حسینجانی، حماسهسرا و آزاده
در میانه روزهای غمبار و آه و حسرت ناشی از حوادث اخیر، خبر درگذشت یکی از شخصیتهای فرهنگی بار بیشتری از غم و اندوه را بر دل و روحم تحمیل کرد. درگذشتی که خبرش میان اخبار و تحلیلهای سیاسی درباره آنچه در خیابانها و دانشگاهها میگذرد، به گوش خیلیها نرسید.
![حسینجانی، حماسهسرا و آزاده](https://cdn.sharghdaily.com/thumbnail/GsUasGKesxI6/f3RIJfgnyU4T0Uu3o7ve-VbT9FKRjpcKI1vgfm4pfv__5FnUbUVuHI1x6a9YMGSvC-4UOxG1c-sX_Np2WV4AG9c54qCsllJjWoO2vfSlzgh7Zk5lGDR61FKfZAWRG6vKl1huIIhrYfvaSO4n6NG-Nw,,/12-2.jpg)
![روزنامه شرق](/images/Logo-newspaper.jpg)
در میانه روزهای غمبار و آه و حسرت ناشی از حوادث اخیر، خبر درگذشت یکی از شخصیتهای فرهنگی بار بیشتری از غم و اندوه را بر دل و روحم تحمیل کرد. درگذشتی که خبرش میان اخبار و تحلیلهای سیاسی درباره آنچه در خیابانها و دانشگاهها میگذرد، به گوش خیلیها نرسید. درگذشت شاعر، مترجم، نویسنده و از رجال سیاسی سابق ایران، مرحوم «ابوالقاسم حسینجانی»، ناگهانی و سخت اندوهبار بود. مردی روشنفکر، باسواد، خوشذوق، متواضع، پرتلاش، موفق و به دور از شهرت و نامآوری از دستمان رفت و البته نام نیک و آثار ارزشمندی در تاریخ و فرهنگ بهویژه در تاریخ ادبیات حماسی ایرانزمین از خود به یادگار گذاشت. ابوالقاسم حسینجانی، به سال 1328 خورشیدی در بندر انزلی دیده بر جهان گشود. زادگاه او از شهرهای استان گیلان در ساحل دریای خزر و بستر بالیدنش، خانهای کوچک با پدر و مادری زحمتکش بود که زمینه رشد او و راه زندگیاش پرسنگلاخ مینمود. ابوالقاسم در هفتسالگی به دلیل فوت پدر که ماهیگیر و صیاد تلاشگری بود، یتیم شد و چون فرزند بزرگ خانواده بود، بار هزینههای اعضای خانواده بر دوش او نهاده شد که سنگینیاش او را رنج میداد. این سنگینی اولین اثرش این بود که ابوالقاسم نتوانست مانند دیگر کودکان ایرانی در پایان ششسالگی به مدرسه برود و شوق و ذوق خود را در پرتو دانشی که فرا میگیرد به کار بندد و گامی برای آگاهی مردم بردارد. تأخیر ورود ابوالقاسم به مدرسه، دو، سه سالی شد تا اینکه با شرکت در کلاسهای مدرسه بزرگسالان، فراگیری را آغاز کرد و با جدیت تمام خود را به دانش و هنر آراست و با سربلندی تحسینبرانگیزی، در صف شاعران و اندیشمندان و اهالی قلم ایستاد و سرآمد بخشی از آنان شد.
حسینجانی همراه با کار روزانه و تحصیل شبانه، شوق شاعری خود را نیز پرورش داد و با سرودن اشعار زیبا آینده خوبی را برای خویش ترسیم کرد. در سال 1340، یعنی در 12سالگی اولین چکامه خود را سرود و آن را به جامعه عرضه کرد. او از ششم دبستان روی نیمکت مدرسه روزانه نشست؛ اما هر روز پیش از آنکه به مدرسه برود، از صبح زود به روزنامهفروشی میپرداخت و به گفته خودش با مطبوعات آشنا شد و همکاری میکرد تا اینکه در سال 1347 موفق شد دیپلم دبیرستان را در رشته ریاضی با معدل خوب دریافت کند و به دانشگاه راه یابد. این در شرایطی بود که نوجوانیاش را خارج از دبیرستان با کارهای گوناگون میگذراند. کارهایی مانند شاگردی آرایشگاه، کلیدداری یک بنکدار و حسابداری یک برنجفروش. به اضافه همان روزنامهفروشی که هر بامداد به آن مشغول بود. بدیهی است که گذران چنین روزهای پرمشغله که الزاما ابوالقاسم را برای تأمین هزینه خانواده متعهد کرده بود، نتوانست او را از فراگیری درس و مطالعه و ذوقآزمایی و سیر در ادبیات و فرهنگ بازدارد. دیپلم که گرفت، برحسب آنچه دوستانش گفتهاند، علاقهمند به تحصیل در رشته پزشکی بوده که این علاقه هم به دلیل مطالعات مفصل و عمیقش در زندگی ابوعلی سینا شکل گرفته بود؛ ولی معلوم نیست چه اتفاقی برایش پیش آمده که بین تصمیم خود و علاقهاش فاصله افتاد و از دانشکده فنی دانشگاه تبریز سر برآورد و در رشته مهندسی برق ادامه تحصیل داد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد از این دانشگاه مهم شد.
