|

عقبگرد اجتماعی و گسترش خرافات در نبود قانون

چیزی که اخیرا در فضای مجازی به وفور دیده می‌شود، تبلیغات انجام جادو، دعانویسی، جن‌گیری، ساخت طلسم بازگشت معشوق، طلسم جدایی بین زن و شوهر، طلسم‌های درمانی مثل طلسم جهت رویش مجدد موی ریخته سر و... است.

عقبگرد اجتماعی و گسترش خرافات در نبود قانون

محمد  میرخانی-عضو هیئت‌مدیره سازمان نظام پزشکی: چیزی که اخیرا در فضای مجازی به وفور دیده می‌شود، تبلیغات انجام جادو، دعانویسی، جن‌گیری، ساخت طلسم بازگشت معشوق، طلسم جدایی بین زن و شوهر، طلسم‌های درمانی مثل طلسم جهت رویش مجدد موی ریخته سر و... است.

متأسفانه عواملی مثل فقر مادی، بی‌هویتی فکری، سرخوردگی‌های فردی و اجتماعی و همچنین وضعیت غیرقابل پیش‌بینی کشور در عرصه‌های اقتصادی و دشواری برنامه‌ریزی منطقی برای آینده منجر به وضعیتی شده است که جامعه یا حداقل قسمتی از جامعه برای فرار از ناکامی‌های متوالی و غلبه بر احساس انسداد در پیشرفت متوسل به هر چیزی که تنها وعده موفقیت می‌دهد، بشوند؛ هرچند غیرمنطقی و غیرعقلانی به حساب بیاید. کار به جایی رسیده است که «جادوگری» سال‌هاست در فوتبال و مسابقات ورزشی نیز باز شده و حتی گاهی شنیده می‌شود که سیاسیون نیز به سراغ عده‌ای خاص می‌روند و با طریقی غیرمعمول به دنبال روشن‌کردن آینده سیاسی خود هستند. رشد انفجاری شیادی‌های که تأکید بر «خرق عادت» در درمان و حل مشکلات دارند، خود گواه این وضعیت امروز ماست. نکته‌ای که در این بین نگران‌کننده است، آگاهی شیادان از خلأ قانونی و نترسیدن آنها از قانون است؛ انگار که حنای قانون برایشان رنگی ندارد. البته رمالی و جادوگری به تنهایی در قوانین مدون ایران به‌طور مشخص عنوانی ندارد و در قانون فعلی جرم محسوب نمی‌شود، در‌صورتی‌که در آیین‌نامه موسوم به آیین‌نامه امور خلافی مصوب سال 1324 آمده بود افرادی که رمالی، جفر، کف‌بینی، افسونگری، جادوگری، جن‌گیری، فال‌گیری، پیشگویی، بخت‌گشایی و امثال آنها را وسیله معرکه یا دوره‌گردی قرار داده یا با باز‌کردن دکان و خانه اعمال مزبور را پیشه و وسیله کسب و استفاده خود قرار دهند، به هفت تا ۱۰ روز حبس تعزیری و از 100 تا 200 ریال غرامت محکوم می‌شوند. این آیین‌نامه سال 1352 اصلاح شد و مجازات حبس، صرفا برای رمالی، کنار گذاشته شد. آیین‌نامه امور خلافی و اصلاحیه آن نیز در‌حال‌حاضر اعتبار حقوقی ندارد.

درباره جرم‌انگاری جادوگری هم باید به لایحه مجازات اسلامی اشاره کرد. در لایحه قانون مجازات اسلامی ماده‌ای بود که سحر و جادو را جرم‌انگاری کرده و مجازات مرگ را برای آن در نظر گرفته بود. البته ایراداتی اساسی بر این ماده وارد بود، از‌جمله نبود تعریف سحر و جادوگری و تعیین دقیق محدوده آن، تعیین مجازات سنگین اعدام برای آن، نبود تعیین کیفر و در‌واقع نبود جرم‌انگاری سحر و جادوگری برای غیرمسلمانان و... که سرانجام ماده مذکور نیز از لایحه حذف شد.

