|

ضرورت اصلاح فرهنگ زمینه‌ای قوانین اشتباه

به نظر می‌رسد بخش د‌رخور توجهی از آسیب‌هایی که متوجه کودکان در خانواده می‌شود، ناشی از عدم تقسیم نقش‌ها و جایگاه پدر‌ و‌ مادری، همسری، فرزندی و خرده‌فرهنگ‌های اشتباه در مورد هرکدام است. به عبارتی این دیدگاه‌های اشتباه زمینه‌ساز تصویب قوانینی شده که امروز هم در میان خانواده و هم در جامعه باعث بروز مشکلات جدی شده است و خلأ‌های قانونی در این موارد بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

به نظر می‌رسد بخش د‌رخور توجهی از آسیب‌هایی که متوجه کودکان در خانواده می‌شود، ناشی از عدم تقسیم نقش‌ها و جایگاه پدر‌ و‌ مادری، همسری، فرزندی و خرده‌فرهنگ‌های اشتباه در مورد هرکدام است. به عبارتی این دیدگاه‌های اشتباه زمینه‌ساز تصویب قوانینی شده که امروز هم در میان خانواده و هم در جامعه باعث بروز مشکلات جدی شده است و خلأ‌های قانونی در این موارد بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

سمیرا دماوندی، فعال حقوق کودک، در گفت‌وگو با «شرق» با اشاره به خلأ قانونی‌ای که برای کودکانی که به هر دلیل امکان ادامه زندگی با والدین و خانواده خود را ندارند، گفت: جدا از اینکه کودکان جداشده از بهزیستی در‌ 18‌سالگی هم هنوز امکان زندگی مستقل را ندارند، ما با کودکان زیادی روبه‌رو هستیم که خانواده و والدین دارند و بهزیستی آنها را قبول نمی‌کند اما درواقع این کودکان شرایط ماندن در کنار خانواده را ندارند و به دلایل زیادی خانواده را ترک می‌کنند. در بسیاری از موارد علاوه بر والد، شوهر (در موارد کودک‌همسری) یا برادر و خواهر باعث ایجاد ناامنی و آسیب در خانواده هستند و کودکان دیگر خانه را محیطی امن برای ماندن نمی‌دانند و فرار می‌کنند‌ یا حتی خانواده آنها را از خانه بیرون می‌کنند. او به حمایت‌های قانونی حداقلی که از چنین کودکانی وجود دارد، اشاره کرد و گفت: در بسیاری از کشورها در کنار حمایت از کودکان آسیب‌دیده (فارغ از دختر یا پسر بودن) فردی را که خشونت اعمال کرده از خانواده جدا می‌کنند تا در محیطی دیگر اعم از خوابگاه یا ندامتگاه استقرار داشته باشد و جریمه شود. اما در ایران به‌عکس فرد آسیب‌دیده که یک کودک است، از خانه فراری داده می‌شود و باید در میان انواع آسیب جامعه بدون حمایت دولتی برای خودش زندگی کند.

دماوندی تأکید دارد که این موضوع در کنار مشکلات حقوقی و قانون‌گذاری، ریشه در فرهنگ حاکم در جامعه هم دارد و می‌افزاید: یک فرهنگ کلی در جامعه وجود دارد که زن را والد اصلی برای کودک می‌داند و حتی در قانون‌گذاری و قانون جوانی جمعیت هم بسیاری از الزامات، تشویق‌ها، مرخصی‌ها و ... را برای مادران در نظر می‌گیرند و نقش پدر حذف می‌شود. از سوی دیگر در همین فرهنگ زمینه‌ای جامعه، دختران و زنان را آسیب‌پذیرتر از پسران و مردان معرفی می‌کنند. درست است که نوع آسیب در هر جنس فرق دارد اما نباید شرایط مجزایی برای نوع آسیب در نظر گرفت و پسران را در میان چنین صدمه‌های جبران‌ناپذیری رها کرد. او افزود: بر اساس همین فرهنگ است که در قوانین خانه امن و خانه سلامت را برای دختران و زنان آسیب‌دیده در نظر می‌گیریم و گمان می‌شود که پسرها در هر سنی اگر از خانه بیرون هم بمانند، اتفاق بدی برایشان نمی‌افتد و آسیبی نمی‌بینند. در همین فرهنگ است که دختران را در سنین پایین آماده ازدواج می‌دانند و پسران را آماده رفتن به سر کار و باید از 15‌سالگی کار کنند و از 18‌سالگی مستقل شوند و بر همین اساس دیگر مشمول قوانین حمایتی هم نمی‌شوند. کودکان زیادی در‌ حال ‌حاضر از خان و خانواده خود جدا هستند و به دلایل مختلف آسیبی امکان بازگشت به خانه را ندارند اما تنها راه اسکان موقت آنها گرمخانه‌های ایجاد‌شده برای معتادان است. این مراکز موقت نگهداری کارتن‌خواب‌ها عموما محل اسکان افراد معتاد است و به‌هیچ‌وجه برای این پسربچه‌ها که به نوعی کودک و نوجوان هستند، مناسب نیست. د‌رواقع این کودکان هنوز به سن کار و ورود به جامعه نرسیده‌اند و باید از سوی نهادهای دولتی مورد حمایت قرار گیرند.

سؤال مهم این است که این کودکان که به‌طور رسمی والد یا همسر یا قیم قانونی دارند اما در‌واقع سرپرست نداشته و جایی برای ماندن هم ندارند، تحت چه گروهی برای نهادهای حمایتی قرار می‌گیرند؟ اگر این افراد رها شوند و فردا به‌عنوان افراد معتاد و بزهکار شناسایی شوند، کدام ارگان پاسخ‌گو خواهد بود؟

این فعال حقوق کودک تأکید دارد که در میانه چنین خلأ قانونی‌ای که دولت و به‌طور مشخص سازمان بهزیستی مسئولیت این کودکان را قبول نمی‌کند، بهتر است سازمان‌های مردم‌نهاد ورود و دخالت کنند تا زندگی این پسربچه‌ها بیش از این آسیب نبیند. او می‌گوید: ایجاد خوابگاه‌هایی موقت از سوی دولت یا سازمان‌های مردم‌نهاد می‌تواند برای مدتی این پسربچه‌ها را از کف خیابان نجات دهد تا بتوانند درس بخوانند و شغلی مناسب برای خودشان پیدا کنند. در این مورد البته برخی از مؤسسه‌های مردم‌نهاد همچون طلوع بی‌نام‌و‌نشان‌ها ورود کرده و خوابگاهی را برای دختران و پسران آسیب‌دیده از سوی خانواده ایجاد کرده و تا زمان استقلال کامل بچه‌ها آنها را ترخیص نمی‌کند. دماوندی می‌گوید چاره‌ای جز ورود سازمان‌های مردم‌نهاد برای نجات این کودکان نداریم تا به شکل کوتاه‌مدت از آسیب بیشتر آنها جلوگیری شود و افزود: لازم است در مرحله اول نقش‌های پدر و مادری حتی در دوران طلاق و اختلافات خانوادگی مورد ارزیابی و بازتعریف قرار گیرد؛ چرا‌که به نظر می‌رسد با همین تعاریف مردسالارانه به نقش و سهم مردان و پسران هم آسیب وارد شده است. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود قوانین هم مورد اصلاح قرار گیرند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها