شهید سلیمانی در عرصه سیاست خارجی به تولید قدرت و قوت مضاعف برای کشور اهتمام جدی داشت
شب تیره آسمان بغداد در دیماه آن سال قبل، اگر به جبر چرخش روز و روزگار نبود، تا هنوز روسیاه و شرمسار از جنایت اشقیا به بامداد سلام نمیداد و تا همیشه به رسم سوگ سرداری یگانه و مردی ایستاده با قامت افراشته در درازنای تاریخ، جامه سیاه از تن برون نمیکرد.
احسان اقبالسعید، نویسنده و روزنامهنگار
شب تیره آسمان بغداد در دیماه آن سال قبل، اگر به جبر چرخش روز و روزگار نبود، تا هنوز روسیاه و شرمسار از جنایت اشقیا به بامداد سلام نمیداد و تا همیشه به رسم سوگ سرداری یگانه و مردی ایستاده با قامت افراشته در درازنای تاریخ، جامه سیاه از تن برون نمیکرد. سه سال از جنایت تروریستی ایالات متحده و شرکا در فرودگاه بغداد و شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی میگذرد و انگار به رسم سخن حضرت روحالله «شهدا نزد پروردگارشان عند ربهم یرزقوناند». میراث و باقیات صالحات شهید سلیمانی همچون زمزم چشم مادران شهید، کران و کرانهای ندارد و تا رسیدن به وادی «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» و روزی که به زبان شاعر شهره شهر
«باید ز آل سامری کیفر گرفتن / مرحب فکندن، خیبری دیگر گرفتن/ باید به مژگان رفت گرد از طور سینین / باید به سینه رفت زینجا تا فلسطین/ باید به سر زی مسجدالاقصی سفر کرد/ باید به راه دوست، ترک جان و سر کرد»جوشان و ثمربخش است.
شهید سلیمانی به مرادش رسید و با یاران شهیدش یگانه شد. زمانی در پاسخ به تهدیدهای تروریستی علیه جان خویشتن، به تلویح و طمأنینه گفته بود: مرا به آنچه تهدید میکنید که سالهاست روز و شب و در کوه و بیابان از پیاش هستم و رسیدنی چنین در سرزمین عراق، مقتل و مدفن شهدای دشت کربلا و دستی بهجامانده از جنایت اشبه اشقیا به یزیدیان، بیش از این چگونه میتوان نسب و نسبت به ابوالفضل العباس(ع) برد؟ کاش پیش از شهادت از سردار دلها پرسیده بودیم کدام صاحب نفسی چنین دعای عاقبتبهخیری در حقش کرده بود که چنان پرسوخته و عباسوار زیست و جاودانی شد... . مردان خدا و انسانهای بزرگ اما با شهادت و فقد به نیستی و سربهسرشدن با هفتهزارسالگان دچار نمیآیند که عاقبتی چنین از آن کسانی است که زندگانی را در پی خور و خواب و خشم و شهوت سپری کردهاند و یکدم گامی یا نظری بیش و پیش از آن برنداشتهاند تا مصداق «فردا که از این دیر فنا درگذریم/ با هفت هزار سالگان سربهسریم» نگردند. جاودانگی و برجاینهادن نام و نهاد و انسانهای متعالی ارزانی حیات پس از شهادت مردان خداست که زیستنی چنان را امتداد چنین رواست. از مکتب شهید سلیمانی بسیار گفته و نوشته شده است و از منابر و زبان اکابر هم گفته و تا دنیا به نفخ صور اسرافیل خاتمه بیابد هم خواهند گفت و باز هم مکرر خواهد شد که «آیین چراغ خاموشی نیست». وعده حق و لایتخلف الهی نیز بر این حبلالمتین امتداد سلسله حق استوار است. پس از این گفتن، سود آن است که فراموشمان نشود میراثدار کدام بزرگان بیادعا هستیم. وادی سیاست خارجی که از جفای اندیشههای مادی و طاغوت انقیاد، تحیر و لاریب فیه پنداری به واحه و بیابان گاه بیقانون و گاه زورمداری تبدیل شده است، شاید بیش از دیگر ساحتها به اندیشه و عمل مردان سترگ و دلدادگان راه حق مستمند باشد. شهید سلیمانی بیپیرایه و ادعا در عرصه تعاریف و تعابیر پرهیمنه در وادی روابط بینالملل و مناسبات سنگی آن توانست راهگشا و مهمتر از آن جریانساز و راهنما باشد. این دریا پرموج و پربارتر از آن است که این نوشتار تکیده بتواند به اعماق و امواج آن به تمامی دست پیدا کند، اما مصداق آن است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل/ و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم». نخست: سردار سلیمانی در عرصه سیاست خارجی به تولید قدرت و قوت مضاعف برای کشور اهتمام جدی داشت. در منطق الهی اسلامی جمهوری اسلامی ایران صرف قبضه قدرت، حقانیت و اجازه کنشگری را برای دولتها حاصل نمیکند و مفاهیم بلند «عدالت و صلاحیت» ستونهای اصلی بنای مراودات میان دولتها و ملتها را تشکیل میدهند. در جهان حقیقت که به طاغوتها و قلب حقیقت و اذهان صهیونیستمرامها دچار آمده است، تا سپردن پرچم به دست منجی نهایی باید گام زد و از میان همین مناسبات و حقایق چراغ برفروخت. سردار با استفاده از ممکنات و البته با علم، اهتمام، اراده و ایمان قدرت کشور و در حقیقت امت را بیشینه و ضریبدار کرد. این تفکر ریشه در تأملاتی دارد که ضلع دیگر آن یار شهید سردار سلیمانی، شهید تهرانیمقدم قرار دارد؛ پدر صنایع موشکی کشور. سدهها مهجوریت و قتل حقیقت به مردان خدا آموخته بود که نظام اسلامی نعمتی یگانه است که باید در پاسداری از آن امکان را فرونگذاشت و اصل قدرتمندشدن کشور در عرصه و عالم گوناگون همان کلیدواژه صیانت از نهال نوپای نظام اسلامی است که با مجاهده بسیار فراچنگ آمده. در عرصه موشکی، توان تحسینبرانگیز و دلگرمکننده و برای دشمنان رشک و غبطهبرانگیز، حاصل همان قدرتمندسازی بومی کشور است که توانسته در عرصه حقیقت میدانی و بازدارندگی بر دفع خطرات و رفع تهدیدات، نقش مؤثری ایفا کند. همین توان بود که سوگ سردار به هفت نرسیده، در پیوند با اراده و راهبری داهیانه باعث اقدام تاریخی درهمکوبیدن پایگاه اشغالی عینالاسد در عراق شد. آن اقدام توان و اراده و شأنیت ملت بزرگ ایران را در منطقه، جهان و البته پیشگاه رسالت تاریخیاش فزونی بخشید. سردار سلیمانی با تربیت نیروهایی کارآزموده و بنیانهایی غیرقابل نادیدهانگاری در منطقه، رشتههایی پاک اما ناپیوسته را پیوند وثیق داد که این رشته استوار امروز توان بازدارندگی و جریانسازیاش در منطقه و گیتی انکارنشدنی است. این قدرت مادی و قوت معنوی جایگاه کشور را مرتفع و دست نمایندگان ملت را در عرصه دیپلماسی و دیگر ساحات گشودهتر کرده است. یادآوری خاطرهای از دکتر امیرعبداللهیان، وزیر کنونی امور خارجه، در این نوشتار مکمل و مقوم روایت فوق خواهد بود. آقای امیرعبداللهیان روایت میکنند که در بحبوحه بیداد داعش و مذاکرات وزیر وقت امور خارجه با طرفین غربی، سردار از ایشان میخواهد تا وزیر خارجه وقت در میز مذاکره به اطلاع آمریکاییها برساند که هواپیمای لبریز آنها چندی قبل در موصل بر زمین نشسته است و با سران فرقه جنایتکار داعش مذاکره و مغازله سیاسی و... داشته است. همین آورده و گوشزد بزرگ، بخش کوچکی از دستاوردهای سترگی است که کردار و بود و نمود این سردار شهید در عرصه جایگاه منطقهای و بینالمللی کشور به انجام رسانیده است. دوم: مردان آزموده و کارا برای هر سرزمین و آرمان یگانهاند. همان مالک اشتر برای امیرالمؤمنین، مصداق تام چکامه شاعر توسی است که «یکی مرد جنگی به از صد هزار» و تفاسیر مرد جنگی موسع است و مردان بزرگ در پهنه اثرگذاری خود چنان پربرکتاند که آثار و اعمالشان تا سالها یک سرزمین را سیراب میکند و چنین است که نامهای اندکی در گذر از غبار سالها و تردید و تفرقهها بازمیمانند و جلا و تجلی فزونتری نیز مییابند. حاج قاسم مرد مورد وثوق و اعتنا برای سران منطقه از رهبران جنبشهای مقاومت تا دیگر رهبران و سران ملی و محلی و جهانی بود (به اعتبار و احترامی که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور فدراسیون روسیه برای ایشان قائل بود، بنگرید). اعتبار و اشتهار سردار با عمل و وفا و نیکمرامی حاصل شده بود و از