|

گفتیم ارومیه رو به نابودی است، باور نکردید!

سال ۱۳۷۹! این تجمع اعتراضی ما برای هشدار به نابودی دریاچه ارومیه بود؛ که کمتر از یک ساعت بعد با حضور نیروی انتظامی و نهایتا صدور بیانیه‌ای خطاب به سازمان محیط زیست پایان یافت.

گفتیم ارومیه رو به نابودی است، باور نکردید!

سال ۱۳۷۹! این تجمع اعتراضی ما برای هشدار به نابودی دریاچه ارومیه بود؛ که کمتر از یک ساعت بعد با حضور نیروی انتظامی و نهایتا صدور بیانیه‌ای خطاب به سازمان محیط زیست پایان یافت.

بله! 23 سال قبل، وقتی هنوز روزنامه‌نگار نشده بودم، ما محیط‌زیستی‌ها در‌حالی‌که دریاچه هنوز آب درخور‌توجهی داشت، هشدار می‌دادیم که دریاچه ارومیه رو به نابودی است! اما هیچ‌کس باور نمی‌کرد؛ حتی سازمان محیط زیست! ما علم غیب نداشتیم! اما روند افت سطح آب دریاچه ارومیه؛ سه، چهار سالی بود که براساس اعلام کارشناسان آغاز شده بود و ناگفته پیدا بود با این روند رشد جمعیت و تشدید سدسازی و میل وافر به افزایش سطح زیر کشت و خودکفایی گندم – که هیچ وقت هم خودکفا نشدیم- دریاچه ارومیه به‌زودی نابود خواهد شد؛ اما با وجود افزایش شوری آب دریاچه، سازمان محیط زیست، تازه مجوز بهره‌برداری تنها جانور آبزی دریاچه یعنی آرتمیا را - آن‌هم بدون ارزیابی و برآورد ذخایر آرتمیا- برای یک شرکت خصوصی صادر کرده بود!

دو سال بعد از این واقعه، درحالی‌که یک سال بود روزنامه‌نگاری محیط زیست را به طور جدی شروع کرده بودم، برای تهیه گزارش میدانی به ارومیه رفتم. دریاچه آب داشت و فلامینگوها بر فراز دریاچه و سواحل جزیره اشک پرواز می‌کردند؛ اما باز هم کمتر ارگان و نهادی بود که باور کند دریاچه در حال پسروی است. البته همان سال، سرانجام سازمان محیط زیست خود به روند رو به رشد نابودی دریاچه بالاخره پی برد و معاون این سازمان اعلام کرد با ادامه روند موجود، تا پنج سال دیگر ارومیه خشک می‌شود. یکی، دو سال بعدش بود که یکی از مسئولان ارشد استان آذربایجان غربی در واکنش به هشدارها مبنی بر نابودی دریاچه گفت: «اگر دریاچه ارومیه کاملا خشک شود، مگر چه اتفاقی می‌افتد؟ شما می‌خواهید انسان و دام و کشاورزی نابود شود؛ اما چند تا اردک و فلامینگو سالم بمانند؟!».

ما مرتبا گفتیم و نوشتیم که موضوع چهار تا فلامینگو و اردک نیست! که اگر همین‌ها نباشند، بعدش نوبت خودمان است؛ گفتیم پیامدهای نابودی دریاچه فقط به حیات‌ وحش ختم نمی‌شود و کشاورزی و سکونتگاه‌های انسانی نابود می‌شود! اما آنها نخواستند ببینند و گوش کنند و هنوز هم همین هستند! و برای همین است که هر گوشه کشور هکتارها بیابان و شوره‌زار ایجاد شده است.

فهم این موضوع که ارومیه و بسیاری از اکوسیستم‌های طبیعی ایران در حال نابودی است، چیز سخت و پیچیده‌ای نبود! فقط کافی بود مسئولان و برنامه‌ریزان کشور کمی نگاه استراتژیک و بلندمدت یا نگاه اکولوژیک به سیاست‌های‌شان می‌داشتند یا دست‌کم به تعداد انگشتان یک دست، اکولوژیست در کنار خود قرار می‌دادند تا بلکه آنها بتوانند چشم‌انداز تصمیمات نادرست و تک‌بعدی آقایان را که عمدتا تصمیماتی صرفا سیاسی و مهندسی‌ است و برای دوره‌های چهارساله مدیریتی برنامه‌ریزی شده، برای‌شان ترسیم کنند.

حاصل همه این لجاجت‌ها و کوبیدن بر طبل توسعه ناپایدار، به‌کارگیری مدیران و کارشناسان ناآگاه و خود عقل کل پندار، حذف نخبگان و کوچ آنها از کشور، حالا ما را با انبوه مشکلات در حوزه‌های مختلف به‌ویژه محیط زیست مواجه کرده است؛ همان مسئولانی که امروز برای پتروشیمی میانکاله یقه چاک می‌دهند و هرگونه مخالفت با پتروشیمی مازندران را با عناوینی مانند توهین به نظام ربط می‌دهند و نگران آخرت مخالفان می‌شوند، همان‌هایی بودند که مسبب نابودی ارومیه و هامون و هورالعظیم و جازموریان و گاوخونی و شادگان و میانکاله و خلیج گرگان و گمیشان و... شدند و از برکت وجودشان امروز چهار گوشه کشور به جای اینکه دریاچه و تالاب و جنگل باشد، هکتارها شوره‌زار و بیابان و کانون گردوغبار شده و انبوه این مشکلات، موجب ناآرامی‌های اجتماعی و گاهی سیاسی هم شده است.

ندیدید همین دیروز گردوغبار شدید چطور بخش‌هایی از مازندران و گلستان را در بر گرفت؟ چند بار هشدار دادیم و نوشتیم که تالاب گمیشان را به بهای پرورش میگو آن‌هم در شمال کشور تکه‌تکه نکنید و آبش را به پای مزارع میگو حیف‌ومیل نکنید؟