|

به بهانه روز ایمنی حمل‌ و نقل

روزهایِ رنگ‌باخته تقویم

واقعیت این است که گویی نام‌گذاری روزها در کشورمان در برگ‌های تقویم رنگ باخته‌اند و ماهیت و موضوعیت خود را از دست داده‌اند؛ روز هوای پاک، هوا از همیشه آلوده‌تر است و روز زمین پاک، زمین بیشتر از همیشه آلوده می‌شود. یکی از ایامی که از این قاعده مستثنا نیست، روز ایمنی حمل‌ونقل است، روزی که در آن قریب به 50 نفر در جریان تصادفات رانندگی کشته و بالغ بر هزار نفر، مجروح و مصدوم می‌شوند.

شهرام جباری‌زادگان-کارشناس حمل‌ونقل و ترافیک: واقعیت این است که گویی نام‌گذاری روزها در کشورمان در برگ‌های تقویم رنگ باخته‌اند و ماهیت و موضوعیت خود را از دست داده‌اند؛ روز هوای پاک، هوا از همیشه آلوده‌تر است و روز زمین پاک، زمین بیشتر از همیشه آلوده می‌شود. یکی از ایامی که از این قاعده مستثنا نیست، روز ایمنی حمل‌ونقل است، روزی که در آن قریب به 50 نفر در جریان تصادفات رانندگی کشته و بالغ بر هزار نفر، مجروح و مصدوم می‌شوند.

شاید با مقدمه بالا، پرداختن به موضوع حمل‌ونقل ایمن به بهانه روز ایمنی حمل‌ونقل، چندان با مسما نباشد اما چه بهانه‌ای بالاتر از هزاران کشته و ده‌ها هزار مجروح و مصدوم که هر سال در تصادفات جاده‌ای جان خود را از دست می‌دهند یا به شدت آسیب‌ می‌بینند و چه بسا که تا پایان عمر قادر نباشند به زندگی عادی بازگردند.

از این منظر، 1165 کشته و بیش از 20 هزار مجروح و مصدوم در تعطیلات دو هفته‌ای نوروز امسال، این جشنواره ملی را به سوگواره انسان‌هایی تبدیل کرد که آغاز بهار طبیعت به پایان بهار زندگی‌شان تبدیل شد. علاوه بر آن، 116 کشته و هزارو 600 مجروح و مصدوم تعطیلات دو روزه عید فطر نیز شیرینی جشن بزرگ فطر را به کام بسیاری از خانواده‌ها تلخ کرد.

فراموش نکنیم که در کشور ما به‌طور متوسط سالانه حدود 17 هزار ایرانی در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می‌دهند و 20 برابر این تعداد یعنی حداقل 340 هزار نفر از هم‌وطنانمان در حوادث و سوانح آسیب می‌بینند که یک نفر از هر پنج نفر آنها برای همیشه خانه‌نشین شده یا مجبورند روی ویلچر بنشینند.

براساس آمار و ارقام موجود، هر جان‌باخته در تصادفات جاده‌ای، حداقل هشت میلیارد تومان خسارت وارد می‌کند و با توجه به حجم بالای تصادفات و مرگ‌ومیرها و مأموریت‌ها، هزینه‌های سنگینی بر جای می‌گذارد و این جدای از تأثیرات روحی و روانی شدیدی است که در خانواده‌های عزیز ازدست‌‌داده، باقی می‌ماند.

هرچند نسبت به سال 1384 که 28 هزار ایرانی جان خود را از دست دادند، از این نظر وضعیت کشور بهتر شده است، اما در شرایطی که کشورهای مختلف به سمت به‌صفررساندن تعداد کشته‌های تصادفات رانندگی پیش می‌روند، کاهش 28 هزار کشته به 17 هزار کشته در تصادفات، جای افتخار ندارد.

نکته‌ای که در موضوع تصادفات، روزبه‌روز تأثیر آن بیشتر و بیشتر می‌شود اما خواسته یا ناخواسته مورد غفلت قرار گرفته، آثار و عوارض ناشی از شرایط اقتصادی است که آن را می‌توان در افزایش تصادفات جاده‌ای به وضوح دید، موضوع کاهش کیفیت جاده‌ها و خیابان‌ها و استهلاک و فرسودگی خودروهاست با توجه به اینکه دولت و شهرداری‌ها، بودجه لازم و توان کافی برای ترمیم جاده‌ها و مرمت معابر شهری ندارند و مردم نیز نه‌تنها توانایی تعویض خودروهای فرسوده و مستهلک خود را ندارند، بلکه حتی قدرت تعمیر خودرو و تعویض لاستیک خودروهای‌شان را نیز ندارند و البته مسائل و مشکلات مربوط به بیمه‌ها نیز حکایت جداگانه‌ای است که روایت آن در این مجمل نمی‌گنجد.

و اما در پایان، سؤالی که مطرح است، این است که چه کسی پاسخ‌گوی جان‌های از‌دست‌رفته و معلولانی است که تا پایان عمر، قدرت حرکت ندارند و اصولا کدام دستگاهی دارای اختیارات و امکانات قانونی درباره تصادفات جاده‌ای است و کدام دستگاه می‌تواند در بین همه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و ارگان‌ها، هماهنگی ایجاد کند و مأموریت کاستن از تصادفات رانندگی را بر عهده بگیرد؟ چرا در تمام سال‌های گذشته، اقدامات انجام‌شده یا اقداماتی که مدعی انجام آنها هستند، در مرگ‌ومیرها، معلولیت‌ها، مجروحیت‌ها و مصدومیت‌ها، بی‌نتیجه بوده و علت اینکه سال‌های سال است که بیش از سه‌هزارو 500 نقطه حادثه‌خیز کشور، اصلاح و بازبینی نشده است، چیست و چه کسی پاسخ‌گوی جان‌های بی‌شمار و دل‌های بی‌قراری است که در قصه پرغصه تصادفات رانندگی، دل و جانشان را با هم می‌بازند؟