مجاهدت برابر عفریت داعش در کردستان عراق تا جانبازی در سوریه و ایستادن در کنار ملتها و برکنار از آتشهای خانمانسوز و تلاش برای مهار لهیبها به نفع ملت و امت از او شخصیتی یگانه و منحصر ساخته بود که حضور و حتی پیغامش میتوانست صد گره از مسائل بگشاید و جواب همه مسئلهها باشد. چنین شخصیتهایی در قول و فعل برای دیپلماسی یک کشور سرمایهاند و کارگشا. بهترین نمود و تمثیل ملت خود هستند و با تحبیب قلوب و وجهه راهبری و جریانسازیشان، کارکردی کمنظیر در دیپلماسی عمومی و تصویرسازی از کشور دارند. در حضور و بروزهای آزادگان در سرتاسر گیتی تا امروز، هنوز تصاویر چهره خندان و بیپیله حاج قاسم زینتبخش و وزنآفرین محفل و مجلس است. سوم: تلاش سردار سلیمانی برای امنیتزایی در منطقه با تکیه بر مجاهدت و نیز برادری و همکاری میان ساکنان منطقه بوده است. به درستی و راستی دریافت این معنا که حضور قدرتهای استکباری در جغرافیا و ذهنیت خاورمیانه عامل بیثباتی و مولد جرثومههای مشئومی همچون رژیم صهیونیستی و داعش است و ریشه همه پلشتیها و پلیدیها در این حضور شیطانی است. سردار امنیت ملی را در امنیت کل منطقه جستوجوگر بود و این نگاه موسع و برادرانه منطق انقلاب اسلامی را در عمل عرضه و تبیین میکرد. اگر حمیت حیدری شهید سلیمانی در بیداد داعش، این طفل نامشروع استکبار و صهیونیسم بینالملل در منطقه نبود، به راستی از خاورمیانه کدامین رد و اثر برجای میماند؟ و بسیاری مدعیان و درشتگویان خود میدانند که اگر شهید سلیمانی پای به میانه میدان ننهاده بود، امروز و البته همان روزها «نه نادر بر جای میماند و نه نادری». نگاه همافزا و همگرا، نفی و نهی منیت و تنگنظری چنان رشته اتصالی در میان ملل و نحله و گزیدگان سیاسی منطقه ایجاد کرد که کلام و کردار سردار را موثق و متقنتر از هر چیز دیگر عامل تحکیم و تثبیت دوستیها و رابطهها مینمود. به قضیه مددخواستن اربیل از سردار سلیمانی در روزهای ابتدایی یکهتازی گروهک تروریستی داعش نگاهی بیفکنید. اگر از مهمترین رسالتهای سیاست خارجی را تأمین و تضمین امنیت ملی بدانیم، کدام کردار و بینش سیاسی میتواند بیش از آنچه شهید سلیمانی در میدان عمل انجام داد، این مهم را در زمین واقعیت و ضمیر اهالی منطقه مستقر و حقیقی کند؟ مردان خدا حضور و غیبتشان سرمنشأ خیر و برکت برای اهل زمین است. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای (مدظلالعالی) در بیانات تاریخی نماز جمعه پس از شهادت سردار انتقام حقیقی خون این بزرگوار را اخراج آمریکاییها از منطقه دانستند. بنگرید به مصوبه پارلمان عراق مبتنی بر خروج اشغالگران از این کشور و نیز خروج مفتضح و رسوای واشنگتن از افغانستان و تصاویر عبرتآموز و رقتبرانگیز آن که مصداق تام و تمام «فاعتبرو یا اولابصار» بود. این صبح صادق و «آفتاب آمد دلیل آفتاب»، حکایت حضور، شهادت و فقدی از جنس خیرآفرینی و امنیتزایی برای کشور و منطقه بوده است و منکران در حکم کسانیاند که با زدن تکهپارچه بر پنجره میخواهند تابش خورشید تموز را انکار کنند. چهارم: مرد میدان به راستی نقطه عطف کلیدی در بیثباتی و برافروختن آتش در منطقه را شناخته بود. دمل چرکینی به نام رژیم اشغالگر قدس که با اندیشه و کردار تباهش، بانی جنایت و نقار در این جغرافیا و نیز جهان بوده است. سالها قبل سید مقاومت و دبیرکل حزبالله لبنان بیان کرده بودند که «اسرائیل تنها زبان کاتیوشا را میفهمد». حضور نامشروع این ننگ تاریخ بشر در خاورمیانه یقینا سرچشمه آلودگی، لودگی، ویرانی و تخریب تمام دستاوردهاست. سردار دلها با درک این معنای کلیدی و شریان اصلی در بنیان و تقویت محور مقاومت و ایجاد درونزایی و اتکابهنفس در این جریانات