داستان اندیشهها
فلسفه و ادبیات از گذشته تاکنون پیوند عمیقی با هم داشتهاند و در موارد متعددی چنان درهمتنیدهاند که تفکیکناپذیر به نظر میرسند. یکی از وجوه متمایز آثار افلاطون که شارحانش به آن اشاره کردهاند جادوی کلام آثار اوست.
شرق: فلسفه و ادبیات از گذشته تاکنون پیوند عمیقی با هم داشتهاند و در موارد متعددی چنان درهمتنیدهاند که تفکیکناپذیر به نظر میرسند. یکی از وجوه متمایز آثار افلاطون که شارحانش به آن اشاره کردهاند جادوی کلام آثار اوست. در تاریخ ادبیات و به خصوص در تاریخ رمان هم کم نیستند آثاری که میتوان آنها را در دسته تأملات فلسفی جای داد. آثار نویسندگانی چون سارتر، پروست، روبرت موزیل و هرمان بروخ در شمار این دسته از رمانها قرار دارند. «خوابگردها»، سهگانهای از هرمان بروخ که با ترجمه علیاصغر حداد به فارسی منتشر شده، در بخشهایی طولانی به طور کامل فرم روایتی فلسفی دارد. بر این اساس این پرسش همواره وجود داشته که آیا داستاننویسی میتواند روش استدلال هم باشد؟ استیون لوکس در کتابی با نام «نگاهی به آرمانشهرهای سیاسی»، که اخیرا با ترجمه مانی صالحیعلامه در نشر نیلوفر منتشر شده، همین پرسش را مطرح کرده و براساس آن این کتاب را نوشته است. عنوان فرعی این اثر «داستانی درباره اندیشه» است و دلیل نوشتنش هم دعوت به یک سخنرانی درباره حقوق بشر بوده است. استیون لوکس استاد علوم سیاسی و جامعهشناسی در دانشگاه نیویورک است. وقتی سازمان عفو بینالملل از او دعوت میکند سخنرانی با موضوع حقوق بشر در آکسفورد انجام دهد، او به سراغ متون پیشینی درباره حقوق بشر میرود و با بررسی آنها حیرتزده میشود. این متون به گفته او، مجموعهای از استدلالها و برهانهای شناختهشدهای بود که نشان میداد چرا مسائل و سنتهای نظری مختلف برای همراهی و پذیرش مفهوم حقوق و خصوصا حقوق بشر با مشکل مواجه میشوند: «پس به این نتیجه رسیدم که بهتر است پرسشی را مطرح کنم که در این نوشتههای تحقیقی دیده نمیشود یعنی این پرسش که زندگی در جهانی که یکی از این فرضیهها در آن به جهانبینی مسلط و اصل بنیادین تبدیل شده باشد چگونه خواهد بود؟ محصول آن یک سخنرانی بود تحت عنوان پنج قصه درباره حقوق بشر که در تالار شهر آکسفورد برگزار شد که از همانجا جستوجوی پرفسور کاریتا برای یافتن مساواتآباد (شهر برابری و مساوات) شکل گرفت». استیون لوکس در آمادهسازی این سخنرانی با پرسش کلیتر دیگری هم روبهرو میشود که به گفته خودش بیش از همه در نوشتههای آیزایا برلین و جان رالز مطرح شده: پیامدهای سازماندهی حیات سیاسی و اجتماعی بر اساس یکی از ارزشهای قیاسناپذیر یا یکی از چند تصور از خیر با کنارگذاشتن بقیه ارزشها و تصورات، چیست؟ «نگاهی به آرمانشهرهای سیاسی» در چنین بستری شکل گرفته است. این کتاب سفری است خیالی در فلسفه سیاسی غرب. پرفسور نیکولاس کاریتا، استاد دانشگاه، در میانسالی زندگی آرامی را سپری میکند اما با اتفاقی مجبور میشود از کنج آرام کتابخانهاش خارج شود و در مأموریتی برای پیداکردن بهترین جهان ممکن به کشورهای مختلفی سفر کند. او در سیر سفرهایش مجبور است با وضعیت پیچیده اندیشه مدرن مواجه شود و واقعیتهای فلسفههای سیاسی امروزین را در عمل مشاهده کند. کتاب با زبانی روان و طنزآلود روایت شده و در ابتدای آن میخوانیم: «بدترین واقعه در زمان بازداشت پرفسور نیکولاس کاریتا این بود که عینکش را شکستند و له کردند. اصلا انتظارش را نداشت و فکرش برایش ترسناک بود. آنها با تضعیف نگاه و سلطه او بر پدیدارها، سلطه خود را بر واقعیت اثبات و تقویت کردند. نیکولاس در کتابخانهاش آرام نشسته بود و مطالعه میکرد در حالی که ردای مخمل سیاهش را که حاشیه خز سفیدِ نقرهای داشت دور خودش پیچیده بود -همان ردایی که همیشه در بحث و جدلهای شبانهاش با متفکران عصر روشنگری بر تن میکرد. دیروقت به بستر رفته و خوب نخوابیده بود چون با توجه به سرنوشت بسیاری از دوستانش، با ناراحتی میدانست که روزهای آزادی برای او کمکم به آخر میرسد. اما سعی نکرده بود مخفی شود. او همیشه از دخالت در امور سیاسی اجتناب میکرد. خودش را یک محقق، متخصص تاریخ اندیشهها و یک فیلسوف میدانست و بنابراین فکر میکرد یا امیدوار بود که آدم مهمی به شمار نمیرود».
