|

تا قیامت مستأجریم...

شایع شده است که شهردار محترم، فهیم و دوراندیش تهران طرحی را برای درآمدسازی از قبور آبا و اجدادمان –‌احتمالا هم‌راستا با پروژه مولدسازی دارایی‌های غیر‌مولد دولت‌– به شورای شهر تقدیم کرده یا خواهد کرد که برای نگهداری از گور پدرانمان، عوارض پرداخت کنیم. البته طرح خوبی است و تردیدی نیست که یک متخصص پزشکی هسته‌ای هزار بار بهتر از ما می‌داند که چگونه باید از ذرات و اتم‌های باقی‌مانده از یک مرحوم مغفور جنت‌مکانِ خُلد‌آشیان، پول درآورد و به اقتصاد کشور کمک کرده و GDP کل را افزایش دهد.

علیرضا غریب‌دوست دبیر انجمن حقوق‌شناسی

شایع شده است که شهردار محترم، فهیم و دوراندیش تهران طرحی را برای درآمدسازی از قبور آبا و اجدادمان –‌احتمالا هم‌راستا با پروژه مولدسازی دارایی‌های غیر‌مولد دولت‌– به شورای شهر تقدیم کرده یا خواهد کرد که برای نگهداری از گور پدرانمان، عوارض پرداخت کنیم. البته طرح خوبی است و تردیدی نیست که یک متخصص پزشکی هسته‌ای هزار بار بهتر از ما می‌داند که چگونه باید از ذرات و اتم‌های باقی‌مانده از یک مرحوم مغفور جنت‌مکانِ خُلد‌آشیان، پول درآورد و به اقتصاد کشور کمک کرده و GDP کل را افزایش دهد. اما سه نکته در این طرح بی‌بدیل در تاریخ حکمرانی جهانی وجود دارد که نظر نگارنده‌ این سطور را به خود جلب کرده است. نخستین نکته، امیدوارم متخصصان ناسا از این خبر اطلاع پیدا نکرده باشند و دولت سوئیس هم ارتباط دیپلماتیکش را با ما قطع کند، وگرنه ممکن است این نابغه‌ دهر را شبانه «نیروهای یگان ویژه دلتا در ارتش آمریکا» بدزدند و ببرند برای سوءاستفاده و استثمار در ناسا یا مرکز شتاب‌دهنده‌ بزرگ هادرونی در سِرن سوئیس! بنابراین وظیفه‌ اخلاقی خود دانستم تا این تهدید جدی را به ایشان و نهادهای مربوطه متذکر شوم. نکته دوم که من از این طرح متوجه می‌شوم، اثبات بی‌خاصیتی دانشکده‌های اقتصاد است که قبلا فکر می‌کردم به اندازه‌ دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی، بی‌خود و نامربوط نیستند! حالا ثابت شد که این دانشکده‌ها و تمامی اقتصاد‌خوانده‌های ما هم بی‌سواد، ناآگاه و نابلد هستند و در طول تحصیل، چیزی نیاموخته‌اند، وگرنه چرا این طرح به عقل آنان نرسید؟ آنها که باید پیشگام طرح‌های مولد و درآمدزا باشند! و سومین نکته هم، نگرانی برای خودم است. واقعیت این است که با این اوضاع اقتصادی، تنها دلخوشی من برای صاحبخانه‌شدن، مالکیت یک قطعه ردیفی در بهشت زهرا بود که آن‌هم برایم می‌خریدند نه اینکه بخرم! دلخوش بودم که در آنجا صاحبخانه خواهم شد، چون شنیده بودم مِیت روی زمین نمی‌ماند! اما متأسفانه این هم نادرست از آب درآمد؛ مانند همه‌ آموخته‌هایم! و من که همه عمرم مستأجر بوده‌ام، آنجا هم مستأجر خواهم بود و مُردن هم با این اوضاع، صرفه‌ اقتصادی ندارد و باری می‌شوم بر روی خانواده‌ام که اجاره‌ گورم را بپردازند. اما یک سؤال دارم که امیدوارم ارشاد بفرمایند چون فکر می‌کنم نگرانی افراد بسیاری همچون من باشد! سؤال این است که اگر بازماندگان این‌جانب، اجاره‌ قبرم را نپردازند، در آن عالم سر پل صراط من را مدیون به حق‌الناس شناسایی می‌کنند یا فرزندانم را؟ آخر من مرده‌ام و دستم از دنیا کوتاه است، وگرنه وام می‌گرفتم و خودم اجاره‌ قبرم را می‌دادم.