سرمایهای که در دست داریم
ملت ایران ملت بسیار بزرگی است؛ ملتی که هزاران سال سابقه تاریخی دارد، پویایی و حیات و زندهبودن خود را مدام یادآوری میکند و برای تغییر و پیشرفت گام برمیدارد. این ملت، ملت هوشیاری است و نسبت به تمام اتفاقاتی که درون جامعه خود رخ میدهد، واکنش نشان میدهد و دست برتر دارد.
ملت ایران ملت بسیار بزرگی است؛ ملتی که هزاران سال سابقه تاریخی دارد، پویایی و حیات و زندهبودن خود را مدام یادآوری میکند و برای تغییر و پیشرفت گام برمیدارد. این ملت، ملت هوشیاری است و نسبت به تمام اتفاقاتی که درون جامعه خود رخ میدهد، واکنش نشان میدهد و دست برتر دارد. میتواند مطالبهگر باشد و نسبت به تمام اتفاقاتی که درون جامعه ایران رخ میدهد، واکنش نشان میدهد و تحلیل دارد.
این سرمایهای است که ملت ایران دارد و در مقاطع مختلف تاریخی این رویکرد خود را به نمایش گذاشته است. از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی تا اعتراضاتی که در چهلواندی روز گذشته نشان میدهد، همه نشانگر هشیاری و زندهبودنش است. زندهبودن به این معنا که میتواند تشحیص دهد میتواند بشنود و بگوید.
هر جامعهای که این ظرفیت را داشته باشد، سرمایه بزرگی را در اختیار دارد. این ملت میتواند حرفها و خواستههایش را به روشنی بیان کند و هرجا که لازم بود برای دفاع از کیان کشورش قد علم کند و حتی جان خود را بدهد.
با این مقدمه میخواهم اشاره کنم که اعتراض محصول جامعه رو به پیشرفت است؛ جامعهای که ناظر است، پویاست و رو به حرکت است وگرنه ایستا است و راکد و مفهوم اعتراضی به او ارتباطی پیدا نکند؛ چراکه امکان دیدن و شنیدن و تجزیه و تحلیل را از خود سلب میکند و بدون تحرک میشود.
اساسا جوامعی که روح هویت و نظارهگری در آنها مخدوش شده و به نوعی دچار سکون و عادت شده باشد، از مفهوم واکاوی و نقد دور میشوند.
ایران با این تجربه هزارانساله و دو انقلاب نشان داده مردمی همیشه در صحنه و پویا دارد که به عادتها فائق میآیند و قادر هستند با مطالبهگری، شنیدن و گفتن راهشان را برای آینده تعریف کنند.
در این رویکرد جامعه امروز با بیش از 17 میلیون نفر افراد دارای تحصیلات عالیه و در حال آموزش در دانشگاه و افزون بر 30 درصد جوان بالای 15 سال، تصویری متفاوت از زندگی خود را بر اساس آرزوها و ایدئالهای خود تعریف میکند و شهر کانون و فرصت برای بیان این ایدئالهاست. شهرهایی که مکانها و کانونهایی برای بیان اعتراضات فراهم میکنند، یقینا موفقتر از شهرهایی هستند که اولا اعتراض را به رسمیت نمیشناسند و دوم مکان و فرصت و اجازه بیان اعتراض را فراهم نمیکنند.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل 27 به صراحت اعتراض مورد پذیرش قرار گرفته است و اجازه داده شده که ملت در هر موردی که به نظرشان میرسد و مشکلی با آن دارند، تجمع کرده و مطالبشان را بیان کنند.
در دور پنجم شورای اسلامی شهر تهران، مصوبهای از سوی اعضای شورا تدارک دیده شد که مکانهای پرتردد و اثرگذاری را برای تجمع و بیان اعتراضات ایجاد شود، اما متأسفانه این مصوبه به بنبست برخورد کرد و امکان ایجاد آن فراهم نشد.
حتی دولت آقای روحانی هم در این زمینه وارد عمل شد، اما به دلایل متعددی که حداقل برای من پذیرفتنی نیست، آنهم به بنبست برخورد کرد.
اکنون با توجه به ضرورتها و با توجه به محدودیتها و با دقت به ضرورت چنین امکانی، لازم است دوباره آن مصوبه شورای شهر بازخوانی شود و از آنجا که اعتراض در قوانین بالادستی کشورمان ایران مورد پذیرش قرار گرفته و شناخته شده است و امروز مردم معترض هستند و میخواهند اعتراضشان را بیان کنند، این مکانها میتواند فرصتی برای اعتراض بدون خشونت مردم فراهم کند.
این مهم در قالب راهپیماییها و تجمعهایی است که امنیت آن باید از سوی نیروی انتظامی فراهم شود. این میسر نمیشود مگر اینکه ما ایجاد ظرفیتهای لازم در شهر را تدارک ببینیم.
مردم حرف برای گفتن دارند و نیاز به شنیدهشدن دارند؛ چراکه صاحبان اصلی کشور مردم هستند. بر اساس نظرسنجیای که در شهریور گذشته انجام شده است، نزدیک 80 درصد مردم معترض هستند؛ معترض به انواع و اقسام چیزهایی که درون جامعه است. آنها میخواهند اعتراض خودشان را بیان کنند.
برای پیشگیری از خشونت، برای ایجاد همدلی بیشتر، برای شنیدهشدن، برای دیدهشدن، ما نیازمند ایجاد چنین ظرفیتهایی هستیم.
خیابان متعلق به مردم است، اما امکان تأمین امنیت برای معترضان در خیابان بسیار دشوار است. بااینحال، اگر ظرفیتهای لازم از سوی نهادهای ایجاد امنیت فراهم شود، یقینا فرصت برای گفتن بیشتر است، از خشونت پیشگیری میشود و امنیت لازم برای معترض فراهم میشود.
اعتراضات خیابانی چه در تأیید یک امر، چه در اعتراض و مخالفت با یک امر، یکی از متداولترین رفتارهای شهروندان در طول سالهای اخیر بوده است؛ بهویژه در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شکلهای مختلف از آن سود برده میشد و ما شاهد آن بودیم. اکنون چرا باید از این ظرفیت دور بمانیم؟
این سرمایه کشور است، سرمایه در دست مردمان این کشور است.
صاحبان قدرت از این ظرفیت باید استقبال کنند؛ مردمانی هوشمند که نسبت به تمام وقایعی که در کشورشان میگذرد، حساسیت دارند و واکنش نشان میدهند. مردمی که نسبت به وطن خود احساس علاقه و عرق دارند.
چرا از ظرفیت مردم مسئول و سرمایه هوشمندی و همدلی آنان استفاده نمیشود؟ چرا از گفتهها و خواستههایشان استقبال نمیشود؟ این فضا میسر نمیشود مگر آنکه فضاهایی برای بیان خواسته و اعتراضات در یک محیط امن فراهم شود. ایجاد امنیت مانع از بروز خشونت میشود. خشونت، آفت مدیریت شهر است و برای ممانعت از خشونت و برای شنیدن حرف معترضان باید فضای مناسب فراهم شود و این فضا ممکن نمیشود مگر اینکه تصمیم جدی در پذیرفتن و شنیدن اعتراضها گرفته شود.