|

دفاع تمام‌قد از روزنامه‌نگاری

در دویست‌وپنجاه‌ویکمین روز بازداشت موقتت، همه ما محاکمه شدیم؛ اما تو، تک‌و‌تنها از روزنامه‌نگاری، از این رکن پنجم دموکراسی، از تمامی ما دفاع کردی. تو دفاع می‌کردی، ما چشم‌انتظار دیدنت، ثانیه‌ها را می‌شمردیم. تو دفاع می‌کردی، اما ما همچنان منتظر بودیم که ونی از اوین از راه برسد تا شاید برای لحظه‌ای بعد از 9 ماه سایه‌ای از تو را در آغوش بکشیم. تو در حضور وکلایی که فرصتی برای دفاع نیافتند، از خودت، از ما و از حرفه‌ای دفاع کردی که مدت‌هاست از رمق افتاده.

دفاع تمام‌قد از روزنامه‌نگاری

مریم جعفری: در دویست‌وپنجاه‌ویکمین روز بازداشت موقتت، همه ما محاکمه شدیم؛ اما تو، تک‌و‌تنها از روزنامه‌نگاری، از این رکن پنجم دموکراسی، از تمامی ما دفاع کردی. تو دفاع می‌کردی، ما چشم‌انتظار دیدنت، ثانیه‌ها را می‌شمردیم. تو دفاع می‌کردی، اما ما همچنان منتظر بودیم که ونی از اوین از راه برسد تا شاید برای لحظه‌ای بعد از 9 ماه سایه‌ای از تو را در آغوش بکشیم. تو در حضور وکلایی که فرصتی برای دفاع نیافتند، از خودت، از ما و از حرفه‌ای دفاع کردی که مدت‌هاست از رمق افتاده. تو دفاع می‌کردی، اما ما حتی اجازه نشستن روبه‌روی درِ دادگاه را نداشتیم. تو دفاع می‌کردی، ما تذکر می‌گرفتیم که باید آنجا را ترک کنیم. تو به شیواترین و منطقی‌ترین روش از خودت، امنیت کشورت و وفاداری به وطنت دفاع می‌کردی، اما این ما بودیم که زبان به کام گرفته بودیم تا «زبان‌درشتی» نکنیم. نیلوفر عزیزم، تو سربلند بودی و هستی؛ و ما در نهمین روز از ماه خرداد، متهم بودیم. نیلوفر عزیزم، تو یک بار دیگر از قلمت دفاع کردی، مادرت را در آغوش گرفتی، برای لحظه‌ای از پشت شیشه‌های دودی سمند سفید، دست تکان دادی و به اوین برگشتی و ما ماندیم و سرگردانی،‌ ما ماندیم و روزهای تلخ، ما ماندیم و غم‌های پی‌درپی، ما ماندیم و سکوت، ما ماندیم و اضطراب و اشک‌های هر‌روزه. مایی که تمامی این 9 ماه گذشته را دل‌ خوش کرده بودیم به خبری از آزادی تو، به کلامی از مهربانی، اما تمام امیدهای‌مان نقش بر آب شد. نیلوفر عزیزم، تو به اوین برگشتی و مطمئنا به آغوش کشیده شدی، اما ما، ما ماندیم و تنی رنجور.