آنها پیاده به مدرسه نمیروند
این تابلو کنار مدرسهای در شهر «هانا» در آلمان نصب شده. مضمونش این است: «اجازه بدهید بچهها پیاده (به مدرسه رابینسون) بیایند. بچهها به خودآگاهی و تحرک نیاز دارند، نه به تاکسی والدین!».
این تابلو کنار مدرسهای در شهر «هانا» در آلمان نصب شده. مضمونش این است: «اجازه بدهید بچهها پیاده (به مدرسه رابینسون) بیایند. بچهها به خودآگاهی و تحرک نیاز دارند، نه به تاکسی والدین!».
شنیدم در آلمان بچهها معمولا از هشتسالگی یعنی کلاس دوم دبستان خودشان به مدرسه میروند. یاد کودکیهای خودم در تهران افتادم. از کلاس اول دبستان پیاده از محله تهرانویلا (خیابان هشتم غربی) تا محله شهرآرا (بالاتر از پارک) میرفتیم. حدود دو یا سه کیلومتر راه بود. بین راه از کوچه و پارک میگذشتیم. عرض رودخانهای که گاهی پاهایمان را خیس و کفشهایمان را پرآب میکرد، رد میکردیم. گاهی بچههای حاشیهنشین تهرانویلا (در حلبیآباد شمال محله) اذیتمان میکردند. بعد از رودخانه، زمینی بایر و خاکی را با خطر حمله سگهای ولگرد پشت سر میگذاشتیم. سرانجام از کوچهپسکوچههای شهرآرا که بلوکهایی یکشکل و آجری داشتند، عبور میکردیم و به مدرسه میرسیدیم. دوران سختی بود. چیزی به نام سرویس ایاب و ذهاب فقط متعلق به مدارس ملی و گران بود. دستوبال خانوادههای طبقه متوسط تنگ بود؛ اگر پولی هم در بساط داشتند برای سرویس، راننده، تاکسی و این قرتیبازیها(!) هزینهاش نمیکردند. اصولا ما بچهها زیاد داخل آدم حساب نمیشدیم. در عین حال فقر نسبی برای ما بچههای آن دوره، توفیقی اجباری بود تا مستقلتر بار بیاییم، محکمتر شویم و قدر داشتههایمان را بدانیم. بهعکس، امروزه هم گرچه در ایران اوضاع اقتصادی نابسامان و نابسامانتر است، نهتنها خانوادههای مرفه بلکه بعضی خانوادههای متوسط و حتی تنگدست، بچههایشان را نازپرورده اما غیرمسئول بار میآورند تا دلبندان به یاری حق سالها بعد در کنکور موفق شوند. اما در آلمان رفاه و امکانات از اینجا بیشتر است و در عین حال اینطور فکر میکنند که بچهها نباید در پر قو بار بیایند. حتی در مقاطع بالاتر شاهد بودم که پدر و مادری ثروت زیادی داشتند ولی دختر نوجوانشان در کافه کار میکرد، سگ فلان خانواده را برای هواخوری در کوچهها میگرداند و از سالخوردگان در خانهها نگهداری میکرد تا هزینه تحصیل و نیازهای شخصیاش را تأمین کند (غیر از مسکن و غذا که بر عهده خانواده بود). به نظرم تفاوت مردم و فرهنگها را از همین موارد جزئی هم میتوان دریافت. آیا ما آنطور که باید و شاید ملت کار و تلاشیم؟