|

دوربین

احتمالا اگر سینوهه در شرایط فعلی پزشکی در ایران و مشخصا در مراکز خصوصی تهران یا چند شهر بزرگ دیگر در بین پزشکان این مرز‌و‌بوم قرار می‌گرفت، به‌جای جمله معروف «حماقت آدمی انتها ندارد» از جمله «حرص و طمع آدمی انتها ندارد» استفاده می‌کرد.

احتمالا اگر سینوهه در شرایط فعلی پزشکی در ایران و مشخصا در مراکز خصوصی تهران یا چند شهر بزرگ دیگر در بین پزشکان این مرز‌و‌بوم قرار می‌گرفت، به‌جای جمله معروف «حماقت آدمی انتها ندارد» از جمله «حرص و طمع آدمی انتها ندارد» استفاده می‌کرد.

 یا مرحوم سعدی اگر در ادامه سفرهای بی‌شمارش یک روز را در اتاق عمل یکی از مراکز خصوصی جراحی‌های محدود در حوالی منطقه ۱ یا ۲ تهران سپری می‌کرد، به‌جای «چشم تنگ دنیادوست را/ یا قناعت پر کند یا خاک گور» می‌گفت «چشم تنگ دنیادوست را پول پر می‌کند، خوب هم پر می‌کند، مشکلی هم 

پیش نمی‌آید».

 واقعیت امر این است که زندگی همه مثل زندگی من و شما راحت نیست! یک پزشک کهنه‌کار که خودش هم یادش نمی‌آید چگونه پزشک شده و چگونه بدون خواندن کتاب و دادن آزمون روی کارت ویزیتش فارغ‌التحصیل از انگلستان و آمریکا ثبت شده، زندگی سختی دارد. فرزندانش به‌عنوان سفیران سلامت در همه‌جای دنیا پخش شده‌اند و چون آقازاده‌هایش یحتمل هوشی در حد خود استاد دارند، موتور پیشران عزیزان در کشورهای دیگر ثروت پدر خواهد بود. پدر بیچاره هم راهی ندارد جز پر‌کردن مطبش و اتاق عملش. از طرفی توان فیزیکی اجرای این طبابت فشرده به علت کهولت سن دیگر وجود ندارد. پس مریض می‌رود اتاق عمل، همکار دیگری و شاید حتی پرسنل غیرپزشک اتاق عمل مریض را به اسم دکتر عمل می‌کنند، پورسانتی رد‌و‌بدل می‌شود، پزشک راضی، اپراتور راضی، مریض هم راضی.

 خاطرم هست یکی از پرسنل اتاق عمل می‌گفت تا سه ماه بعد نوبت‌هایم برای عمل بینی پر است! یا همکار اتاق عمل دیگری که برای انجام وظیفه در اتاق عمل دولتی کسالت پیدا می‌کرد، بعد از تایم اداری تا صبح روز بعد در مراکز خصوصی جای پزشکان عمل آب مروارید انجام می‌داد. همکار پزشکی را به خاطر می‌آورم که وقتی جهت گذران طرح به شهرستان می‌رفت به علت ضعف در آموزش و مهارت‌افزایی، از پرسنل باتجربه اتاق عمل یکی را انتخاب و با خود می‌برد. 

هدف از این لفاظی بیهوده این بود که اعلام کنیم در بعضی اتاق عمل‌ها قضیه مثل فیلم‌ها و سریال‌ها نیست که همکاران اتاق عمل با دستمال پیشانی پزشک را خشک می‌کنند بلکه پزشک است که عرق از جبین پرسنل پاک می‌کند و وقایع دیگری در جریان است. برای ثبت و بررسی همین وقایع عده‌ای گفتند در اتاق عمل‌ها دوربین نصب کنیم.

 از آنجایی که این امر در تناقض با منافع بعضی از پزشکان تصمیم‌گیر قرار داشت، در جلسه اول مورد پذیرش ظاهری قرار گرفت ولی وقتی رفتند برای نصب دوربین، آن را در زاویه‌ای قرار دادند تا حریم شخصی بیمار به خطر بیفتد. سپس در بوق و کرنا کردند که حریم بیمار نقض می‌شود، پس دوربین نباشد. کسی هم جرئت نکرد بگوید خوب پدربیامرز دوربین را نیم‌‌متر این‌ورتر یا آن‌ور‌تر نصب می‌کردید تا پزشک دیده شود مریض دیده نشود!! خلاصه اینکه آش و کاسه همان ماند و خواهد ماند. مردم هم کما‌فی‌السابق فریب‌خورده از تبلیغات با مشاهده دنبال‌کننده‌های فضای مجازی و تبلیغات در و همسایه پزشک انتخاب می‌کنند. 

جمله اول متن را اصلاح کنیم. سینوهه اگر بیاید اینجا، تا زمانی که در اتاق عمل است، می‌گوید «حرص و طمع آدمی انتها ندارد»، ولی وقتی از اتاق عمل خارج می‌شود و چشمش به خیل بیماران در صف می‌افتد، باز برمی‌گردد به جمله اصلیش، «حماقت آدمی  انتها ندارد».