نگاهی به نمایشگاه «هایپر رئالیسم: از تصویر تا واقعیت» در موزه هنرهای معاصر تهران
کپی فراتر از اصل
پس از سال ۱۹۷۳ وقتی یک فروشنده آثار هنری کلمه فرانسوی hyperréalisme را برای عنوان نمایشگاه آثار فوتورئالیستهای آمریکایی انتخاب کرد، این عنوان برای توصیف نقاشان تحت تأثیر فتورئالیستها استفاده شد. هایپررئالیسم اولیه قرن بیستویکم بر اصول زیباییشناختی فوتورئالیسم بنا شد.
مریم درویش: پس از سال ۱۹۷۳ وقتی یک فروشنده آثار هنری کلمه فرانسوی hyperréalisme را برای عنوان نمایشگاه آثار فوتورئالیستهای آمریکایی انتخاب کرد، این عنوان برای توصیف نقاشان تحت تأثیر فتورئالیستها استفاده شد. هایپررئالیسم اولیه قرن بیستویکم بر اصول زیباییشناختی فوتورئالیسم بنا شد. در آن زمان، عدهای از هنرمندان از روی عکس کار میکردند تا نقاشیهایی بسازند که به نظر میرسید عکس هستند. بااینحال، هایپررئالیسم با رویکرد موجود در نقاشیهای فوتورئالیسم اواخر قرن بیستم در تضاد است. نقاشان و مجسمهسازان هایپررئالیست از عکس به عنوان یک منبع استفاده کردند تا تصاویر دقیقتری ایجاد کنند که روایی و احساسی است؛ درحالیکه نقاشان فوتورئالیست اغلب احساسات انسانی و عناصر روایی را حذف میکردند و نقاشیهای آنها دقیق و کاملا مکانیکی بود. هایپررئالیسم، اگرچه تصویر را مطابق واقعیت ثبت میکند، اما موضوع را به عنوان یک عنصر زنده و ملموس نشان میدهد و جزئیات دقیق آن باعث میشود تا توهم واقعیتی را ایجاد کند که در عکس اصلی دیده نمیشود. در این شبیهسازی واقعیت، بافتها، سطوح، نور و سایهها واضحتر از عکس یا حتی خود موضوع واقعی به نظر میرسند.
آنچه این روزها در موزه هنرهای معاصر تهران شاهد هستیم، آثاری از گنجینه موزه است که همگی در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی به وجود آمده و تعدادی از آنها برای اولین بار در معرض دید عموم قرار گرفتهاند.
از رابرت کاتینگهام تابلوهای «رالفس» ۱۹۶۸، «زوکرز» ۱۹۶۹ و «ژروم» ۱۹۷۰ در این مجموعه به نمایش درآمده است. کاتینگهام جلوههایی از زندگی شهری را سوژه آثار خود قرار داده و نمای مغازهها و تابلوهای فروشگاهها از مهمترین موضوعات آثار اوست. در هر تابلو برشی از یک منظره به نمایش درآمده است که با خطوط و سطوح هندسی و توجه به نور و سایه رسم شدهاند. بخشهای بالایی ساختمانها که اغلب از دید مردم دور هستند، در این تابلوها با جزئیات به تصویر کشیده شده، اما تلاشی برای ساختوساز و نمایش جنسیت مواد صورت نگرفته است. او در این آثار گرایش غالب در طراحی نمای ساختمانها و تابلوها در یک برهه زمانی مشخص را ثبت کرده است.
ژان سابیسکی، هنرمند فرانسوی نیز در تابلوی «نمای ساختمان» که با رنگ روغن روی بوم کشیده شده است، به منظره شهری توجه داشته، اما این بار فضای داخلی ساختمان سوژه نقاش بوده است. سطوح وسیع و تخت دیوارها و کف ساختمان که در نمای اول دیده میشوند و خطوط افقی، عمودی و مورب که به شکلی منظم و هماهنگ در کادر پراکنده شدهاند، به سادگی فضای داخلی ساختمانی مدرن را نمایان میکنند. رنگهای تیره و گرم در نمای جلو و رنگهای روشن و سرد در نمای عقب، به خوبی عمق میدان را تداعی میکند و چشم مخاطب را تا دورترین نقطه هدایت میکند.
دوان هانسون، مجسمهساز آمریکایی است که آثارش معمولا فیگورهایی واقعگرایانه هستند که با قالبگیری از سوژه زنده ساخته شده و لباسهای واقعی به آنها پوشانده شده است. او در اثر «بوکسورها» که سال ۱۹۷۰ با پلیاستر و فایبرگلاس ساخته شده است، دو مرد سیاهپوست را در حال مبارزه نشان میدهد، درحالیکه لکههای خون و قطرههای عرق بر پوست آنها به وضوح قابل مشاهده است.