ریشههای اعتقادی عملی ستبری برای مبارزه با صهیونیسم در نزدیکترین فاصله به اراضی اشغالی اقدام و عمل کرد. امروز به یمن ثمر آن نهال که با همت حاج قاسم و یارانش و راهبری امامین انقلاب غرس شد، اکنون درخت تناوری است که عامل اصلی هدم و نابودی اندیشه و عمل صهیونیستی است و سرنوشت محتوم چنین موجودیت خبیثهای نابودی به دست بهترین بندگان خداست. ختام نوشتار اینکه این قصه از فرط فربگی در معنا و سرشاری از آورده و طیبات ختام ندارد، اما حسنختامش میتواند اشاره به این معنا باشد که هر شهید واجد این معناست که جهان هنوز استوار به جانبازی و مهر بهترین بندگان خدا که تجلی و جسمش شهدا و دموع پاکشان است، بوده و رشته نور تا انتهای جهان گسسته نخواهد شد. زمین خدا از حجت الهی و آیات هدایت خالی نمیماند و این سنت خداوندی است. سردار سلیمانی بیتردید از آیات حق و یاور ولی زمانهاش بود و چنین حیات نورانی و پرگهری یقینا تا جهان برقرار است، در عرصه و زمینههای گوناگون راهنما و برکت برای زندگی انسان خواهد بود. باید گفت، خواند و نوشت تا ابعاد گوناگون و ثمرات و برکات این زیست مؤمنانه و بر و بار درخت پرثمر این مرد خدا برای نسلها و اعقاب پس از این نمایان و هویدا شود، تا سویدای پاک آزادگان در سرتاسر جهان بدانند روزگاری مردی چنین در این گوشه کره خاکی بیادعا و مدعا میزیست و به سلک درخت پربار و سربهزیر ثمر داد و به سحر سلام و به مولا و مقتدایش پیوست. زندگی تا باد چنین بادا و مرگ تا هست چنین پرعزت و تنسوخته بهسان همه آزادگان و پرسوختگان... .
سردار قلبها، در سیاست داخلی الگوی اعتدال بود
سیروس برنا *
کشور و ملتها در عرصه مناسبات و روابط خارجی از قابلیتها و ابزارهای مختلفی جهت پیجویی منافع و مصالح خویش استفاده میکنند. در این میان، انتفاع از ظرفیتها، قابلیتها، خیزشها و جنبشها و ایضا گروههای معارض در بهرهمندی از ابزارهای اجرای سیاست و روابط خارجی کشورها تلقی میشود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست.از اینرو نیروی قدس سپاه پاسداران بهمثابه بازوی اجرائی مکمل مناسبات خارجی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. راهبری این نیرو در دو دهه اخیر در تنظیم مناسبات و توازن قدرت منطقهای برای کشورمان موضوعی است درخور توجه که طبعا نقش سردار دلها، قهرمان ملی کشورمان شهید قاسم سلیمانی در آن از اهمیت شایان اعتنایی برخوردار است که باید اذعان کرد از سوی دوستان و رقبا و حتی دشمنان ایشان بارها بر این مهم صحه گذاشته شده است.اما سؤال اساسی آن است که ژنرال کمنظیر ایران واجد چه ویژگیها و خصایصی بود که از او در صحنه سیاست داخلی و در عرصه مناسبات منطقهای و جهانی در منطقه استراتژیک خاورمیانه چنین چهرهای به نمایش گذاشته است؟بدون تردید پاسخ این است که سردار قلبها، در سیاست داخلی الگوی اعتدال در عمل بود و در صحنه مناسبات جهانی و منطقهای نیز خصوصیات مهمی مانند ویژگی کاریزماتیک، توانایی قابل اعتنا در مذاکره و اقناع در مذاکرات، فرصتسازی و فرصتشناسی، توان تبیین و حل معماهای امنیتی داشت. او الگوی عمل نبردهای ترکیبی و کلاسیک نامتقارن و ریسکپذیری میدان پیوند میان نظر و عمل را به نمایش میگذاشت.خروجی و ماحصل این مؤلفهها و خصایص بهگونهای بود که پیشروی و موفقیت و پیروزی امید و روحیهبخشی به تمامی نیروهای فعال در عرصه جنبشهای منطقهای بهویژه در صحنه عراق و سوریه از نتایج بیبدیل آن است؛ آثار، پیامدها و نتایج مثبتی که پس از شهادت این شهید شریف زبانزد همگان شد و وزن و عیار او را بیش از پیش برای ناظران و فعالان سیاست داخلی و خارجی مسجل کرد.
*عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم