معلولان بزرگترین اقلیت هر کشور
روز جهانی افراد دارای معلولیت یکی از روزهای مهمی است که در سوم دسامبر سال 1992 توسط سازمان ملل به عنوان روزی خاص برای اطلاعرسانی، فرهنگسازی و توجه به جمعیت قابل توجهی از افراد فراموششده در تقویم نامگذاری شده است.
سمانه افتخاری-ترویجگر در حوزه افراد دارای معلولیت: روز جهانی افراد دارای معلولیت یکی از روزهای مهمی است که در سوم دسامبر سال 1992 توسط سازمان ملل به عنوان روزی خاص برای اطلاعرسانی، فرهنگسازی و توجه به جمعیت قابل توجهی از افراد فراموششده در تقویم نامگذاری شده است.
هدف از نامگذاری روزهای خاص، سوقدادن توجه افکار عمومی و دولتمردان به اقلیتهایی است که به خاطر زیرساختهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی یک کشور حقوق شهروندی آن اقلیت نادیده گرفته شده است.
افراد دارای معلولیت بزرگترین اقلیت هر کشوری را تشکیل میدهند. به طوری که بین 10 تا 15 درصد افراد یک جامعه را افراد دارای معلولیت تشکیل میدهند.
من به عنوان یک فرد دارای معلولیت که در ایران زندگی میکند، به بهانه نزدیکشدن به این روز میخواهم به این تبعیضها اشاره مختصری کنم.
بخشی از این تبعیضها را شخصا به صورت فراوان تجربه کردم و موارد بیشماری را هم در تعامل با دوستان دارای معلولیتم دیدم. مسائل بسیار است اما در این چند سطر به موارد مهمی در زمینه پیشگیری، درمان و استقلال معلولان اشاره میکنم.
فضاهای شهری عمومی و خصوصی در شهر برای معلولان و جامعه رو به پیری بوده و با استهلاک روبهرو است. بحث عدم مناسبسازی ناوگان حملونقل عمومی مترو یا اتوبوس، مراکز تفریحی و فروشگاههای تازهتأسیس زمینه انزوای معلولان و عدم حضورشان در جامعه را فراهم کرده است؛ ملزمنکردن سازمانهای دولتی به اجرای تخصیص سهم سه درصدی استخدام افراد دارای معلولیت که همیشه محل انتقاد نهادهای مدنی بوده و با عدم پاسخگویی روبهرو شده نیز مسئله مهم و حساسی است. رسانههای عمومی و دولتی در کار فرهنگسازی در حوزه معلولان و ضرورت پذیرش افراد با هر شرایطی از جمله محدودیتهای فیزیکی و جسمانی، برنامهریزی مشخص و هدفمندی ندارند، در نتیجه با عدم شناخت کافی شرایط و نیازهای اساسی آنها در جامعه، در افزایش نرخ بیکاری و انزوای آنها از مردم و جامعه سهم منفی زیادی دارند.
محرومیت زنان دارای معلولیت
مسئله مهمتر این است که زنان دارای معلولیت در این تبعیض آشکار و ناعادلانه آسیبپذیرتر هستند. زنان دارای معلولیت به دلیل مشکلات جسمانی متعددشان علاوه بر آنکه از نگاههای جنسیتزده به یک زن برای حضور در جامعه مثل ظاهری زیبا و آراسته آسیب میبینند. چنانچه مشاهده میشود که با وجود آنکه مبلغ مستمری بهزیستی بسیار ناچیز است اما سهم زنان دارای معلولیت در بازار کار بسیار ناچیز است.
با توجه به آنچه خودم یا دوستانم در بحث درمان و توانبخشی تجربه کردیم، قیمت تهیه وسایل توانبخشی و کمکی مثل سمعک، بریس، ویلچر، عصا و... با پول کمارزش ملی و تحریمها بسیار بالاست. معلولانی هستند که بهخاطر نداشتن ویلچر، ماههای زیادی از خانه بیرون نرفته و درگیر افسردگی، مشکلات روحی و روانی بسیاری شده است. همین معلول اگر بخواهد برای درمان مشکلات روحیِ ناشی از انزوا و ماندن در خانه اقداماتی انجام دهد به رفتاردرمانی و جلسات مشاوره مستمر و دائمی نیاز دارد که البته هزینههای خدمات اینچنینی برای روح و روان افراد بسیار بالاست. به جلسات کاردرمانی، فیزیوتراپی و... نیازمند است، درحالیکه این خدمات از حمایت حداقلی توسط بیمهها برخوردار نیستند و خانوادههای زیادی به خاطر ناتوانی در پرداخت هزینهها، از پیگیری درمانهای ضروری و حیاتی جسمانی و روحی بازمیمانند.
زمینه برای افزایش تعداد معلولان فراهم است!
خانوادههایی را میشناسیم که پدر و مادر به خاطر ناتوانی در پرداخت هزینههای فرزند معلولشان در خانه، احساس گناه و استیصال دارند و از بدترشدن شرایط جسمانی و فیزیکی فرزندشان هراسان و نگران هستند.
تأثیر وجود یک فرد معلول در خانه پدر یا مادر یا فرزندی که با معلولیت دست و پنجه نرم کند، خانواده و اهالیاش را با چالشهای روزافزونی روبهرو میکند. اگر حتی هزینههای مادی نجومی را فاکتور بگیریم، هزینههای روحی و روانی واردآمده به افراد خانواده در اثر تحمل مشقتهای نگهداری و ضبط و ربط کردن یک معلول بسیار بیشتر است.
پیشگیری، از مقولههای مهم دیگری است که اگرچه بار مالی مضاعفی بر دوش خانواده و دولت دارد، اما از هزینههای بعدی کم کرده و نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود. با حذف توصیه و مشاوره برای انجام غربالگری در سطح یک، باید منتظر و نگران عواقب احتمالی آن باشیم. همچنین باید اشاره کرد که با توجه به سهم بالای خودروهای داخلی بیکیفیت، راه و جادههای ناامن و غیراستاندارد در تصادفات جادهای و افزایش تعداد ورودیهای معلولان، پیشگیری در این حوزه از ضرورتهای بدیهی و انکارناپذیر است که گویا همتی برای آن در سطح کلان وجود ندارد. همانطورکه برای رسیدگی به جمعیت و افراد دارای معلولیت فعلی کمبودهایی وجود دارد، میزان آمادگی برای پذیرش افرادی که در اثر حوادث و سوانح به جمع معلولان اضافه میشود، چقدر است؟ کاش برای این سؤال پاسخ شفاف و صادقانهای بود... .