بذر توسعه از خرمن نخبگان
اندیشمندان سیاسی، نارضایتی مردم را عامل اصلی بحران رابطه بین دولت و ملت میدانند که این بحران به بیاعتمادی به آینده و عدم تبعیت از برنامههای دولت منتهی میشود. شرایط کنونی کشور نشاندهنده بحران جدی در رابطه دولت و ملت است، تا حدی که ممکن است مردم از برنامههای موجه دولت هم تبعیت نکنند. عدم توفیق دولت بهویژه در اقتصاد و دیپلماسی، به همراه نادیدهانگاری مشکلات مردم، دلایل اصلی این بحران هستند.

سیدحسن مرتضویکیاسری*: اندیشمندان سیاسی، نارضایتی مردم را عامل اصلی بحران رابطه بین دولت و ملت میدانند که این بحران به بیاعتمادی به آینده و عدم تبعیت از برنامههای دولت منتهی میشود. شرایط کنونی کشور نشاندهنده بحران جدی در رابطه دولت و ملت است، تا حدی که ممکن است مردم از برنامههای موجه دولت هم تبعیت نکنند. عدم توفیق دولت بهویژه در اقتصاد و دیپلماسی، به همراه نادیدهانگاری مشکلات مردم، دلایل اصلی این بحران هستند. از سویی شاهد ورود سیاستمداران جوان با رویکرد و کنشهای سیاسی رجال سنتی و نسلی جدید از جامعه هستیم که میراث بیاعتمادی را بر دوش میکشد. بنابراین تداوم این شرایط، به نگرانی مضاعف تبدیل میشود. زمان برای توسعه کشور بهسرعت درحالگذر است و موج فراینده ناامیدی، این بحران را عمیقتر میکند. پذیرش واقعیت، نخستین پیشنیاز هر توفیقی از جمله برای رسیدن به توسعه است. در مسیر توسعه، نیازمند فرایندی مسالمتآمیز مبتنی بر رابطه دولت و ملت بهصورت هادی و مهتدی است و برای جبران بحران کنونی، کشور ما نیازمند نخبگان، برای حل مشکل و هدایت بخشی از مسیر توسعه است. ایران همواره از ذخایر انسانی نخبه، در دانش، اخلاق، معنویت، مذهب، هنر و فلسفه، بهرهمند بوده و هست. ملت ایران هم همیشه تاریخ، بهویژه 200 سال گذشته، همراه و تابع نخبگان بوده است. بنابراین در کنار مسببان شرایط کنونی، ممکن است تاریخ از نخبگان این مقطع هم به خوبی یاد نکند. نیاز این برهه از تاریخ کشور به نخبگان، نیاز مبارزاتی یا فراخوان کنشهای مردمی نیست؛ بلکه نیاز همراهی در فرایندی مستمر، برای پرورش و آفرینش نسل توسعهمند است. در مسیر توسعه، مردم نیازمند اعلام شرح وظایف از سوی نخبگان هستند. از سویی به مدد تکنولوژی، رؤیای رسانه شخصی آگوست کنت محقق شده و نخبگان بهصورت انفرادی و جمعی میتوانند با مردم در ارتباط باشند. در فضای مجازی شاهد هستیم که سخنان و توصیههای نخبگان، بهویژه درباره مسائل اجتماعی، با سرعت و بارها بازنشر میشود. نخبگان از طریق انتشار بیانیههای جمعی یا سایر ابزارها در فضای رسانهای تازه و حتی با همکاری رسانههای دولتی، میتوانند علاوه بر ادای مسئولیت خود در قبال اشتباهات دولت، به مردم توسعهخواه ما کمک کنند تا نسلی توسعهمند پرورش دهند. زیرا توسعه فراگیر در یک کشور بهواسطه مردم توسعهمند است. توسعهمندی، امری دفعی و قابل آموزش نیست بلکه موضوعی فرایندی و پرورشی است. برای مثال یک شخص ممکن است بیاموزد بهعنوان یک رفتار اجتماعی و در نظام تنبیه و پاداش جامعه مدنی، چگونه مهر بورزد یا نقد و مخالفت را تحمل کند. اما مهربانبودن، معترضبودن یا پذیرش ذاتی نقد و اعتراض، حاصل فرایند توسعه فردی است که در این فرایند پرورشی، ویژگیهای انسان توسعهمند در وجود و ذات افراد نهادینه میشود. برخی از این ویژگیها مانند پذیرش مخالف و فرهنگ نقد و اعتراض، اهمیت بیشتری دارند. افراد دارای این ویژگیها، به اعتراض و مخالفت بسان واقعیتهای عادی جامعه نگاه میکنند و حتی اگر به قدرت و مقام برسند، لزومی به برخورد با نقد و اعتراض احساس نخواهند کرد. فقط با ایجاد چنین نسلی، یک جامعه به توسعه پایدار میرسد. اما اغلب در شعارهای سیاسی و حتی برنامههای توسعه، بر ابزارهای رشد تأکید میشود؛ درحالیکه این ابزارها مانند دگمهها و کلیدهایی صرفا برای کنترل و هدایت اقتصاد کاربرد دارند اما ابزارهای توسعه، ماهیتمدار و فرایند دارند که این ابزارهای رشد، بخشی از آن مدار هستند. چه بسا رشد و شکوفایی صرفا اقتصادی به مدار توسعه آسیب برساند و در نبود توسعه همهجانبه، رشد اقتصادی به بحرانها و حتی بیثباتی سیاسی منجر شود. زیرا در این شرایط، انگیزه برای رقابت ناسالم قدرت یا کسب غیرقانونی قدرت افزایش مییابد. چنانچه بسیاری از بحرانهای سیاسی دهههای اخیر، پس از رشدهای نسبی در اقتصاد بوده است. در تاریخ دیدهایم سه کشور ثروتمند آمریکا، روسیه و چین، بیش از سایرین، مد نظر گروههای مارکسیست بودهاند. اما به دلیل داشتن جامعه متفاوت و سایر ابزارهای بازدارنده، سرنوشت مارکسیسم در آمریکا متفاوت از دیگران بوده است. حتی دموکراسیهای اروپا نه بهواسطه انقلاب بلکه بهعنوان غنیمت جنگی، به مارکسیسمهای فاتح جنگ دوم سپرده شدند. بنابراین از این منظر، جامعه دموکراسیخواه، مهمترین عامل در پایداری توسعه است، هرچند کافی نیست.
*دانشآموخته حقوق بینالملل