|

گفت‌وگو با بهروز غریب‌پور درباره مسیر کاری و حرفه‌ای زنده‌یاد بهزاد غریب‌پور

جانش را در قلم می‌گذاشت تا اثری جاودانه خلق کند

زنده‌یاد بهزاد غریب‌پور تصویرگر و گرافیست ۲۲ آذر در غربت درگذشت. هنرمندی بی‌مانند در حیطه فعالیتش که در سال‌های اخیر شرایط سخت بیماری کم‌کارترش کرده بود. بهروز غریب‌پور نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و برادر زنده‌یاد بهزاد غریب‌پور در گفت‌وگو با «شرق» به ابعاد مختلف زندگی این هنرمند اشاره کرد که در ادامه می‌خوانید.

جانش را در قلم می‌گذاشت تا اثری جاودانه خلق کند

  زنده‌یاد بهزاد غریب‌پور تصویرگر و گرافیست ۲۲ آذر در غربت درگذشت. هنرمندی بی‌مانند در حیطه فعالیتش که در سال‌های اخیر شرایط سخت بیماری کم‌کارترش کرده بود. بهروز غریب‌پور نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و برادر زنده‌یاد بهزاد غریب‌پور در گفت‌وگو با «شرق» به ابعاد مختلف زندگی این هنرمند اشاره کرد که در ادامه می‌خوانید.

 

  بخش مهمی از کارنامه زنده‌یاد بهزاد غریب‌پور همکاری با شما و تصویرگری کتاب‌هایتان بود. تعامل شما در کار چطور بود؟

بهزاد از جوانی علاقه‌مند به نقاشی و کار هنری بود. در دورانی بعد از اینکه رشته‌های مختلف هنری را در دانشگاه‌های متفاوتی تجربه کرد، سرانجام رشته گرافیک را انتخاب کرد و خوشبختانه اولین آثارش در ارتباط با نمایش‌نامه‌ها و کتاب‌های من بود. «کچل کفترباز»، «کوراوغلو چنلی‌بل» و «سفر سبز» از‌جمله آثاری بود که تصویرگری آنها را بهزاد انجام داد و وارد حیطه تصویرگری شد. بعدها در رابطه با تئاتر عروسکی «آران» و گروه تئاتر «‌ایرین» دست به کار طراحی پوستر شد؛ مثل طراحی پوستر «رستم و سهراب»، اپرای عروسکی «رستم و سهراب»، نمایش «۲۳۴۲ روز بد»، «ایکارو» و در زمینه طراحی عروسک هم تجربه داشت. 

بهزاد در تمامی زمینه‌ها ثابت کرد خلاقیت و تعهدش را به میدان می‌آورد تا یک اثر جاودانه خلق کند. حتی در دوران نوجوانی زمانی که با صدیق تعریف، سهیل پارسا و دیگر دوستان همکاری می‌کرد، طراحی صحنه تئاتر انجام می‌داد.

 بخشی از کارنامه زنده‌یاد غریب‌پور مربوط به فعالیت‌هایی از‌جمله داوری جشنواره‌ها در خارج از ایران بود. کمی درباره این بخش از زندگی هنری او صحبت می‌کنید؟

بهزاد در تمامی سالیان گذشته رشد کرد و خوشبختانه در عرصه‌های بین‌المللی هم درخشید. در مجموع می‌توان گفت یک انسان همه‌جانبه، متعهد و خلاق بود. نه‌تنها به عنوان یک برادر، بلکه  به عنوان یک هنرمند فقدانش را احساس می‌کنم. شاید بهزاد به دلیل کاری که انجام می‌داد و روزانه  10، 12 ساعت سر از کاغذ برنمی‌داشت و با آن وسواس و تیزبینی به تصویرگری می‌پرداخت، دچار یک بیماری ویژه شد که هیچ پزشکی قادر به تشخیص آن نبود و به تدریج تمام قدرتش سلب شد.

 اگر به تصاویری که او خلق کرده نگاه کنید، متوجه می‌شوید چنان زیبا و مینیاتوری کار کرده که از تصور خارج است. دریغ که این اواخر حتی نمی‌توانست اسم خودش را بنویسد و بدبختانه خود، آگاه بود که نیرو و توانش سلب می‌شود. کم‌شدن توانش از نوشتن و نقاشی‌کردن شروع شد و به ازدست‌دادن قدرت تکلم رسید و بعد قدرت حرکتش را از دست داد و به‌هر‌حال تبدیل شد به انسانی که خودش آگاه بود که هر روز نیرویش کاسته می‌شود و این موضوع رنجش را بیشتر می‌کرد.

 زنده‌یاد غریب‌پور دوره‌ای درکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نقش مؤثری ایفا کرد. از آن دوران صحبت کنید.

بهزاد با مقاومت‌هایی وارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. متأسفانه تنگ‌نظری و ارزیابی‌های فوق‌العاده سطحی باعث شد مدتی از پذیرش او به عنوان یک نیروی دائمی امتناع کنند. زمانی که تصویرگری نمایش‌نامه «کچل کفترباز» از من را انجام می‌داد، او را متهم کردند که گرایش چپ دارد. بارها اعلام کردم اگر محتوای این اثر چنین اجازه‌ای به یک تصویرگر داده تا چنین نقاشی و تصاویری رسم کند، من مقصرم، نه بهزاد. سرانجام هنرمندانی که در رشته گرافیک فعالیت می‌کردند و علیرضا زرین به عنوان مدیرعامل این مجموعه، به توانمندی و سلامت نفس بهزاد آگاه شدند و او تا پایان دوران خدمت و بازنشستگی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در بخش‌های مختلف، عمدتا در بخش تصویرگری کتاب کودک کار می‌کرد. بهزاد در بخش انتشارات هم با ناشرانی مثل «قدیانی»، «افق» و... همکاری می‌کرد. بهزاد آثار متعددی به عنوان تصویرگری داستان یا تصویرگری روی جلد کتاب  کار کرد. 