«زندگی یک سفر است» با عنوان فرعی «پزشکی از تبار رنسانس نوین» عنوان کتابی است از رضا نیلیپور که این نیز اخیرا در نشر نیلوفر منتشر شده است. این کتاب معرفی مختصری است از جرالد ادلمن، پزشک و نوروساینتیست معاصر و برنده جایزه نوبل. کتاب در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول چکیدهای است از زندگینامه شخصی و علمی ادلمن، بخش دوم به معرفی ابعاد شخصیت علمی ادلمن از نگاه سه نفر از نوروساینتیستهای معاصر و همکاران آشنا با روند تحول آثار علمی او اختصاص دارد، در بخش سوم بعضی از خصوصیتهای برجسته ذهن بدنمند و چکیدهای از آخرین پژوهشهای ادلمن برای ساخت داروینهای هوشمند مغزبنیاد بر اساس آخرین کتاب او با عنوان «طبیعت ثانوی: علم مغز و معرفت بشر» مرور شده و در آخرین بخش هم چکیدهای از «نظریه تکوینی گروهاندیشی نورونی ادلمن» ارائه شده است. به جز پیشگفتار نویسنده، این کتاب پیشگفتاری هم به قلم دکتر خسرو پارسا دارد و او در بخشی از یادداشتش ادلمن را انسان برجسته و خلاقی نامیده که تکساحتی نیست. ادلمن در چند عرصه مختلف به فعالیت علمی پرداخته؛ او علاوه بر دریافت جایزه نوبل پزشکی در کشف ساختار شیمیایی آنتیبادیها در سال 1972 در عرصههایی دیگر نیز دستاوردهای قابل توجهی داشته است از جمله در زمینه تشخیص بیماریهای ایمنیشناسی. آنطورکه نویسنده کتاب در پیشگفتارش توضیح داده، ادلمن علاوه بر اشراف بر دانش عمیقی در نوروساینس، در موسیقی، ادبیات و هنرهای تجسمی نیز از بینش علمی عمیقی برخوردار بود. ویژگی دیگر کار او، دامنه گسترده دسترسی به منابع نظریههای مختلف رشتههای علوم شناختی سنتی و مکاتب فلسفی همراه با نگاه انتقادی خود به مبانی نظری علوم پیشین و البته دامنه حافظه بینظیر او بوده است.
کتابی از کیوان نریمانی با عنوان «استاد شطرنجباز را چه کسی کشته است»، عنوان اثر دیگری است که در نشر نیلوفر به چاپ رسیده است. نریمانی این کتاب را یک «ماتا گویه» نامیده و در توضیح آن نوشته که ماتا گویه واژهای است برساخته از ماتیکان یعنی کتاب به علاوه گویه که برابر پیشنهادی اوست به جای منظومه و شعر بلند. به نظر او، این واژه میتواند دربرگیرنده تمامی سرودههای بلند باشد. در این کتاب رد نوشتههای باستانی دیده میشود و نریمانی در بخشی از یادداشت کوتاه ابتدای کتاب نوشته: «در کاربرد نوشتههای باستانی دیگر مانند اَکَدی، عیلامی، آرامی، پارسی باستان، سانسکریت، اوستایی (دیندبیره) و مانوی، از برگرداندهها، خوانشها و ویراستهای پایهای استادان آن زبانها بهره بردهام؛ البته خود نیز چون شاگردی نوآموز، آن پارههایی را که میخواستهام، با اصل متنها و یا ترانویسه و برگردان واژه به واژه آنها، چه به شکل حرف نوشته و چه آوانوشته، همسنجی و همخوانی کردهام. در آخر، برگرداندهها، آمیزهای شده از آنها و نه از آنها».