هاشمی وزیر و برخاستن ناتمام وزارت ورزش
انتخابات فدراسیون سوارکاری و البته آمادگی جسمانی که قرار بود به ترتیب روزهای هفتم و هشتم شهریور برگزار شود، به تعویق افتاد تا این سیگنال به جامعه ورزشی ارسال شود که نفسی نو و قاعدهای قانونی بر وزارت ورزش حاکم شده تا حق به صاحب حق برسد.
پویا سهرابی: انتخابات فدراسیون سوارکاری و البته آمادگی جسمانی که قرار بود به ترتیب روزهای هفتم و هشتم شهریور برگزار شود، به تعویق افتاد تا این سیگنال به جامعه ورزشی ارسال شود که نفسی نو و قاعدهای قانونی بر وزارت ورزش حاکم شده تا حق به صاحب حق برسد.
کیومرث هاشمی که در حوزه مدیریت ورزشی صاحب تجربه است و با مسائل ریز و درشت ورزش ایران و پتانسیلها و موانع توسعه آن آشناست، با ایستادگی در مقابل فشارهای مخالفان و موافقان و اتخاذ تدبیر قانونی و منطقی، دو انتخابات را به تعویق انداخت تا به جامعه ورزش بگوید با آنها همراه است و چیزی فراتر از قانون و مهمتر از اراده حقیقی جامعه ورزشی برای انتخابات رؤسای فدراسیون برای او مهم نیست؛ بهویژه انتخابات فدراسیون سوارکاری که میرفت به پدیدهای عجیب
تبدیل شود.
هاشمی به بنیادهای فلسفی و تاریخی مدیریت ورزش کشور آشناست و با تکیه بر همین تجربههاست که توانست گام اول را محکم بردارد. در وزارت ورزشِ پیش از هاشمی معمولا با انتصاب سرپرست که اغلب از کارکنان وزارتی (مانند فدراسیون سوارکاری) بود، زمینه برای کاندیداتوری منجر به پیروزی فرد مدنظر فراهم میشد و همین باعث ایجاد دافعه و دلسردی بخش بزرگی از جامعه وررشی کشور میشد.
با ابراز نگرانی اهالی ورزش و کارشناسان از این پدیده ناعادلانه، وزارت ورزش اکنون این صداها را شنیده و موضع مدیران میانی و ستادی و نیز قرائن و شواهد نشان از این دارد که شرایطی فراهم میشود تا از این به بعد سرپرستهای فدراسیون نتوانند بهعنوان کاندیدا در رقابت انتخاباتی حضور پیدا کنند؛ زیرا چیدمان و مهندسی انتخابات در عصر سرپرستی اتفاق میافتد و عملا اراده جامعه ورزشی بیاثر و ابتر میماند؛ موضوعی که در نامه شماری از نمایندگان به سرپرست وزارت ورزش و همچنین اعتراضات کاندیداها و رسانهها مشخص بود و هاشمی به نظر میرسد قصد تعامل با متن جامعه را دارد و نمیخواهد حاکمِ بدون مشاور و قلهقافنشین وزارت ورزش باشد.
در انتخابات فدراسیون سوارکاری، هاشمی گامی بزرگ برداشت و از مانعی سخت عبور کرد و برای همیشه تاریخ، خدمتی ماندگار به جامعه ورزشی کرد. او البته باید برخاستن ناتمام همکارانش را تشویق به تکامل کند؛ چنانکه در پایان این یادداشت به آن مصداقی پرداخته میشود. هاشمی باید تصمیم تاریخی خود را کامل و کمیسیونهای قانونی را احیا کند. همچنین انتصابهای غیرقانونی را باطل و سرپرست فعلی را به احترام جامعه سوارکاری و برای تکامل این خدمت تاریخی از انتخابات معاف کند؛ زیرا حتی با انتخاب سرپرست جدید تا مجمع آتی، همچنان آثار نزدیک به 9 ماه سرپرستی بر انتخابات فدراسیون سوارکاری باقی خواهد بود.
هاشمی برای بازگشت اعتماد عمومی به ورزش و حاکمیت قانون و دور نگهداشتن دست طمع از فدراسیونهای ورزشی، باید با اعتمادبهنفس پیش برود و بداند افکار عمومی برای این اصلاحات عادلانه همراه اوست. چنانکه گام نخستش با استقبال رسانهها و جامعه ورزشی مواجه شده و در آستانه معرفی به مجلس، برگی برنده برای جذب اعتماد نمایندگان مجلس تلقی میشود.
گرچه دستهای بیرونی با حمایت پیدا و پنهان پالسهای درونی، همواره بهمثابه حیاطخلوت به فدراسیونها مینگرند و پیشبرد برنامه نو کار آسانی نیست؛ اما واقعیت آن است که بازگشت به ریل قانونی تنها راه حفظ سرمایه اجتماعی و اعتماد جامعه ورزش است؛ اگرچه با مقاومت عدهای مواجه شود که حیاتشان با حیاطخلوت بینظارتی و بیقانونی معنا دارد.
این نکته روشن را نیز نباید از نظر دور داشت که در تفکر سیستمی، گاهی ناهماهنگی جزئی و کوچک، تمام مجموعه را مختل میکند؛ چنانکه حلقه یاران مدیریت پیشین وزارت ورزش بهآسانی تن به این تغییرات جدید نمیدهند.