درخواستی برای حضور در دادگاه 2 روزنامهنگار
نخستین جلسه دادگاه الهه محمدی و نیلوفر حامدی، هشتم و نهم خردادماه برگزار خواهد شد. بهعنوان یک روزنامهنگار از ریاست محترم قوه قضائیه درخواست دارم شرایطی را فراهم کنند تا همکاران مطبوعاتی بتوانند در روند برگزاری این دادگاه حضور داشته باشند.
سعید برآبادی
نخستین جلسه دادگاه الهه محمدی و نیلوفر حامدی، هشتم و نهم خردادماه برگزار خواهد شد. بهعنوان یک روزنامهنگار از ریاست محترم قوه قضائیه درخواست دارم شرایطی را فراهم کنند تا همکاران مطبوعاتی بتوانند در روند برگزاری این دادگاه حضور داشته باشند.
این حضور بیش از آنکه برای انتشار اخبار روند دادگاه باشد، به این دلیل است که به نظر میرسد پس از چهلو اندی سال از انقلاب اسلامی بالاخره وقت آن رسیده که اهالی این صنف، از شیوه برگزاری چنین دادگاهی بفهمند کدام فعالیتهای حوزه روزنامهنگاری از نظر حاکمیت جرم است، چه دستگاهی و براساس چه معیارهایی این جرم را تشخیص میدهد، چطور و چگونه روزنامهنگاری که آن جرم را انجام داده، بازداشت میشود و در نهایت حکم صادره برای او چیست. اهمیت موضوع به این خاطر است که نه روزنامهنگاران درسخوانده در رشتههای دانشگاهی و نه روزنامهنگاران تجربهمند، هیچکدام بهدرستی نمیدانند چرا برخی از همکاران آنها به دلیل انجام مأموریتهای خبری، بازداشت میشوند.
حضور در آن دادگاه میتواند آینده شغلی این صنف را تعیین تکلیف کند. بعید نیست که در صورت اثبات جرم الهه محمدی و نیلوفر حامدی در آن دادگاه، بسیاری از روزنامهنگاران برای همیشه از این شغل کنارهگیری کرده و به مشاغلی رو بیاورند که انجام وظایف در آنها به جرمانگاری آن قوه ختم نشود.
آنچه بهعنوان اصلیترین شاخصه خبر در ایران به ما آموخته شده، این است که «مبنای انتشار» باید نگهداشتن خبر در داخل کشور باشد؛ به عبارت دیگر اگرچه کسی به طور رسمی و با نامه سربرگدار به روزنامهنگاران داخلی نیاموخته؛ اما همچنان آخرین توصیههای معاونت مطبوعاتی وزیر ارشاد دولت اصلاحات آویزه گوش ماست که مرجعیت رسانهای باید در داخل کشور بماند. در فقره مرگ دلخراش خانم مهسا امینی و اعتراضات پس از آن نیز هر روزنامهنگار با تأسی به همین قاعده حرفهای و در راستای حفظ امنیت رسانهای کشور، تلاش کرده با انتشار اخبار مرتبط در چارچوب اخلاق حرفهای، مرجعیت رسانهای را در داخل کشور نگه دارد و از این زاویه این تلاش باید همرده تلاش برای حفظ امنیت کشور قدردانی شود.
بااینهمه میدانیم که جلسات دادگاهی که قرار است برای دو همکار مطبوعاتی ما برگزار شود، جلسات قدردانی نخواهد بود؛ اما حضور در روند دادگاه و مشاهده آن میتواند تعیین تکلیف کننده برای جمعیت چند صدنفری روزنامهنگاران مستقل در داخل کشور باشد. روزنامهنگاری نحیف و تحت فشار ایران، پس از وقایع شهریورماه سال گذشته، با عبور از مرحله «مرغ عزا و عروسی» به مرحله جدیدی وارد شده که در آن هر روز علاوه بر مواجهه با توهینهای مختلف از تریبونهای رسمی کشور، با احضار و بازجویی بسیاری از همکاران، بازداشت برخی و طی دوران حبس برخی دیگر مواجه شدهاند. آن تعداد روزنامهنگار اندکی که در تحریریههای مستقل ماندهاند نیز دارند با کمترین میزان درآمد و در سختترین شرایط روزگار میگذرانند و نتیجه این دادگاه میتواند بسیاری از آنها را مجاب کند که برای همیشه تحریریهها را کنار بگذارند و سراغ مشاغل آزاد و بدون حاشیه بروند.
در نهایت حضور در این دادگاه برای آینده رسانه و فعالان حوزه رسانه در داخل کشور بسیار مهم است. تجربه برخی از همکاران روزنامهنگار از دادگاههای این چند ماه، عموما با حبس و جزای نقدی همراه بوده به طوری که در فقره شکایت حمید رسایی، یک روزنامهنگار به خاطر توییتش مجبور به پرداخت جریمه 60 میلیون ریالی حدودا هماندازه حقوق یک ماه یک خبرنگار شده است. با علم به اینکه بسیاری از روزنامهنگاران داخل کشور توان پرداخت حتی همین میزان جریمه نقدی را ندارند، پیشنهاد میکنم با حضور در روند این دادرسی، به آنها اجازه دهیم پیش از انجام جرم، ضمن آگاهی نسبت به مجازاتهای مطروحه، متنبه شوند. همچنین در صورت تبرئه آن دو همکار، شرکت در چنین دادگاهی میتواند باور قلبی روزنامهنگاران به انجام شغل خطیر روزنامهنگاری در ایران را چندین برابر افزایش دهد؛ موضوعی که اهمیت دوچندانی در شرایط کنونی کشور دارد و میتواند نشانهای از بلوغ رسانهای در ایران و افزایش ضریب امنیت رسانهای در داخل مرزهای کشور باشد.