استادی آزاده و سربلند
به یاد دکتر «ناصر تکمیلهمایون»
دکتر ناصر تکمیلهمایون از آن اندیشمندان خوشنام و پرآوازهای است که در شناخت او، بضاعت این قلم نشاید که به کار آید و وصفش کند، اما چون دو، سه سالی با او در ارتباط بودم و در تألیف یک کتاب، ناظر و راهنمایم بود، مروت نمیگوید که در رثایش خاموش باشم. اکنون که چهلمین روز پرواز غمبار اوست، برداشتهایم را از او و شخصیت دوستداشتنی و مهربانش بر این صفحه میآورم تا وظیفه خود را بیپاسخ نگذاشته باشم.
دکتر ناصر تکمیلهمایون از آن اندیشمندان خوشنام و پرآوازهای است که در شناخت او، بضاعت این قلم نشاید که به کار آید و وصفش کند، اما چون دو، سه سالی با او در ارتباط بودم و در تألیف یک کتاب، ناظر و راهنمایم بود، مروت نمیگوید که در رثایش خاموش باشم. اکنون که چهلمین روز پرواز غمبار اوست، برداشتهایم را از او و شخصیت دوستداشتنی و مهربانش بر این صفحه میآورم تا وظیفه خود را بیپاسخ نگذاشته باشم. با نام دکتر تکمیلهمایون و کتابهایش، بهویژه آگاهیهای فراوان و سودمند او درباره تهران، از سالهای دور آشنا بودم، اما هنگامی که در سالهای 91، 92 برای تألیف کتابی درباره تهران، ایشان از طرف شهرداری به عنوان ناظر بر تألیف، به بنده معرفی شد، من هم در طول این مدت، هر هفته یا یک هفته در میان به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یا به منزل او میرفتم و یکی، دو ساعتی در حضورش شاگردی میکردم. روزهای بسیار خوبی برای نگارنده بود. پس از آن سعی کردم در هر فرصتی به دیدارش بروم که از اطلاعات وسیعی که در زمینه ایران و تهران داشت و نیز از دست توانایش در نگارش و ادبیات فارسی، بهرهمند شوم. استاد از گذشته خودش و فرزند فیلمسازش و برخوردهایی که در سالیان زیاد، بهویژه در سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب با او شده بود خیلی حرفها داشت، بدون اینکه از کسی گلایه کند و غصه بخورد. اخلاق دکتر تکمیلهمایون، پسندیده و آموزنده بود. بدون اینکه بخواهد درس اخلاق بدهد، هرکس نزد او مینشست، از برخوردهای خوب و دلنشین وی لذت میبرد. اطلاعات استاد از سیاست داخلی و سیاسیون معاصر ایران بهویژه از دکتر محمد مصدق و اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی ایران و سایر تشکلهای ملی-مذهبی مبارز و فعال، بسیار خوب و حتی عالی بود. کار بنده که استاد ناظر محتوایی آن بود، در معرفی نامداران تهران بود. زندگینامه و آثار بیش از هزارو 200 نفر از شخصیتهای گوناگون متولد تهران را جمعآوری و با نظارت ایشان آماده میکردم. شناختش از افراد و کارهایی که کرده بودند، شگفتانگیز بود. همین امر در بهبود محتوای کارهایی که من انجام میدادم و به تألیف کتاب «نامداران تهران» انجامید، بسیار مؤثر بود و واقعا برای نگارنده یک افتخار به حساب میآمد که زیر نظر چنین استاد بزرگ و آشنا به موضوع، ارزش اثرم را بالا ببرم. بهجز این راهنماییهای درست و سودمند، صفحه به صفحه نوشتههای مرا با دقت زیاد، ویرایش ادبی و نگارشی میکرد. در پایان کار یک مقدمه علمی و محققانه درباره سابقه رجالشناسی در ایران و ضرورت آن بر کتاب تألیفی حقیر نوشت که بر اعتبار آن افزود. زندهیاد دکتر تکمیلهمایون در بخشی از مقدمه کتاب «نامداران تهران» نوشته است: «نگارنده افتخار داشت که پیش از انتشار کتاب یادشده، به تناوب، بخشهای متعدد آن را با دقت مطالعه کند و دانستههای خود را در اختیار نویسنده گرانمایه قرار دهد و اگر نوشتارها به ویرایش نیاز داشت، معظمله را بر آنها آگاه کند و اگر منابع دیگری به یاد میآمد، ایشان را به بررسی آن فرامیخواند. بیتردید نگارنده نیز نمیتواند در این امر خود را دانا و توانا به شمار آورد، چه به زبان فرهیختگان متقدم، صفت نقصان بر طبع انسان استیلای کامل دارد، ولی تلاشهای بهکاررفته در تهیه این کتاب، در مسیر تاریخنگاری خاصی بوده است که فزون بر عدالتخواهی و صداقتگرایی نویبسنده، ریشه در فرهنگ شهرنامهنگاری و علم رجال دارد که در جهان اسلام اعتبار بسیاری داشته است» (نامداران تهران، انتشارات کویر، چاپ چهارم، 1401، ص 5). دکتر تکمیلهمایون علاوه بر اینکه در مقابل دیگران بسیار متواضع و بیریا بود، حتی در مقابل شاگردانش که گهگاهی برای پرسیدن و مشورت نزد او میآمدند، خوشاخلاق و بذلهگو بود تا دیگران کنارش احساس غریبی نکنند.