البته می‌توان در نظر گرفت که عموم افرادی که اقدام به رمالی و مانند آن می‌کنند، در‌واقع مردم را به امور واهی امیدوار می‌کنند و عمل آنها می‌تواند مصداق بارز کلاهبرداری باشد و مطابق ماده یک قانون تشدید مجازات ارتکاب‌کنندگان اختلاس، ارتشا و کلاهبرداری، مرتکب به حبس از دو تا ۱۰ سال و انفصال دائم از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است، محکوم می‌شوند و چنانچه عمل رمال یا فالگیر را بتوان ذیل ماده 712 در تکدی‌گری و کلاشی آورد، تعقیب چنین اعمالی منعی نخواهد داشت. درعین‌حال دیده شده است که رمالان و جادوگران با سوء‌استفاده از اعتماد میان خود و مشتریان دست به اقداماتی مانند آزار و اذیت جنسی و سرقت هم می‌زنند که در جای خود قابل بررسی است و مجازات‌های خاص خود را دارد.

نمونه‌های زیادی از مسمومیت‌های با فلزات با طلسم‌های خوراکی یا ابتلا به بیماری‌های انگلی و عفونی متعاقب مصرف طلسم‌هایی که بر پایه مدفوع جانوران هستند تا تجاوز جنسی به بهانه باطل‌کردن سحر و اعمالی شنیع بوده است و در حال گسترش نیز هست اما شوربختانه در شرایط امروز انگار حساسیت زیادی را برنمی‌انگیزد.

قسمتی از جامعه به جادو‌اندیشی بسیار متمایل شده است و متأسفانه شیادان این را خوب می‌دانند و از این فرصت نهایت استفاده را می‌کنند اما قسمت ناراحت‌کننده‌تر ماجرا راه اشتباه مبارزه با آن است؛ اینجاست که به‌جای آگاه‌کردن مردم و همچنین تأدیب قضائی شیادان، تألیف و ساخت باطل‌السحر و طلسم در ابعاد بزرگ و آموزش‌های اینستاگرامی و فروش حرزهایی که روی پوست حیوانات نوشته شده‌اند، به‌عنوان راه‌حل برگزیده شده و این کار‌ها تأیید ضمنی اثربخشی شیادانی است که اکثرا رگ خواب مردم را خوب یاد گرفته‌اند.

یک طرف متنی از یک کتاب قدیمی را روی فلزی حکاکی می‌کند و به‌عنوان طلسم می‌فروشد و طرف دیگر هم متنی دیگر را روی پوست حیوان می‌نویسند و به‌عنوان باطل‌کننده اثر جادو می‌فروشد و در بین نبردی که یک طرف آن شیادان و کلاهبرداران و طرف دیگرش کسانی که مشتاق به متافیزیک و باطل‌کننده سحر و جادو هستند، سلامت روانی مردمِ عمدتا ناآگاه در حال قربانی‌شدن است. متأسفانه به‌جای حل اصولی این معضل که بیشتر مبتنی بر شیادی است و با تأکید‌های نابجا بر ارتباط هرگونه مشکلی به امور فرامادی، به شکل غیرمستقیم در ‌حال ترویج خرافات هستیم و این‌گونه درست‌کردن اَبرو به کور‌کردن چشم می‌رسد.

شکل‌گیری تفکر جادویی و ازدیاد افرادی که جادومآبانه زندگی و فکر می‌کنند، طی چند سال ما را به سمت قبایل بدوی ساکن آفریقا شدن می‌برد و باید گفت این بلا با توسعه فرهنگی در تعارض و تضاد است و سال‌ها زمان می‌برد تا بتوان جامعه‌ای را که به سمت وهم و خیال رفته است، دوباره آگاه کرد.