هوارد کانوویتز هم یک ورزشکار را سوژه اثر خود کرده است. «چارلی اسکات» بسکتبالیست در سال ۱۹۷۰ توسط کانوویتز نقاشی شده است، اما او به جای نقاشی روی بوم یا کاغذ و قراردادن فیگور در یک کادر بسته، نقاشی خود را روی چوب کشیده و اطراف آن را برش داده است تا فیگوری که در حال تحرک است، در فضایی باز، آزادانه حرکت کند. بهجز بوکس و بسکتبال، فوتبال هم به آثار هنرمندان هایپررئال راه یافته است. مایک گورمن در تابلوی «آقای پله شما یک هنرمند هستید» که سال ۱۹۷۳ با اکریلیک روی بوم به وجود آمده، پرتره این فوتبالیست افسانهای را ترسیم کرده است.
از ریچارد استس چند اثر چاپ سیلک در این مجموعه به نمایش درآمده است. او به عنوان یکی از بنیانگذاران جنبش فوتورئالیسم شناخته میشود. استس پیش از نقاشیکردن، مدتی به عنوان عکاس فعالیت میکرد و تأثیر این دوره بر نقاشیهایش دیده میشود. نقاشیهای دقیقی از مناظر شهری، ویترین فروشگاهها، ساختمانها و... که بر اساس عکس کشیده شدهاند و انعکاسها و جزئیاتی در آنها وجود دارد که با چشم انسان دیده نمیشوند.
ریچارد مکلین بیشتر به خاطر نقاشیهایش از اسبها و سوارکاران شناخته میشود. تصاویری دقیق و واقعگرایانه از اسبهایی در پیست مسابقه یا مزرعه از او به جا مانده است. در تابلوی «رؤیای پاسادنا» که سال ۱۹۶۷ با رنگ روغن روی بوم کشیده شده، جزئیات دقیق در ترسیم بدن اسب کاملا درخور توجه است، به طوری که ماهیچهها و جهت رویش موهای بدن اسب قابل مشاهده است.
دان ادی یکی از هنرمندانی است که با عکاسی از ماشینها به نقاشی از آنها میپردازد، اما او به یک عکس و نقاشی عینبهعین از آن اکتفا نمیکند. ادی از یک سوژه چندین عکس با اختلاف زاویه اندک تهیه کرده و سپس با ترکیب آنها، تابلویی را به وجود میآورد که ریزترین جزئیات را به شکلی وسواسگونه نشان میدهد. او در چند تابلو با عنوان «قسمتی از سپر» که سال ۱۹۷۰ با اکریلیک روی بوم کشیده شدهاند، بخشهایی از اتومبیل را با نورها و انعکاسهای اغراقشده نمایش داده است.
جان سالت هم در آثار خود به اتومبیل پرداخته است، اما بهجای زرق و برق خودروهای نو و زیبا، اتومبیلهای تصادفی و رهاشده را انتخاب کرده است. او با دقت فراوان به نمایش ماشینهایی با شیشه شکسته، بدنه فرورفته و صندلیهای پارهشده پرداخته است. تابلوی «ماشین توقیفشده» محصول ۱۹۷۰ فضای درونی اتومبیلی را نشان میدهد که رنگهای سرد و خاموش و فضای غبارگرفته آن، خبر از گذر زمانی طولانی از رهاشدنش میدهد.
اما کریس کراس به بخشهای داخلی اتومبیل توجه کرده است. در تابلوی «دوج مسخره» که سال ۱۹۷۳ با اکریلیک روی بوم نقاشی شده است، اجزای داخلی خودرو را میبینیم که با دقت به تصویر کشیده شدهاند و آنچه را اغلب از چشم افراد به دور است، آشکار کرده است.
چاک کلوز را علاقهمندان هنر با پرترههای خاص او میشناسند. کلوز در دوران فعالیت خود تکنیکها و ابزارهای مختلف را به کار برد و چهره انسان را به شکلهای مختلف به تصویر کشید. پرترههای غولپیکر سالهای اولیه فعالیتش که مطابق عکس و با جدولبندی کشیده میشد، تا نقاشیهای کاملا واقعگرایانه و بعدها چهرههای پیکسلی که تصویری متفاوت از انسان ارائه میداد، همگی حاصل تلاش خستگیناپذیر هنرمندی بود که با وجود مشکلات جسمی شدید، دست از نقاشی برنداشت و پیوسته خلاقیتهای جدیدی از خود بروز میداد. در این نمایشگاه، اثر چاپ مزوتینت او با عنوان «کیت» به نمایش درآمده است که از نخستین آثار او پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه در سال ۱۹۷۲ بوده و اولین قدمهایش برای تبدیلشدن به هنرمندی جهانی را آشکار میکند.
