|

جنسیت و مدیریت ضایعات

مفهوم زباله یک مفهوم خنثی و عینی نیست، بلکه توسط عواملی مانند سبک زندگی، ساختار اجتماعی، جنسیت، طبقه و قومیت تعیین می‌شود. این عوامل همچنین بر سازماندهی اجتماعی کار مرتبط با زباله و چشم‌انداز سیاسی در مدیریت آن تأثیر می‌گذارد.

جنسیت و مدیریت ضایعات

شرق: مفهوم زباله یک مفهوم خنثی و عینی نیست، بلکه توسط عواملی مانند سبک زندگی، ساختار اجتماعی، جنسیت، طبقه و قومیت تعیین می‌شود. این عوامل همچنین بر سازماندهی اجتماعی کار مرتبط با زباله و چشم‌انداز سیاسی در مدیریت آن تأثیر می‌گذارد. مطالعات متعددی تأثیر مسائل جنسیتی را بر ادراک، مدیریت و مدیریت پسماند در هر دو بخش رسمی و غیررسمی و خصوصی برجسته کرده‌اند. بخش‌های عمومی به رسمیت شناختن این موضوع و اصلی‌سازی جنسیت با حصول اطمینان از اینکه سیاست‌ها، برنامه‌ها و سیستم‌های مدیریت پسماند پیامدها و تأثیرات آنها را برای زنان و دختران در نظر می‌گیرند، طراحی سیستم‌های مدیریت پسماند مؤثرتر، کارآمدتر و فراگیرتر را تسهیل می‌کند و در عین حال دسترسی عادلانه‌تری به معیشت و ارتقای سطح زندگی زنان را فراهم می‌کند. در بسیاری از جوامع، زنان مسئول مدیریت پسماندهای درون خانوار خود هستند و در سطح جهانی کاربران اصلی خدمات مدیریت پسماند هستند. تفاوت‌های جنسیتی ممکن است در نگرش به سلامت عمومی و پاکیزگی جامعه نیز منعکس شود. از آنجایی که زنان و کودکان معمولا مسئول رسیدگی به زباله‌های خانگی هستند، در غیاب یک سرویس جمع‌آوری منظم و قابل اعتماد، این آنها هستند که باید ترتیبات جایگزین را انجام دهند. آنها ممکن است تعامل مستقیمی با دفن زباله‌های کنترل‌نشده محلی داشته باشند یا اقدامات دفع خطرناکی مانند سوزاندن زباله درباز را انجام دهند. خطرات بهداشتی مرتبط، زنان را نسبت به نیاز به شیوه‌ها و خدمات مدیریتی مناسب بیشتر آگاه می‌کند و این بر تمایل آنها برای پرداخت هزینه برای چنین خدماتی تأثیر می‌گذارد. این تمایل با افزایش دسترسی، کیفیت و کارایی خدمات مجموعه اولیه قوی‌تر می‌شود. مشارکت مستقیم آنها با مدیریت زباله، قرارگرفتن در معرض خطرات سلامتی و تمایل به پرداخت هزینه برای حذف زباله از جامعه آنها همچنین ممکن است بر ترجیحات آنها در بین سیاست‌ها، فناوری‌ها یا رویکردهای کلی تأثیر بگذارد. در بسیاری از جوامع، در غیاب زباله‌های کافی خدمات مدیریت زنان در فعالیت‌های داوطلبانه اجتماعی مانند تمیزکردن، جاروکردن خیابان‌ها و جمع‌آوری اولیه زباله‌ها شرکت می‌کنند. با این حال، زمانی که این خدمات نظافتی یا خدمات جمع‌آوری زباله با شرکت‌های خصوصی قرارداد یا نهادینه می‌شوند، اغلب این مردان هستند که مشاغل را به دست می‌آورند. این تصور عمومی در بسیاری از مکان‌ها وجود دارد که کار رسمی (و در نتیجه پولی) در SWM یک شغل مردانه است.

منظور از مسائل جنسیتی چیست؟

ویژگی‌های فیزیکی مردها و زن‌ها براساس جنسیت‌ بیولوژیک‌شان متفاوت است. جنسیت فقط به بیولوژی فیزیکی‌شان اشاره ندارد بلکه به مسئولیت‌های اجتماعی متفاوت زنان و مردان و روابط اجتماعی بین آنها اشاره می‌کند. تقسیم جنسیتی کار به وظایف متفاوتی اشاره می‌کندکه زنان و مردان به‌ طور عرفی انجام می‌دهند. برای مثال در بسیاری از جوامع کار خانگی بدون‌ مزد ارزش بالایی به‌ اندازه کار با مزد بیرون خانه ندارد.

مسائل جنسیتی ارتباطی با «مدیریت پسماند خشک» دارد؟

مسئولیت‌های جنسیتی مرتبط با مدیریت پسماند خشک را می‌توان به این موارد تعمیم داد.

بازتولید

نقش زنان به روش‌های زیر در بازتولید بسیار بیشتر از مردان است:

- به‌خاطر انجام کارهای خانه، مثل دفع پسماندها.

- آنها به‌عنوان عضوی از خانواده که خریدهای خانه را انجام می‌دهند، نقش مصرف‌کننده را بازی می‌کنند و از این‌رو در نوع پسماند تولیدشده نقش دارند.

- زنان به‌عنوان مربی نقش مهمی در اجتماعی‌کردن کودکان دارند و عادات و ارزش‌ها را در آنها شکل می‌دهند.