زاده قزوین و بالیده در تهران
گذری بر زندگی و آثار مکتوب دکتر ناصر تکمیلهمایون نشان میدهد این فرزند قزوین و ایران، در تمامی عمرش تلاش میکرده تا به عنوان یک اندیشمند آزاده بتواند برای کشور و مردمش سودمند باشد. او بیش از 85 سال عمر کرد (1315–1401)، هفت دهه از این عمر بابرکت را به خواندن و پژوهش و آموزش گذراند و علاه بر تربیت شاگرد، آثار خواندنی ارزشمندی را هم برای تاریخ و فرهنگ ایران باقی گذاشت. استاد تکمیلهمایون در دانشگاه تهران فلسفه و علوم تربیتی خواند و لیسانس گرفت. در همین دانشگاه موفق به گذراندن دوره فوقلیسانس علوم اجتماعی زیر نظر دکتر غلامحسین صدیقی شد. بعد از آن به دلیل شایستگیهای علمی و فکری و رفتاری که داشت، او را برای ادامه تحصیل به اروپا فرستادند. در فرانسه و در دانشگاه پاریس به مدت نزدیک به ۱۰ سال در فراگیری دروس مورد علاقهاش کوشید و موفق شد به سال 1351 دکترای تاریخ و در سال 1356 دکترای جامعهشناسی دریافت کند. یک سال پیش از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت و مدرس دانشگاه شد. او از آن تاریخ به بعد برای همیشه در میهنی که هم خیلی آن را دوست میداشت و هم برای ارجنهادن به موقعیت و اهمیت آن قلم میزد و کتاب و مقاله مینوشت، یعنی کشور ایران، ماندگار شد. البته کسانی بودند که بارها او را تشویق کردند به دلیل رنجهایی که در چندین سال آغاز پیروزی انقلاب دیده بود، ترک وطن کند و آینده بهتری را برای خود رقم بزند، اما تسلیم نشد و همه فعالیتهایش را در ایران و برای ایران و پایتخت آن متمرکز کرد. گرچه او زاده قزوین، شهر تاریخی و فرهنگی مهم و زادگاه انسانهای اندیشمند و دانشپژوه و شاعر و هنرمند و آزاده فراوان بوده است و اتفاقا به آن خیلی عشق میورزید، اما بخش زیادی از مطالعات خود را برای شهر تهران که در آن بالیده است، صرف کرد و به عنوان یک تهرانپژوه پرآوازه، نام نیکی از خود در تاریخ تهران و ایران ثبت کرد.
در دل سیاست
تکمیلهمایون از همان دوران دانشجویی در کنار تحصیل به سیاست هم روی خوش نشان داد و پای به این راه پر از سنگلاخ گذاشت. علاقه وافرش به بزرگمرد ملی ایرانزمین، دکتر محمد مصدق، وی را به همراهان نخستوزیر مردمی اوایل دهه 30، یعنی اعضای جبهه ملی ایران نزدیک کرد و عضو سازمان جوانان این جبهه شد. در میان احزاب تشکیلدهنده جبهه ملی به حزب ملت ایران متمایل شد و به این حزب پیوست و در ردیف نزدیکان لیدر آن داریوش فروهر که دوستی نزدیکی با آن مرحوم داشت، ایستاد. دکتر تکمیلهمایون پس از پیروزی انقلاب ابتدا در عصر دولت موقت، وارد حاکمیت جدید شد و معاونت وزارت فرهنگ و هنر را پذیرفت. بعد از انحلال این وزارتخانه و ادغام آن در وزارت اطلاعات و جهانگردی که منجر به تشکیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد، دکتر به دانشگاه بازگشت تا اینکه دوست صمیمیاش دکتر ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور ایران شد. روزگار گذشت و استاد همچنان به تدریس و مطالعه مشغول بود تا یک و نیم سال بعد از آنکه اوضاع سیاسی ایران شکل و شمایل جدیدی پیدا کرد و دوستان تکمیلهمایون به مرور از صحنه کنار گذاشته شده بودند. بنیصدر که از حاکمیت ایران اخراج شد، به دلیل ترس از ناامنی، به دوستان نزدیکش پناه برد. دکتر تکمیلهمایون به او پناه داد، اما نه در خانه خودش که جای شناختهشدهای بود، بلکه در جای دیگری که میتوانست مخفیگاه یک سیاستمدار در معرض خطر باشد. بعد از اینکه ابوالحسن بنیصدر ایران را ترک کرد، مقامات امنیتی کشور، دکتر تکمیلهمایون را به اتهام پناهدادن به بنیصدر در منزل خودش او را تحت تعقیب قرار دادند و به زندان درآوردند. دستگاه قضائی هم او را به دلیل همین جرم محکوم به اعدام کرد، اما با توصیه آیتالله حسینعلیمنتظری به محمد محمدیگیلانی حاکم شرع وقت دادگاه انقلاب تهران، نامبرده حکم اعدام استاد را به حبس ابد برگرداند. بعد از آن حکم ابدش به 10 سال تقلیل پیدا کرد و پس از گذراندن چهار سال و نیم آزاد شد.