رالف گوئینگز سال ۱۹۶۷ در تابلوی «دختری در لباس خاکستری»، فیگور زنی را در یک فضای خالی و تخت به تصویر کشیده است. در این اثر خبری از ساختوسازها و توجه به جزئیات نیست. چهره زن با سطوح تیره و روشن شکل گرفته و بدون اینکه تلاشی برای ترسیم چشمها و سایر اجزای صورت انجام گرفته باشد، گویای حالات درونی اوست.
از مالکوم مورلی تابلوی «کشتی بخار» که در سال ۱۹۶۶ کشیده شده، به نمایش درآمده است. او به عنوان یکی از پیشتازان هایپررئالیسم شناخته میشود که آثار خود را در تقابل با سبک رایج دوران، یعنی پاپآرت به وجود آورد. او که بعدها تجربه نقاشی در سبکهای دیگر را هم به دست آورد، اغلب به نقاشی از کشتیها، اتفاقات روزمره و تصادفها میپرداخت.
نمایشگاه «هایپررئالیسم: از تصویر تا واقعیت» تا ۱۱ تیرماه در موزه هنرهای معاصر تهران میزبان علاقهمندان است.
رابرت ایندیانا هنرمند پاپآرت، در آثار خود به بررسی قدرت زبان، هویت آمریکایی و تاریخ شخصی میپردازد و اغلب از کلمات ساده و درخور توجه در مجسمهها، نقاشیها و چاپهایش استفاده میکند. تابلوی چاپ دستی «تِرِهت» محصول سال ۱۹۷۱ که در این مجموعه به نمایش درآمده است، با استفاده از کلمات و اعداد، همراه با سطوح تخت رنگی به وجود آمده و یادآور تابلوهای تبلیغاتی است.
«پارچ آبی شماره ۹» اثر سزار بالداچینی، کلاژ فلز و رنگ روی کاغذ است که در سال ۱۹۷۱ ساخته شده است. بالداچینی بهجای نقاشیکردن پارچ فلزی و ارائه تصویری نزدیک به واقعیت، پارچ را فشرده کرده و روی کاغذ چسبانده است. فشردهسازی یکی از تکنیکهای اصلی او در مجسمهسازی است که آثار بسیاری را به این شیوه به وجود آورده است.
همچنین تصاویر واقعی صحنه یا موضوع خاصی نیستند. در عوض، آنها از عناصر تصویری اضافی، اغلب ظریف، برای ایجاد توهم واقعیتی استفاده میکنند که در واقع یا وجود ندارد یا با چشم انسان قابل مشاهده نیست.
پروژکتورهای اسلاید عکاسی یا پروژکتورهای چندرسانهای برای نمایش تصاویر بر روی بوم استفاده میشوند و تکنیکهای ابتدایی مانند شبکهبندی نیز ممکن است برای اطمینان از دقت مورد استفاده قرار گیرند.
مجسمهها از پلیاسترهایی استفاده میکنند که مستقیما روی بدن یا قالب انسان اعمال میشود. هایپررئالیسم به سطح بالایی از مهارت و مهارت فنی برای شبیهسازی واقعیت نادرست نیاز دارد. به این ترتیب، هایپررئالیسم محدودیتهای عکاسی مانند عمق میدان، پرسپکتیو و محدوده فوکوس را در بر میگیرد و اغلب از آنها استفاده میکند.
برخی از نقاشان هایپررئالیست مانند چاک کلوز، دنیس پترسون، برت مونروی و رابرت بچتل از ناهنجاریهای موجود در تصاویر دیجیتال، مانند فرکتالیزاسیون، برای تأکید بر منشأ دیجیتالی آنها استفاده میکنند.
موضوع شامل پرتره، هنر فیگوراتیو، طبیعت بیجان، مناظر، مناظر شهری و صحنههای روایت است. سبک هایپررئالیستی جدیدتر از فوتورئالیسم در جزئیات تصویری با تأکید بر مضامین اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی بسیار واقعیتر است.
نقاشیها و مجسمههای هایپررئال از طریق نورپردازی و جلوههای سایهزنی ظریف، استحکام و حضور فیزیکی ملموسی را ایجاد میکنند. شکلها، فرمها و نواحی نزدیک به قسمت جلویی تصویر از نظر بصری فراتر از صفحه جلویی بوم ظاهر میشوند و در مورد مجسمهها، جزئیات بیشتر از طبیعت وضوح دارند.