|

خرده‌جنایت‌های کاری

در این سال‌های کاری، در یک‌ سال گذشته بیش از همیشه گلایه از ناراستی و ناروشنی در کسب‌وکارها، کلاه بر سر هم گذاشتن‌های خرد و کلان، از کار زدن‌ها و کم‌فروشی‌های روزمره در صنف‌ها و کارهای گوناگون و دشواری کار می‌شنویم. در نشست گردهمایی روان‌شناسان و مدیران انجمن‌های روان‌شناسی ایران، استاد دکتر شهین علیایی‌زند به این اشاره کرد که همه این نابسامانی‌ها را می‌بینیم، سر تکان می‌دهیم، ولی هیچ‌کس مسئولیت کار و بخش و سهم خویش را نمی‌خواهد به رو بیاورد.

در این سال‌های کاری، در یک‌ سال گذشته بیش از همیشه گلایه از ناراستی و ناروشنی در کسب‌وکارها، کلاه بر سر هم گذاشتن‌های خرد و کلان، از کار زدن‌ها و کم‌فروشی‌های روزمره در صنف‌ها و کارهای گوناگون و دشواری کار می‌شنویم. در نشست گردهمایی روان‌شناسان و مدیران انجمن‌های روان‌شناسی ایران، استاد دکتر شهین علیایی‌زند به این اشاره کرد که همه این نابسامانی‌ها را می‌بینیم، سر تکان می‌دهیم، ولی هیچ‌کس مسئولیت کار و بخش و سهم خویش را نمی‌خواهد به رو بیاورد. ما در پردازش و بررسی پدیده‌ها، روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی، دو روند کلان به خرد (کل به جزء) و خرد به کلان می‌توانیم داشته باشیم. برخی بر این باور هستند که برای درست‌شدن کارها و روندها، بهسازی و بازسازی باید از بالادست آغاز شود؛ برهان‌پردازی‌هایی هم دارند. برخی دیگر باور دارند که این خرد(جزء)ها هستند که کلان را پدید می‌آورند و آن بخش/سطح فرادست هم برآمده و بازنمایی‌کننده‌ای از همان توده‌ است؛ پس باید بهسازی از زندگی و کار هر آدمی در جای خود پیش برود. یک رویکرد هم این است که این هر دو روند باید باشد تا بتوان از پلشتی و آشفتگی رهایی یافت و بهبود را به انجام رساند.

کلیدواژه مشترک میان اینها «کار» است. آزردگی مردم از همدیگر به خرده‌جنایت‌ها و خرده‌خیانت‌های کاری روزمره‌ای بازمی‌گردد که هر‌کدام در یکی از آن کسب‌و‌کارها هستند و چه‌بسا دانسته یا نادانسته در حق خود و دیگران جفا می‌کنند. در فضا و وضعیتی که بخشی از این مردم کار را بر پایه علاقه خودشان انتخاب نکرده‌اند، می‌توان پیش‌بینی کرد که خیلی‌ها از کاری که انجام می‌دهند چندان خرسند هم نیستند، ولی برای پول و درآمد آخر ماه ادامه می‌دهند که زندگی را بگذرانند. خرسندی کاری (رضایت شغلی) مفهومی است که بر همه سویه‌ها و جنبه‌های زندگی آدم‌ها اثرگذار است. فراتر از سیاست و ماجراهایش، به گمان من از راه‌های توسعه پایدار و بهبود (اصلاح) در ایران، بهبود وضعیت روان‌شناختی مردم، تجربه خودآگاهی، تغییر، آرامش و آشتی درونی-بیرونی و بازسازی کسب‌و‌کارها است.