آغاز زندگی دوباره
استاد بعد از آزادی و زدودن رنج فراوانی که بر دل و ذهنش نشسته بود، روزهای زیادی را در منزل به مطالعه و تحقیق میگذراند، اما با سختی معیشت هم دستبهگریبان بود؛ چون او از دانشگاه اخراج شده بود و حقوقش را هم قطع کرده بودند. یکی از این روزها، دکتر محمود بروجردی داماد آیتالله خمینی که رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود، دکتر تکمیلهمایون را به کار دعوت کرد و در همین پژوهشگاه برای تحقیق و پژوهش به او فرصت داد و سپس به استخدام رسمی آنجا درآورد و به عنوان عضو هیئت علمی معرفی کرد. وی در این مؤسسه ماند و به تدریس و تحقیق ادامه داد تا اینکه در سال 1385 بازنشسته شد، اما باز هم فرصتهای زیادی را پس از بازنشستگی در همین پژوهشگاه در اتاق کوچکی که با یک استاد دیگر مینشست، به کارهای پژوهشی اختصاص داد. در همین اتاق شاگردان و دوستانش را میپذیرفت و با آنان گفتوگو میکرد. در سخنگفتن و بیان خاطرات خود از لطیفه و طنز بهره میبرد و با روی خندان با دیگران روبهرو میشد. در معرفی کتاب به دیگران غفلت نمیکرد و مجلس خود را با دیگران، حتی اگر یک نفر در محضرش بود، آموزنده و جذاب میکرد. آخرینباری که او را دیدم در مراسم نکوداشت دکتر اصغر مهدوی، نسخهشناس و استاد برجسته اقتصاد و یادبود برادرش دکتر یحیی مهدوی بود که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و به همت دکتر رسول جعفریان برگزار شده بود.
آثار تألیفی استاد تکمیلهمایون
روشن نیست اگر این استاد برجسته، پس از رنجهایی که در نیمه اول دهه 60 در سرزمین خود دید، مانند بعضی از همفکرانش ترک دیار میکرد و در کشور پیشرفته دیگری همچون فرانسه مینشست و کار فرهنگی میکرد، آیا میتوانست اینگونه که درباره اقصینقاط ایران تحقیق کرده و دست به تألیف کتاب و مقاله زده، چنین کند یا وارد یکسری مقولات نظری درباره تاریخ و جامعهشناسی میشد؟ آنچه مشخص است، عشق استاد به ایران و مفاخر و سرزمین ایران، او را در میهن خویش نگه داشت و رنجهای احتمالی حضور در وطن خود را بر رنج غربت در کشور بیگانه ترجیح داد و همین جا ماند و کارهای علمی و قلمی خود را پیش برد. حاصل تلاشهای بیوقفه استاد در این سالها آثاری است که در فهرست زیر آمده است با این توضیح که فرزندش خبر از وجود تعداد کتاب دیگری از نوشتهها یا آنچه را خودش برای چاپ آماده کرده بود، داده است. به امید اینکه نوشتههای دیگر استاد به دست علاقهمندان به ایران و ایرانی برسد. کتابهای منتشرشده دکتر به این شرح است:
1- تاریخ ایران در یک نگاه، 2- آموزش و پرورش در ایران، 3- تهران، 4- دانشگاه گندیشاپور، 5- سلطانیه، 6- تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران: از آغاز تا دارالخلافه ناصری، 7- مسائل و چشماندازهای فرهنگ (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، 8- گستره فرهنگی و مرزهای تاریخی ایرانزمین، 9- خوارزم، 10- خلیج فارس،
11- انقلاب مشروطیت، با همکاری پیمان متین، 12- سرگذشت دریای مازندران، 13- مشروطهخواهی ایرانیان (مجموعه مقالات)، 14- جاده ابریشم، دشتی به وسعت تاریخ: نگاهی جامع به نظرآباد، با همکاری حسین عسگری، 16- آبسکون یا جزیره آشوراده، 17- مرزهای ایران در دوره معاصر و 18- تاریخ اجتماعی و فرهنگی، تهران: دارالخلافه ناصری.
دکتر تکمیلهمایون چند سالی به دلیل بیماریای که از آن رنج میبرد، خانهنشین شده بود تا اینکه در 25 آبانماه 1401 دار فانی را وداع گفت و دو روز پس از آن، ساکن جایگاه ابدیاش در آرامستان شهر قزوین شد. رحمهالله علیه.