به هر حال انسانی بود که عاشق کارش بود و خودش را فدای کارش می‌کرد. حقیقتا اگر بگویم او در زمینه تصویرگری کاری همچون آرش می‌کرد و جانش را در قلم می‌گذاشت تا اثری جاودانه خلق کند، توصیف اغراق‌آمیزی نیست. بهزاد درعین‌حال در دانشکده‌های مختلفی هم تدریس می‌کرد و شاگردان بسیاری داشت. دخترم از دانشجویان او بود و بسیاری از تصویرگران نسل امروز مستقیم یا غیرمستقیم دانشجوی بهزاد بودند. 

متأسفم در زمان حیاتش هرگز توجهی به او نشد. به این توجه نشد که او هم مثل هر انسان دیگری فانی است و در روزگار رنج و بیماری، سراغی از او گرفته نشد تا باری از روی دوش او و همسر صبور و گرانمایه‌اش بردارند و به هر حال در عزلت، انزوا  و غربت جانش را فدا کرد.

  جزئیاتی از مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد غریب‌پور گفته نشده است. مراسمی در ایران برگزار می‌شود؟

پیکر او به ایران برنمی‌گردد، اما باید از همسر بهزاد، زهره قلیچ‌خانی، تشکر ویژه کنم. همسری که درعین‌حال که یار و یاور دائمی بهزاد بود، در تمام سال‌های بیماری او مات و متحیر بودیم از میزان صبوری‌اش. او دو فرزند گرافیست درجه‌یک را هم تربیت کرده که از شاگران بهزاد بودند.

 با وجود اینکه هیچ‌یک از مسئولان سراغی از این خانواده نگرفت، همسر بهزاد به تنهایی این بار دردناک را به دوش کشید. او این صبوری بی‌نظیر را داشت که هم‌دوش بهزاد زندگی کند و تا آخرین لحظه و حتی وقتی ساعت‌ها از مرگ بهزاد گذشته بود، به من خبر دادند حاضر نبود دستش را رها کند تا وقتی که پیکر او را از خانه بیرون بردند. آنها عشقی بی‌نظیر را  تجربه کردند. 

قطعا بهزاد شرایط سختی داشت و بی‌تابی‌هایی می‌کرد؛ چراکه نه می‌توانست بنویسد و نه حرکت کند و نه حتی حرف بزند. تحمل چنین انسانی کوهی از صبر می‌خواهد. من همسر بهزاد را  به عنوان یکی از فداکارترین همراهان و همسران جهان  به شمار می‌آورم.


نگاهی به کارنامه بهزاد غریب‌پور

بهزاد غریب‌پور متولد سال ۱۳۳۶ در شهر سنندج و دانش‌آموخته رشته گرافیک دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. او با تأسیس استودیوی «تینو گرافیک» در سال ۱۳۶۳، فعالیت‌ خود در حیطه تصویرگری و طراحی گرافیک و تبلیغات را آغاز کرد. تدریس در دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه هنر و دوره‌ها و کارگاه آموزش تخصصی تصویرگری و طراحی کتاب در کارنامه او دیده می‌شود. مدیریت هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، انتشارات افق، محراب قلم، قدیانی، سروش و... را نیز عهده‌دار بود. از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۳ عضو هیئت داوران بسیاری از جشنواره‌های تجسمی بوده که دوسالانه تصویرگری تهران، جشنواره تصویرگری شاهکارهای ادبی و جشنواره هنرهای تجسمی فجر از آن جمله‌اند. او از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ عضو اولین هیئت‌مدیره انجمن تصویرگران ایران بود. از فعالیت‌های بین‌المللی او نیز می‌توان به شرکت در گردهمایی طراحی کتاب آسیاپاسیفیک یونسکو سال ۱۹۸۴ در ژاپن اشاره کرد. همچنین در سال ۱۹۹۹ عضو هیئت داوران جشنواره نوما در همان مرکز فرهنگی یونسکو بود. او در سال ۲۰۰۱ به دعوت یونسکو در براتیسلاوا کارگاه برگزار کرد و در سال ۲۰۰۳ عضو هیئت داوران جشنواره براتیسلاوا بود. غریب‌پور دو بار جایزه تشویقی نوما را برای تصویرگری کتاب «راز پرنده» در ۱۹۸۸ و طراحی کتاب «پلنگ سیاه» در ۱۹۹۴ دریافت کرد. در سال ۱۳۹۶ نیز نشان «آبان» از سوی انجمن تصویرگران ایران به او اهدا شد. «راز آبگیر»، «سبزپوش مهربان»، «چهل قصه»، «ترانه‌های کودکان»، «بزبزقندی»، «پرنده طلایی» و «همه حق» دارند از کتاب‌هایی هستند که غریب‌پور تصویرگری کرد. او همچنین تصویرگر ده‌ها طرح جلد و پوستر بود.