یکی از نوشته‌هایی که به پیوند میان چگونگی (کیفیت) کار و زندگی پرداخته، «کار همچون زندگی» نوشته تامس مور و برگردان محمدرضا سلامت است. این نوشته را فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم در سال 1400 چاپ کرد. «کار همچون زندگی» در 254 صفحه سازمان یافته، با پیشگفتار نویسنده برای چاپ فارسی، پیشگفتار مصطفی ملکیان و یادداشت برگرداننده آغاز شده و دربردارنده 12 سرجسته (عنوان موضوعی) است. تامس مور، دانش‌آموخته رشته‌های موسیقی، پژوهش‌های دین‌شناسی، روان‌درمانی و آموزش‌یار دانشگاه‌های آمریکاست. به گفته خودش، کارها و نوشته‌هایش برای همراه‌کردن «روح» با زندگی شخصی و فرهنگ جامعه است. او با اشاره به هدف‌های حرفه‌ای، پول و زمان می‌گوید کاری که می‌کنیم بر جان ما اثر می‌گذارد و از جان ما مایه می‌گیرد و با «کیستی» ما پیوندی ژرف پیدا می‌کند. پس اگر ما در این روزها گلایه و ناله زیادی از چگونگی تعامل‌های کاری می‌شنویم، می‌تواند نشانه‌هایی از یک آسیب بزرگ در «کیستی»، ارزش‌ها و جان‌مایه ما داشته باشد. به باور تامس مور، کارکردن به معنای زیستن در ژرف‌ترین بخش هستی ماست و همه زمانی را که در کار می‌گذرانیم بر چگونگی اندیشه، ارزش‌ها و منش ما اثر می‌گذارد. پس درستکاری یا کلاهبرداری خرد یا کلان، پیش و بیش از همه بر چگونگی شخصیت، کیستی و منش ما و سپس بر سرنوشت اجتماع اثرگذار است. مور باور دارد هر آدمی می‌تواند کارهای عادی را به روشی عالی انجام دهد و درستکارانه دل‌نگران مردمی باشد که به آنها خدمت می‌کند. او گواه سخن خویش را چنین می‌آورد: «کارکردن عبادت است».

نویسنده آشنا با فیلسوفان و بزرگان ادب و عرفان ایران باور دارد که پیشینه فرهنگی ایران جان‌دار و معنابخش بوده است. مصطفی ملکیان و محمدرضا سلامت هم در پیشگفتار نوشته کوشیده‌اند تا خواننده را با دیدگاه، زندگی و نوشته‌های تامس مور آشنا کنند. مور کار را تیمار جان می‌داند. کار از دیدگاه او یک رسالت، نه گذران روزمره و کیمیاگری است که هم پالایشگر جان است و هم به شکیبایی و کانون‌مندی (تمرکز) و یکپارچگی نیاز دارد. از این دیدگاه، فرایند کار است که معنادار و معناساز است نه فراورده (محصول: کالا یا خدمات شغلی)؛ در پی فرایند درست و سازنده فراورده خوب هم به‌ دست خواهد آمد. به باور نویسنده، کار خوب شما را در روند خود غوطه‌ور می‌کند، بر زندگی خانوادگی‌تان اثر سازنده‌ای دارد و به تجربه شادکامی ماندگار و پایدار می‌انجامد.

«کار همچون زندگی» از «به جایی نرسیدن» و پرداختن به مسئله آغاز می‌کند، «ندای درون» و «روح و نفس» را بازمی‌شناسد، به «آشتی با گذشته» می‌پردازد، «زندگی در برج عاج» و مسئله‌های محل کار را نقد می‌کند و سپس از مراقبت از جان، بلندپروازی، استواری در ارزش‌ها، عشق و معنوی زیستن در کار می‌گوید. «مور» گونه‌های کار را بازگو کرده و با نمونه‌هایی شوق مردم به دگرگونی و بهبود را نشان داده‌ است. در این نوشته، کار به‌مثابه سرشت زندگی، آفرینندگی، رابطه‌های همدلانه، همدلی اجتماعی و ارزش‌هایی است که این روزها در غبار و آشفتگی کمرنگ شده‌اند. اینجا سخن از بازیابی روشنایی در تاریکی، درمانگری، باورمندی و دستاوردهایی چشمگیر در میان است. اگر ما همچنان از شناختن راستی‌ها و کاستی‌ها، درستی‌ها و زشتی‌های کار و زندگی خود سر باز بزنیم و همواره تقصیر را گردن این و آن بیندازیم، در این سراشیبی ویرانی تندتر و بدتر پیش خواهیم رفت. شاید هنگام آن است که هر روز به خود یادآور شویم که راه یکی است و آن راه راستی است. نخستین گام هم روراستی با خودمان در آینه و یافتن مسئله‌هایی در خویش و تلاش پایدار برای بهبود است.