حساسیت مردم سپری در برابر تخریب خانههای قدیمی
موضوع تخریب خانههای تاریخی بهصورت سریالی مطرح است. یک روز خبر تبدیل خانه جلالآل احمد به میوهفروشی را میشنویم و یک روز هم خبر نابودی چاپخانه و انتشارات مجله توفیق را. این مسئله حداقل در مدت دو دهه گذشته، اتفاق رایج و تلخی بوده است.
موضوع تخریب خانههای تاریخی بهصورت سریالی مطرح است. یک روز خبر تبدیل خانه جلالآل احمد به میوهفروشی را میشنویم و یک روز هم خبر نابودی چاپخانه و انتشارات مجله توفیق را. این مسئله حداقل در مدت دو دهه گذشته، اتفاق رایج و تلخی بوده است. این رویکرد به دلایل متعدد ازجمله محدودیت منابع و برخی از قوانین و مقررات؛ سازمان میراث فرهنگی قادر به ثبت و نگهداری این مکانها بهخصوص خانههای معاصر نبوده است. از سوی دیگر هرچند شهرداری یکی از استعلامهایی که برای خرید و فروش یا ساختن و تخریب خانه میگیرد، از سازمان میراث فرهنگی است، در جریان اهمیت این خانهها قرار نمیگیرد. میراث فرهنگی برای این خانهها که معمولا یا خریداری شدهاند یا به ورثه به ارث رسیده، ثبت رسمی و قانونی انجام نداده است. ازاینرو وقتی مالکان این خانهها که میتوانستند بهعنوان مکان زندگی یا محل کار مورد استفاده قرار گیرند، برای تخریب و ساختوساز اقدام میشد، شهرداری به آنها این اجازه را میداد. شهرداری مجوزی برای عدم صدور پروانه نداشت؛ ازاینرو بسیاری از این خانهها یا بر اثر مرور زمان در معرض نابود قرار گرفتند یا تخریب شدند و بناهای جدیدی بر روی آنها ساخته شده است. این مسئله و مشکلی است که در دو دهه گذشته دل دوستداران تاریخ و میراث فرهنگی و دل مدیران شهری نگران داراییهای شهر را به درد آورده است.
حالا این سؤال مطرح است که برای این خانهها چه میشود کرد؟
از یکسو حقوق مالکان و حق مالک برای داشتن هر نوع اقدام محترم است و دارای حقوق مالک در کشورمان هستیم. از سوی دیگر با محدودیت منابع هم از طرف میراث فرهنگی و هم از طرف شهرداری بهعنوان یک نهاد عمومی روبهرو هستیم، نمیتوان برای خرید این مکانها اقدام کرد. به خاطر اینکه نمیتوانیم و تعداد مکانها زیاد است و از سوی دیگر حتی اگر این خانهها ثبت شوند، چون مورد استفاده قرار نمیگیرند و در معرض باد و باران و... قرار میگیرند و هزینه نگهداری آن زیاد است، بهتدریج مخروبه میشوند. این روند با توجه به اینکه به آنها رسیدگی نمیشود، بهتدریج بستری برای تخریب و نابودی این مکانها فراهم میشود. رویکردهای متنوعی برای جلوگیری از این موضوع در شهرها و کشورهای مختلف جهان وجود دارد؛ همه مکانهای اینچنینی از سوی نهادهای عمومی خریداری نمیشود، بسیاری از آنها از سوی سازمانهای خصوصی و اشخاص معتمد خریداری میشوند که علاقهمند به حفظ داراییهای شهری هستند، علاقهمند به نگهداری خانههای قدیمی و میراث گذشته هستند، علاقهمند هستند که از این مکانها استفاده کنند و این مکانها را به مراکز فرهنگی و هنری، کافیشاپ، رستوران و... تبدیل میکنند. اتفاقا مشتاقان و علاقهمندان زیادی را هم به خود جلب میکنند. اگر بخواهیم راهکار برونرفت از این معضل را بررسی کنیم، شاید بتوانیم سه شاخص را در این زمینه مورد توجه قرار دهیم:
اولا این خانهها از سوی میراث فرهنگی شناسایی شود و هم به مالکان آنها و هم به علاقهمندان دیگر اطلاعرسانی شود که میتوانند از ظرفیتهای این مکانها استفاده کنند. با وجود اینکه ممکن است همه خانهها ثبت هم نشوند اما دارای ظرفیت تاریخی است و میتوانند برای گردشگری شهری مورد استفاده قرار گیرند.بهعنوان راهکار دوم شهرداری میتواند با شناسایی این نوع خانهها و معرفی به سازمان میراث فرهنگی میتوان یک برند جدیدی را خلق کند، به این عنوان که این خانه، این ساختمان یا این مکان دارای ویژگی فرهنگی و در واقع یک نوع ارزش افزوده برای ملک به وجود بیاید. برندی مانند «ارزش تاریخی» یا «داریی شهری» یک نوع تابلو بر آنها نصب شود که اعلامکننده این باشد که این مکان، دارای هویت و پیشینه تاریخی است. از سوی دیگر شهرداری میتواند با مجوز تغییر کاربری، آن مکان را به مرکز فرهنگی، کافیشاپ یا خانه کتاب و... تبدیل کند. مواردی که هم فرصتی با شهر و تاریخ شهر و هویت شهر ایجاد کند و هم فرصتی برای نگهداری و ماندگارکردن این مکانها فراهم میشود. اما یک راهکار دیگر هم به نظر من میرسد، این راهکار زمانی به ذهنم رسید که در یکی از کشورهای اروپای شرقی برای رفع مسئله ترافیک شهری چون از وسایل حملونقل شهری برخوردار نبودند، سایتی زیر نظر مدیریت شهری درست کرده بودند که در آن افراد برای همراهی و مشارکت در طیکردن یک مسیر با خودروی شخصی خود اعلام آمادگی میکردند. بیشتر افرادی که با ماشین خود به مرکز شهر میرفتند، در آن سایت اعلام میکردند میتوانند یکی، دو نفر را با خود همراه کنند. اینگونه هم میزان ورود خودروهای شهری کمتر شده بود و هم درآمدی برای صاحب خودرو فراهم شده بود و هم برای شهروندان دیگر نیز تسهیلاتی مانند سرعت و هزینه کمتر را فراهم آورده بود. با خودم فکر کردم چه خوب میشد ما هم چنین امکانی را داشتیم و اگر رویکردمان به حضور و همکاری با شهروند مسئول و مشارکتپذیر است، بهخوبی میتوانیم از این ظرفیت سود ببریم. ما در سراسر شهرهایمان شهروندان مسئولی را داریم که تشخیص میدهند و معرفی میکنند، این خانهها وجود دارند و چه خوب است از آنها مراقبت و نگهداری شود. چه خوب میشد اگر ما سایتی را داشتیم که هم خانهها معرفی شوند و هم افراد علاقهمند در آن معرفی شوند، افراد در آن برای نگهداری از این خانهها اعلام آمادگی کنند یا سرمایهگذاری کنند یا کاربری جدید برایشان طراحی کنند. وجود چنین سایتهایی از دو منظر درخورتوجه است:
اول آنکه شهروندان مسئول در مدیریت و نگهداری شهر دخالت میکنند، نظارت و ارزیابی میکنند و وظیفه مسئولیت اجتماعی خود را مورد توجه قرار میدهند و از سوی دیگر این خانهها حفظ میشوند و دیگر فقط مسئولیت سازمان میراث فرهنگی و شهرداری نیست که با توجه به منابع محدود مراقبت این خانهها را برعهده بگیرند. همه اینها نیازمند یکسری تسهیلات است و درعینحال یک بازاری برقرار کرد که بتوان این مکانها را شناسایی کرد و با عکسبرداری و فیلمبرداری آنها را در محلات مختلف شناسایی کنند و در این بازارها ارائه شوند. از سویی دیگر افراد هم در آن اعلام کنند که میتوانند با فلان مبلغ برای آن خانه، خریداری، نگهداری و مراقبتش سرمایهگذاری کنند. شهرداری نیز با ارائه تسهیلاتی مثلا تغییر کاربری بتواند در این کار مهم مشارکت کند. حتی میتواند مصوبه شورای شهر را برای حمایت از این خانهها داشته باشند.
در واقع این تعامل مشترک میتواند به حفظ و نگهداری آثار تاریخی و قدیمی شهری کمک کند.به نظر میرسد فارغ از اینکه این سؤال و پرسش همواره برقرار است که کدام دستگاه کمکاری میکند، این نکته هم درخورتوجه است که ما بهعنوان شهروند مسئول چگونه میتوانیم به حفظ و نگهداری شهر خود کمک کنیم. ما هم میتوانیم اعتراضاتمان را به مدیریت شهری اعلام کنیم، میتوانیم این را از مدیریت میراث فرهنگی بخواهیم که این خواستهها را به فراخوان بگذارند و از مردم کمک و ایدههای زیادی را دریافت کند. فکر میکنم از عوامل مؤثر برای نگهداری آثار فرهنگی بالابردن سطح توقع و حساسیت مردم است.