یادداشتی به بهانه درگذشت ایرج کلانتری
معمار خانههای ماندگار
سخنگفتن درباره ایرج کلانتری، معمار هنرمندی که بامداد سهشنبه دوم اسفند از میان ما رفت، چندان ساده نیست؛ چراکه او از اواخر دهه 30 تا به امروز و به عبارتی بیش از شش دهه، همواره در عرصه معماری ایران حضوری مستمر و مؤثر داشت و این حضور فعالانه و توأم با سرزندگی را تا آخرین روزهای حیات خود حفظ کرده بود.
سخنگفتن درباره ایرج کلانتری، معمار هنرمندی که بامداد سهشنبه دوم اسفند از میان ما رفت، چندان ساده نیست؛ چراکه او از اواخر دهه 30 تا به امروز و به عبارتی بیش از شش دهه، همواره در عرصه معماری ایران حضوری مستمر و مؤثر داشت و این حضور فعالانه و توأم با سرزندگی را تا آخرین روزهای حیات خود حفظ کرده بود.
ایرج کلانتری، دانشآموخته نیمه دوم دهه 30 و اوایل دهه 40، کارنامهای پربار و تجربههایی متنوع در عرصه معماری و زمینههای مرتبط با آن داشت. او معمار و طراحی چیرهدست و صاحبسبک و از شاگردان هوشنگ سیحون، معمار توانمند ایرانی بود؛ در نهادهای فرهنگی، ترویجی و صنفی حوزه معماری و شهرسازی فعال بود و نیز در کمیتهها و شوراهای متعدد فنی، اجرائی و مشورتی در دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی عضویت و همکاری مستمر داشت.
وقتی قرار شد یادداشت کوتاهی درباره او برای روزنامه بنویسم، در این مجال کوتاهی که در اختیار بود، به نظرم رسید میتوان چند نکته کوتاه اما احتمالا واجد اهمیت را درباره او در صحنه معماری معاصر ایران ذکر کرد.
نکته اول اینکه در فضای معماری امروز، احتمالا کمتر کسی درباره جایگاه والای ایرج کلانتری در عرصه طراحی معماری تردید دارد اما به گمان من، اهمیت ایرج کلانتری بیش از هر چیز مدیون برخی پروژههای او در حوالی دهههای 40 و 50 خورشیدی است. آثاری که عمدتا پروژههای مسکونی برای سفارشدهندگانی است که عموما از قشر الیت، فرهیخته و فرهنگی جامعه ایرانی بودهاند. از آن جمله میتوانیم به خانهای که او در سال 1339 و در اواخر دوران دانشجویی برای همایون صنعتیزاده، خانهای که در سال 1345 برای مهشید امیرشاهی یا خانهای که در سال 1350 برای نجف دریابندری طراحی کرد، اشاره کنیم. به این فهرست پراهمیت از پروژههای مسکونی ایرج کلانتری میتوان آثاری نظیر خانه صفوی، خانه آذربا، خانه پرویز کلانتری (برادر او) و خانه پیرنظر را افزود. گمان میکنم آثار مسکونی ایرج کلانتری در دو، سه دهه آغازین فعالیتش در نقش طراح و معمار پروژه کفایت میکرد تا نام او بهعنوان یکی از معماران صاحبسبک و برجسته در تاریخ معماری معاصر ایران ماندگار شود. او معماری صاحب اندیشه و دارای ذوق و سلیقه تراشخورده بود و به لحاظ زیباییشناسی، در آثارش خط سیر مشخصی را دنبال میکرد که برگرفته از سلیقهای ارتقایافته بود. نوعی سادگی در تظاهر بیرونی آثار او مشهود بود که از حذف زوائد در طراحی و ترکیب احجام و نیز بهکارگیری مصالح ساده و بدوی مانند آجرهای فشاری ساده نشئت میگرفت؛ اما تحرک، هیجان و پیچیدگی، فضاهای داخلی آثار او را شکل میداد.
او در سالهای بعد از انقلاب نیز آثار مهمی ازجمله ساختمان سفارت ایران در گرجستان، تعدادی خانه مسکونی و آثار متعددی در حوزه ساختمانهای عمومی را طراحی کرده است. بااینحال، میتوان گفت بهطور کلی جوهره اصلی معماری ایرج کلانتری در آثار مسکونی او نمایان است؛ چراکه او این فرصت و امکان را داشته است تا استعداد هنری و قدرت خلاقه خود را در فرایند گفتوگوهای طولانی با سفارشدهندگان اثر (کارفرمایان) در خدمت خلق آثاری ماندگار قرار دهد. او در گفتوگویی با بهرام شکوهیان (منتشرشده در کتاب «معماری ایرج کلانتری» در بهار (1390) میگوید: «...یکی میخواست خانه بسازد به من مراجعه میکرد و میگفت برایم خانه بساز، من میفهمیدم این آدم چه نیازهای مادی مشخصی دارد، ولی فراتر از آن به دنبال کشف روحیات و شخصیت طرف نیز بودم تا شاید ضمن پاسخ به نیازهای مشخص ایشان، در طراحی، حالوهوا و روحیه او را نیز مورد توجه قرار دهم. به همین دلیل کارهای دهه 40 من هیچکدام شبیه به هم نیستند ولی تمامی آنها از نظر برنامه کالبدی و عناصر طرح شبیه بودهاند».
ازجمله آثار درخشان ایرج کلانتری که بر اساس همان ویژگی که پیشتر اشاره کردم، حجمی ساده و بیپیرایه اما فضای داخلی پرتحرک و پرکشش داشت، خانه نجف دریابندری است. نکته درخورتوجه اینکه ایرج کلانتری درباره طراحی این خانه میگوید: «خانه نجف دریابندری حاصل یک گفتوگوی یکساله بود». من گمان میکنم اوج مهارتهای معمارانه ایرج کلانتری، در تمامی طول دوران حرفهای او، عموما در آثاری تبلور یافته که امکان و مجال گفتوگوی مؤثر با بهرهبرداران نهایی آن پروژه برای او فراهم شده تا توان طراحی و قدرت خلاقه خود را در خلق معماری متناسب با ضروریات عملکردی و زیباییشناختی به کار ببندد.
نکته دوم اینکه من خوشبختانه این فرصت را داشتهام که بعد از فارغالتحصیلی از رشته معماری دانشکده هنرهای زیبا، به مدت دو سال در شرکت مهندسین مشاور معماری و شهرسازی قدیمی که ایرج کلانتری و حسین شیخزینالدین بنیانگذاران و مدیران آن بودند، کار کنم. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد، این است که این مجموعه با حضور این دو معمار برجسته، عملا در سه دهه گذشته به مدرسهای برای آموزش طراحی معماری برای معماران جوانی تبدیل شده بود که آنجا مشغول به کار بودند. شیوه و روش کار در این شرکت، با بسیاری از دفاتر مهندسی مشاور جدیدتر متفاوت بود. در درصد شایانتوجهی از دفاتر مهندسی مشاور، عموما مدیران ارشد شرکت در امر طراحی معماری مداخله مستقیم ندارند و صرفا از منظر مدیریتی با مسائل مربوط به آتلیه طراحی و واحدهای فنی مواجه میشوند. به همین دلیل، با تغییر در کادر فنی و تیم طراحی شاغل در این دفاتر، سبک و سیاق طراحی آن دفتر تغییر میکند. اما در معدود دفاتری که به سنت اولین دفاتر مهندسی مشاور معماری در نیمه اول قرن، مدیران شرکت، خود معماران و طراحانی صاحبسبک هستند، نوسانات نیروی انسانی کمتر در پروژههای معماری دفتر تأثیرگذار است؛ چراکه طرحهای معماری توسط یک معمار ارشد که مدیر اصلی شرکت نیز هست، هدایت میشود. در دفتر معماری ایرج کلانتری و حسین شیخزینالدین میشد این ویژگی را دید. این ویژگی را میتوان در دفاتر بسیاری از همنسلان ایرج کلانتری، از قبیل مرحوم دکتر علیاکبر صارمی یا مرحوم مهندس سیدهادی میرمیران و دیگران بازشناسی کرد. و این نکته اگرچه ممکن است در نگاه بسیاری از سفارشدهندگان دولتی یا خصوصی پروژههای معماری اهمیت چندانی نداشته باشد اما از منظر اهمیت خلق آثار معماری در چشمانداز تمدنی ایران معاصر نمیتوان به آن بیتوجه بود.
نکته سوم و پایانی که در این مجال اندک میتوان به آن اشاره کرد، این است که نقطهضعف مهمی در پژوهش در حوزه معماری معاصر ایران وجود دارد که به فقدان منابع معتبر مونوگرافی و تکنگاری از معماران معاصر مربوط است. مطالعات مونوگرافی آسان نیست؛ چراکه آثار معماری پس از اجرا در اختیار بهرهبردار قرار میگیرد و معمولا بعد از گذشت چند سال یا چند دهه، دسترسی به آنها بهسختی میسر میشود؛ تازه اگر آثار معماری مدنظر در شهرهای دائم درحال پوستاندازی ما از بین نرفته باشند. خوشبختانه در سال 1390 کتاب ارزشمندی به کوشش آقای مهندس بهرام شکوهیان به نام «معماری ایرج کلانتری» منتشر شده است که تصاویر و مستنداتی –هرچند ناکافی- از آین آثار ارائه میکند. هرچند در همین اثر ارزشمند نیز ردپای عدم دسترسی به برخی تصاویر و مستندات پروژههای قدیمیتر مشهود است اما این اقدام مهم میتواند مقدمهای باشد تا دیگرانی، نسبت به انجام پژوهشها و ارائه تحلیلهای پربارتر و دامنهدارتری درباره معماری ایرج کلانتری اقدام کنند؛ چراکه او و آثارش برای معماران امروز و آینده، آموختنیهای فراوان دارد. یادش گرامی.