مطلبی درباره نقش علم در هنر
علم از شما هنرمند میسازد!
از ایده تا خلق یک اثر هنری دیگر فاصله چندانی نیست؛ کافی است احساس و ایده خود از یک موضوع را بتوانید در چند کلمه یا جمله خلاصه کنید و کمتر از یک دقیقه، آن را در قالب یک اثر هنری دیجیتال تماشا کنید. حالا آیا شما خود را هنرمند میدانید؟ نظر یا احساس شما در مواجهه با این پرسش هرچه باشد، فرقی نمیکند؛ علم حرف آخر را زده و ابزاری در اختیار مردم جهان قرار داده که مرزبندیهای سابق را از اساس زیر سؤال برده است!
فاطمه خلیلی
از ایده تا خلق یک اثر هنری دیگر فاصله چندانی نیست؛ کافی است احساس و ایده خود از یک موضوع را بتوانید در چند کلمه یا جمله خلاصه کنید و کمتر از یک دقیقه، آن را در قالب یک اثر هنری دیجیتال تماشا کنید. حالا آیا شما خود را هنرمند میدانید؟ نظر یا احساس شما در مواجهه با این پرسش هرچه باشد، فرقی نمیکند؛ علم حرف آخر را زده و ابزاری در اختیار مردم جهان قرار داده که مرزبندیهای سابق را از اساس زیر سؤال برده است!
هوش مصنوعی سالهاست که به پیشرفتهای بسیار بزرگی دست یافته است؛ اما بهتازگی وجوهی از آن به صورت جدیتر در دسترس عموم مردم قرار گرفته و شروع به نقشآفرینی در زندگی انسانها کرده است. با این همگانیشدن باتهای جدید هوش مصنوعی، بیش از صدها گزارش و مقاله درباره آینده شغلی بسیاری از حرفهها و مشاغل نوشته شده و لیستهای بلندبالایی از شغلهایی که هوش مصنوعی کمر به قتلشان بسته، در سایتها و شبکههای اجتماعی دست به دست میشود؛ اما بسیاری از کارشناسان این حوزه و البته بنیانگذاران این باتها، بر این باورند که علم در خدمت بشریت است و هوش مصنوعی نهتنها منجر به نابودی مشاغل انسانی نمیشود؛ بلکه بهعنوان یک ابزار قدرتمند در اختیار آنها قرار میگیرد.
یک شرکت پژوهشی غیرانتفاعی هوش مصنوعی به نام اوپن اِیال (Open AL)، بهتازگی باتها و ابزارهایی را در دسترس عموم قرار داده است که بسیاری از مردم جهان را درگیر خود کرده است. به احتمال زیاد بهتازگی نام بات جیپیتی را شنیدهاید یا درباره آن خواندهاید. بات چت جیپیتی (Chat GPT) که حجم زیادی از دادههای متنی از منابع مختلف مانند کتابها، مقالات و وبسایتها را در اختیار دارد، قابلیتهای بسیاری همانند نوشتن و خطایابی کد، نگارش نامه و مقاله، خلاصهسازی کتاب و فراهمکردن اطلاعات در زمینهها گوناگون و با ادبیاتهای مختلف، دارد.
اما ابزار دیگری که از سوی این شرکت منتشر شده، پدیده بهمراتب شگفتآورتری است. مولد تصویر هوش مصنوعی Dall-E 2، میتواند هر مفهوم، توصیف، موضوع و احساسی را که با آن در میان میگذارید، به صورت یک اثر هنری دیجیتال به شما تحویل دهد. این ابزار که نسبت به نسخه قبلی یعنی Dall-E، پیشرفت درخورتوجهی داشته است، میتواند در خلق تصاویر جدید که حتی گاهی سوررئال میشوند، بسیار نوآور باشد.
نام ابزار Dall-E 2 اما با پرسشهای زیادی گره خورده است؛ اینکه با همگانیشدن امکان خلق یک اثر هنری، آیا فردی که ایده خود را به کمک یک ابزار به تصویر تبدیل میکند، هنرمند محسوب میشود؟ یا اینکه تکلیف عنصر خلاقیت و ابتکار هنرمند چه میشود؟ شاید در پاسخ به این پرسشها حداقل تا الان، نتوان با قطعیت اظهار نکرد و این موضوع بیشتر منوط به نظر فردی افراد باشد.
اما دراینمیان بسیاری از کارشناسان هوش مصنوعی بر این باورند که برخلاف این گزاره که هنر در قویترین حالت خود ایدههای انتزاعی و احساسات ظریف را منتقل میکند، به نظر میرسد که هوش مصنوعی برای تولید هنر معنادار نیازی به درک ایدهها یا تجربه احساسات ندارد؛ اما توسعه مداوم باتهای حساس به زیبایی، احتمال زیاد تصورات ما از زیبایی، خلاقیت و ماهیت هنر را به چالش خواهد کشید؛ بنابراین شاید بتوان اینگونه استدلال کرد که هوش مصنوعی به جای آنکه جای هنرمند را بگیرد، درواقع میتواند ابزاری قدرتمند برای هنرمندان و البته صاحبان ایده باشد.
شاید در جدال میان خلاقبودن هنرمندان یا هوش مصنوعی، بتوان این لوح افتخار را به خالقان و طراحان این ابزار داد که به همین سادگی از کنار موضوع نگذشتند. ابزار Dall-E 2 به مهارتهای دیگری مجهز است که شاید نتوان به باور بسیار مدال خلاقیت را به گردنش انداخت؛ اما میتواند آثاری را تولید کند که حداقل منحصربهفرد باشند. شما میتوانید از این ابزار بخواهید که موضوع مدنظرتان را براساس سبک هنری یا هنرمند مدنظر یا علاقهتان طراحی کند. پس تا اینجا ایده و سبک از شماست و تصویری که نمونه آن پیشتر خلق نشده، از Dall-E 2.
هنرمندان البته به این موضوع واکنش نشان دادهاند و معتقدند که این کار چیزی به جز تقلید از سبک انحصاری هنرمندان مؤلف نیست؛ اما انجمن هنر مفهومی (CAA) تأکید میکند که این آسیب قبلا نیز به هنر وارد شده است؛ زیرا ابزارهای سادهتر پیشتر نیز بدون رضایت بر روی آثار هنرمندان کار کردهاند. کارلا اورتیز، تصویرگر و عضو هیئتمدیره این انجمن، میگوید: «مثل این است، به کسی که قبلا از شما دزدی کرده است، بگویید آیا دیگر نمیخواهی دزدی کنی؟».
در این مرحله به نظر مشخص است که آثار هنری مانند تصویرسازی برای مقالات، کتابها یا جلد آلبومها ممکن است بهزودی با رقابت هوش مصنوعی مواجه شوند و حوزه پررونق هنر تجاری را تضعیف کنند. فراتر از کپیبرداری اما مسئله بزرگتری وجود دارد که آیا این ابزارها عنصر خلاقیت را در معرض خطر قرار میدهند؟ برای بررسی فاکتور خلاقیت در مولدهای تصویرسازی هوش مصنوعی مانند معروفترین آنها یعنی Dall-E 2، شاید بهتر باشد که ابتدا فرایند پردازشی او بررسی شود. اساسا مجموعه دادههای عظیمی در ابزارهای هوش مصنوعی کنار هم جمع میشوند و از طریق یک فرایند فنی، هوش مصنوعی میتواند محتوای جدیدی ابداع کند که براساس دادههای او است؛ اما یکسان و مشابه نیست. بهعنوان مثال، زمانی که یک ابزار هوش مصنوعی هزاران تصویری را که با کلمه «سگ» برچسبگذاری شدهاند، در اختیار دارد، میتواند پیکسلهایی را به شکل یک سگ کاملا جدید در کنار هم قرار دهد.
دراینمیان بسیاری از کارشناسان هنری بر این باورند که ابزارهای تولید تصویر هوش مصنوعی بیشتر از آنکه افراد را تبدیل به هنرمند کند، میتواند ابزاری قدرتمند برای یک هنرمند باشد، شاید شبیه یک دوربین پیشرفته که در دستان یک عکاس قرار گرفته است. صاحبان مولدهای تصویر هوش مصنوعی نیز معتقدند که مهم این است که این ابزارها، میتوانند هنر را دموکراتیک کنند. با این نگاه تصاویر تولیدشده به وسیله هوش مصنوعی میتوانند بهعنوان پیشنویس برای هنرمند عمل کنند تا راههای مختلفی را که ممکن است بخواهند ایدههای خود را به تصویر بکشند یا به شهود خود شکل دهند، در نظر بگیرند و اینجا درست همان نقطهای است که هنرمند میتواند از خلاقیت خود برای تغییر یا بهبود تصویر آمادهشده بهره بگیرد. به هر حال این ایده که هنرمندان از فناوری برای هدایت هنر خود استفاده کنند، موضوع جدیدی نیست. بهعنوان مثال، هاکنی (2001) روشهایی را توصیف کرده است که براساس آنها، هنرمندان مشهور دوره رنسانس از فناوریهای زمان خود برای خلق آثار استفاده کردند.
از سویی دیگر، آنا ریدلر که به خاطر آثاری که با هوش مصنوعی تولید میکند، به شهرت رسیده است، میگوید که با وجود اینکه وقتی از Dall-E 2 استفاده میکند، احساسی شبیه جادو را تجربه میکند؛ اما تاکنون جرقهای از الهام را در این ابزار احساس نکرده است. گفتههای این «هنرمند» در کنار سایر افرادی که تجربه استفاده از این ابزار را داشتهاند، نشان میدهد که زمانی اثر رنگوبوی خلاقیت به خود میگیرد که یا به صورت ترکیبی از چند ابزار تولید تصویر هوش مصنوعی استفاده شود یا خود فرد از ابزار مدنظر بخواهد تغییرات مدنظر را بر روی اثر اعمال کند و در نهایت اینکه هنرمند خودش اثر را تغییر دهد.
در مقابل اما برخی از هنرمندان نیز بر این باورند که هوش مصنوعی تنها میتواند یک تصویر زیبا به شما تحویل بدهد و نه اثری که به زبان هنر سعی در بیان ایدهها و جستوجوی حقیقت دارد. این گروه از افراد معتقدند که فارغ از اینکه هوش مصنوعی اشتباهات تصویری زیادی دارد و هنوز نتوانسته در شبیهسازی تصویر انسان بهدرستی عمل کند، نمیتواند مفاهیم خلاقانه هنری را نیز منتقل کند. به باور آنها مواردی مانند حافظه، افکار، ابتکار و احساس مهارتها و مفاهیم انسانی است که میتواند یک اثر هنری را فارغ از زیبایی بصری، به یک اثر جاودان و مفهومی بدل کند.
همزمان به شکلگیری گسترده این مفاهیم و نظرات و نظریهها از سوی انسانها، هوش مصنوعی هر روز گستردهتر و پیشرفتهتر میشود. دور نیست زمانی که هوش مصنوعی پا از این حدود نیز فراتر بگذارد. حال این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم که این باتها و ابزارها را به چشم یک دستیار یا نیروهای محرک و کاتالیزور نگاه کنیم یا مانند اژدهای هفتسر از این فرزندان علم بشری بترسیم.