مادران ابرانسان هستند؟
مادرشدن اتفاقی متفاوت برای هر خانوادهای است و در هرگوشه جهان نقاط مشترک زیادی دارد.
مادرشدن اتفاقی متفاوت برای هر خانوادهای است و در هرگوشه جهان نقاط مشترک زیادی دارد.
کمترین تعداد تولد در ایران
دیروز آمار جدیدی درباره میزان فرزندآوری منتشر شد. به گزارش نود اقتصادی رکورد کمترین تعداد تولد ۱۳ سال اخیر در سال ۱۴۰۲ ثبت شده است. براساس آمارهای سازمان ثبتواحوال کشور، در ۹ماهه نخست امسال تعداد متولدین کشور به ۷۹۸ هزار و ۵۵۳ نفر رسیده که ۴۱۴ هزار نفر از آنها پسر و حدود ۳۸۶ هزار نفر نیز دختر هستند. مقایسه تعداد متولدین ۹ماهه امسال با ۹ماهه دوره ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ نشان میدهد امسال کمترین تعداد تولد در کشور به ثبت رسیده است. این در حالی است که در ۹ماهه سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۷ تعداد متولدین کشور بیش از یک میلیون نفر بوده که تعداد فعلی متولدین حدود ۲۵۰ تا ۳۵۰ هزار نفر کمتر از آن دوره است.
سایت انتخاب مقالهای درباره مادرشدن و احساسات مادران و تغییراتی که ناگزیرند در زندگی خود به وجود آورند منتشر کرده است که در آن مقاله این سؤال مطرح میشود که آیا «واقعا بچهدارشدن، سبب میشود زنان بازدهی بیشتری داشته باشند»؟ نویسنده البته به تجربیات خود و دیگر دوستان و همکاران شناختهشدهاش میپردازد. این گزارش با تحسین تمام تازهمادرانی آغاز میشود که تمام فعالیتهای «یک روز کاری کامل» را در زمان خواب نوزادشان انجام میدهند. اما بعد این درخواست را دارد که باید پذیرفت این روند اصلا آسان نیست. هرچند کتابهای بسیاری درباره تجربهها این مادران نوشته شده است. زنانی که پیروزمندانه از موانع واقعی والدین تازهکار با خلقکردن و نوآوری میگذرند. یا همانطورکه «کیلی رید» به مجله ووگ گفته است، اگرچه زمان نوشتن او اکنون کمتر شده است – اما مادری او را به یک «نویسنده بهتر» تبدیل کرده است. یکی دیگر از مصاحبهشوندگان اعلام کرد: «انگیزه و ذوقی پیدا کردهام که قبلا هرگز احساس نکرده بودم». دیگری «اولین کتاب خود را بین ساعت چهار صبح تا شش صبح در دو سال اول زندگی دخترش نوشته است». کیتلین موران در کتاب «چگونه زن باشیم» به طور مفصل این ایده را توضیح میدهد: «در مدت کوتاهی که فرزند شما خواب است یا شخص دیگری از او مراقبت میکند، متوجه میشوید که تقریبا بهطور فوقانسانی، کارآمد میشوید. به یک تازهمادر که نوزادش خوابیده است، یک ساعت فرصت بدهید، او میتواند 10 برابر بیشتر از یک فرد بدون فرزند از آن بهره ببرد».
این زنان دروغ نمیگویند، زیادهروی نمیکنند، شرایط را بهتر از آنچه هست توصیف نمیکنند. آنها برخی از تغییراتی را که پس از تبدیل به «والد» شدن تجربه کردهاند، بررسی میکنند و میکوشند این سؤالات را جواب بدهند که «چگونه این کار را انجام میدهند؟» یا «والد بودن چه تأثیری بر کارشان داشته است؟» هرچند این سؤالاتی است که هیچوقت از پدرها پرسیده نمیشود.
شاید از این طریق بتوان دریافت این فرض دیرینه که مادر شاغل کمتر حواسش پرت میشود، چقدر درست است. در نشریه ووگ آن را «ادراک مرسوم یک زن بچهدار» نامیده است.
ابرزن
نویسنده مقاله «اما بدینگتون» اما نگرانی خود را نیز مطرح کرده و نوشته است: «من نگران این هستم که این مسئله تبدیل به یک پیشفرض شود». منظور نویسنده این پیشفرض است: «همه مادران ابرزن هستند!» او یادآوری میکند که اگر تازهمادران نتوانند تمرکز قدرتمندی داشته باشند چه اتفاقی رخ میدهد یا ممکن است دیگر کسی باور نکند که آنان برای یک لحظه استراحتکردن یا خوردن یک غذای سبک نیاز به وقت دارند و آنان دچار احساس اضطراب، گیجی و خستگی میشوند!
نویسنده مقاله از تجربه خودش میگوید که تا ششسالگی فرزندانش نتوانسته بود کتابی بنویسد و 18 ماه بیکار بود و پس از آن نیز به صورت پارهوقت کار میکرد و در این مدت چند ماه نیز دچار فروپاشی شده بود و حتی زمانی تنها آرزویش درازکشیدن و چرخزدن در شبکههای اجتماعی بود. سوفی لوسیدو جانسون، نویسنده و تصویرگر نیز تجربه مشابهی داشته و به گاردین گفته است: «احساس میکردم که محو شدهام، به شکلی که یک کرم ابریشم در پیله قرار گرفته است، آرزو میکردم که به صورت پروانه بیرون بیایم نه یک موجود عجیب!».
نویسنده مقاله آرزو میکند که کاش میشد فضایی برای تازهمادران فراهم شود تا از تجربیات خود بگویند، از جزئیات عملکردهایی که در روزهای آغازین «والدشدن» تجربه کردهاند تا حدف نشوند و کارایی شگفتانگیزی داشته باشند! در بخش پایانی این مقاله بر تحسین و احترام نسبت به مادران تأکید شده است.