیشتر است یا نه باید ارزیابی میدانی و با بررسی دلایل و شرح حال افراد باشد. یکی دیگر از فرضیات این است که این گروه نسلی با مشاهده زندگی والدین خود و بسیاری خانواده‌های دیگر و نوع واکنش و کارکردهای برخی ارزش‌ها در جامعه از جمله خانواده، آگاهانه یا ناآگاهانه اقدام به نوعی طغیان در مقابل این ارزش‌ها کرده‌اند و حالا برخورد متفاوت با رابطه و ازدواج و در ادامه طلاق هم جزئی از رفتارهای طغیانگر است. می‌توان گفت که تغییرات اجتماعی – محیطی و خانوادگی در حداقل دو دهه اخیر و بازشدن فضای عمومی و روابط اجتماعی تأثیر زیادی در وقوع این تحولات در نسل دهه 70 و 80 دارد اما تأکید می‌کنم باید چنین مؤلفه‌هایی مورد پژوهش میدانی بیشتری قرار گیرد تا تأثیر عوامل به شکل جزئی بررسی شود. برخورد علمی و به دور از انگ‌زنی لازم است تا پژوهشگران بیشتر به دنبال دلایل این موضوعات به شکل میدانی و موردی بروند.‌ در سال‌های اخیر به دلیل سرعت رشد ارتباطات و تکنولوژی نگاه نسل‌ها فاصله زیادی پیدا کرده چون تنها منابع ارزش‌گذاری والدین بودند و درست و غلط بودن ارزش‌ها را تعیین می‌کردند و فرزندان به همان شیوه ادامه می‌دادند اما امروز منابع مختلفی از آموزه‌ها برای فرزندان وجود دارد. فرزندان امروز، هوشیارتر هستند و حق انتخاب را درک کرده‌اند و والدین را یکی از منابع کشف و شناخت می‌دانند و ارزیابی شخصی درمورد ارزش‌ها را حق خودشان می‌دانند. در این میان همه پدیده‌ها از جمله ازدواج و طلاق می‌تواند در چرخه ارزش‌گذاری آنها موقعیت متفاوتی نسبت به گذشته و نسل‌های قبل پیدا کند.