مهندس حسینجانی در سالهای 53 یا 54 تبریز را ترک کرد و در زادگاه خود مقیم شد. او در بندرانزلی شرکتی تأسیس کرد و در رشته خودش به فعالیت پرداخت تا اینکه صدای انقلاب بر بلندای کوی و برزن طنین افکند و مهندس جوان و سرد و گرم چشیده را به خود جلب کرد. حسینجانی که در یک خانواده مذهبی بالیده و در رنج بزرگ شده و با تلاش کممانند، دوره دانشگاه را آن هم در رشته برق که سختترین رشته در دانشکدههای فنی است، از سر گذرانده بود، فرصت را مناسب دید که به خیزش مردم بپیوندد و نهضت اسلامی را نزد اطرافیان خود تقویت کند و از این راه خدمت جدیدی را در زندگیاش تجربه کند. این تجربه نهتنها در میان صفوف به هم پیوسته مردم، بلکه در کتابخانهها و پشت میز مطالعه هم رقم میخورد. او که سواد لازم و قلم توانای نوشتن را داشت، در همین ایام که کوشش انقلابیون اوج میگرفت، کتاب «حسین، احیاگر آدم» را نوشت و تجربه نویسندگی خو را هم به نتیجه رساند.
انقلاب اسلامی که پیروز شد، پیشتازان انقلاب در بندر انزلی برای انتخاب عالیترین مقام سیاسی و اجرائی شهرستانشان به رایزنی پرداختند تا اینکه به ابوالقاسم حسینجانی رسیدند. بهاینترتیب مهندس حسینجانی اولین فرماندار شهرستان انزلی در عصر جمهوری اسلامی ایران شد. حدود یک سال گذشت، فصل انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی فرارسید. باز هم قرعه نمایندگی مردم خوب بندر انزلی برای حضور در مجلس شورای اسلامی به نام آقای حسینجانی زده شد و او با اکثر آرای مردم، در اوایل خرداد 1359 راهی پایتخت شد تا به وظایف نمایندگیاش در خانه ملت آن وقت بپردازد. او پس از گذراندن دوره چهارساله نمایندگی مجلس، به کارهای اجرائی روی آورد. در این رهگذر به مدیرکلی پست استان تهران رسید و چندین سال هم بر حسب آنچه در خاطر نگارنده هست، با شرکت مخابرات ایران همکاری داشت. اما مرحوم حسینجانی فرای این فعالیتهای اداری و سیاسی، یک انسان فرهیخته، ادبدوست و فعال در عرصه فرهنگ و هنر بود، آنگونه که از آثار فرهنگی و ادبیاش پیداست، پیوسته در تکاپو برای یافتن سوژههای ناب و باارزش برای خلق آثار فاخر و بهیادماندنی بوده است. در هنگامه نبرد بین ایران و عراق و در جبههها حضور داشت. سرودهها و چکامههای شکوهمندی که مرحوم حسینجانی برای رزمندگان و مدافعان میهن سروده است، توسط خودش به صورت کتاب درآمده است. بعضی از این سرودهها که در رسانهها یا توسط خوانندگان مذهبی، بهویژه در همان دوران جنگ خوانده میشد، همچنان در ذهنها باقی است. سروده مشهور «کربلا منتظر ماست» از آن جمله است. «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم/ کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» را همه میشناسند و اگر بدانند که سروده استاد حسینجانی است، برایش درود بسیار میفرستند.
ابوالقاسم حسینجانی علاوه بر شعر، در نوشتن متون آموزنده با نثر زیبا هم دست توانایی داشت. این آثار عبارتاند از:
1 – جغرافیای رازها. 2 – عشق کبریت نیست که بیخطرش را بسازند. 3 – آزادسازی انسان و جهان در اندیشههای راهبردی پیامبر (با همکاری سیدعلیاکبر حسینی). 4 – دور بهار را سیم خاردار نمیتوان کشید. 5 – محراب، چشمه آرامش. 6 – چفیههای چاکچاک. 7 – حسین، احیاگر آدم. 8 – بوی بهبود از اوضاع جهان میشنوم. 9 – بیبرگ مثل صنوبر. 10 – مقدمهای بر شیطان. 11 – سمت صمیمانه حیات. 12 – دیداری دوباره با ایام و مناسبتهای سال ( با همکاری سیدضیاءالدین شفیعی). 13 – در اقلیم خویشتن. 14 – جرئت تازگی 15 – بهار نمیشود که نیاید. 16 – فراسوی خیال خاکیان. 17 – بهرهوری، آفرینش فراوانی (با همکاری سیدعلی حسینی). 18 – گزیده ادبیات فارسی.
ابوالقاسم حسینجانی، روز پنجشنبه 19 آبانماه دار فانی را وداع گفت. پیکر پاکش عصر روز شنبه 21 آبان ماه در قطعه هنرمندان گلزار شهدای بند انزلی به خاک سپرده شد. روحش شاد.