تولید

در شرایط فعالیت‌های سازنده یا کار با مزد، زنان و مردان معاش خود را از پسماند به ‌دست می‌آورند. در بسیاری از کشورها، هم مرد و هم زن رفتگر، کارگر منزل و جمع‌کننده پسماند هستند. مثل سایر بخش‌های اقتصاد غیررسمی، زنان کمتری را می‌توان در تجارت یا صنعت بازیافت پیدا کرد، مگر اینکه کارگر باشند. آنها را در بخش‌های نظارتی یا پست‌های مدیریتی در شهرداری‌ها و شرکت‌های خصوصی جمع‌آوری پسماند پیدا نمی‌کنیم. به‌علاوه، شواهد نشان می‌دهند که در شرایط رقابت برای کاهش شغل‌های دائمی در جمع‌آوری پسماند، زنان به مردها می‌بازند.

جنسیت و کار با کودکان زباله‌جمع‌کن در بنگلور هندوستان

سازمان‌های مردم‌نهاد بسیاری در بنگلور با کودکان خیابانی کار می‌کنند که اکثریت بالایی از آنها زباله‌جمع‌کن هستند. این سازمان‌ها استراتژی همراهی با آنها را در پیش گرفته‌اند و خدماتی همچون پناهگاه شبانه برای کودکان و برنامه‌های آموزشی جایگزین را ارائه کرده‌اند که چندان موفقیت‌آمیز نبوده.

استراتژی‌های به‌کاررفته توسط خود زنان زباله‌جمع‌کن شامل کارکردن در خانواده‌ها یا گروه‌های خویشاوندی است. این برای تمام اعضای گروه محافظتی را به ‌همراه می‌آورد. یکی از این سازمان‌های مردم‌نهاد هم چنین چیزی را درک کرده و پناهگاه‌های شبانه‌اش را به ‌نفع کارکردن در شبکه‌های خانوادگی تعطیل کرده. (SEWA) انجمن زنان خوداشتغال که در سال 1972 ثبت شد، یک اتحادیه مرکزی کارگری است که کارگران زن فقیر و خوداشتغال را در اقتصاد غیررسمی سازمان‌دهی می‌کند. SEWA در احمدآباد هند با چشم‌انداز اشتغال کامل و اتکا به خود، عمدتا با کارگران زن کارخانجات نساجی و فعالیت‌های مرتبط شروع به کار کرد و به‌زودی اعضای خود را افزایش داد تا مشاغل متنوع‌تری را در خود جای دهد. تا سال 2015، SEWA 1.8 میلیون کارگر زن را سازمان‌دهی کرده است. اعضا در تعاونی‌ها، گروه‌های تولیدکنندگان روستایی، سازمان‌های تأمین اجتماعی، گروه‌های پس‌انداز و اعتبار یا فدراسیون‌ها سازمان‌دهی می‌شوند. SEWA گجرات حدود یک میلیون عضو دارد که از این تعداد حدود 60 هزار زن بازیافت‌کننده زباله و پاک‌کننده هستند که در احمدآباد سازمان‌دهی شده‌اند.

این بازیافت‌کننده‌ها و پاک‌کننده‌های زباله توسط SEWA سازمان‌دهی شده‌اند تا فعالیت‌هایی مانند جمع‌آوری درب به درب، جاروکردن خیابان‌ها و بازیافت کاغذ برای ساخت لوازم‌التحریر را انجام دهند تا با همکاری نزدیک با مقامات محلی و سایرین، بازیافت‌کنندگان سنتی زباله را به طور فراگیر با سیستم مدیریت زباله جامد مرتبط کنند. سازمان‌های دولتی در صورت نیاز از سال 1995، سه تعاونی زباله و بازیافت، درحال‌حاضر با هزارو 400 عضو فعالیت می‌کنند. به‌عنوان مثال، تعاونی گیتانجلی با 400 عضو، در ابتدا به جمع‌آوری و تفکیک زباله خانه به خانه مشغول بودند. این منجر به درآمد پایدار برای اعضای آن از سه هزار تا سه‌هزارو 500 INR137 در ماه برای پنج ساعت کار در روز شد. نیاز فوری برای این بازیافت زباله‌ها معیشت بود. در سال 2013، تعاونی گیتانجلی با حمایت SEWA به تولید لوازم‌التحریر روی آورد. ازجمله محصولات این تعاونی می‌توان به طیف گسترده‌ای از محصولات کاغذی مانند جلدهای طراح، دفترچه یادداشت، خودکارهای کاغذی، فایل‌های فنری و... که از ضایعات یا مواد بازیافتی براساس تقاضای بازار تهیه شده و به برندهای بین‌المللی مانند استیپلز، سیسکو، گیفتلینک و... اشاره کرد. Mindtree و بسیاری دیگر. دفترچه یادداشت و فایل‌های فنری ساخته‌شده توسط اعضا نیز به شرکت‌هایی در ایالات متحده و بریتانیا عرضه می‌شود. گنجاندن دغدغه‌های جنسیتی در مدیریت پسماند باید نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای بهبود شرایط و توانمندسازی زنان در کشورهای در‌ حال‌ توسعه، بلکه به‌ ابزاری برای دستیابی به برابری جنسیتی به‌عنوان یک جنبه جدایی‌ناپذیر از توسعه کلی تلقی شود. موضوع رابطه بین جنسیت و توسعه، همان‌طور که توسط ون ویک سیجبسما (1998) پیشنهاد شده‌، ممکن است به‌عنوان نقطه شروعی برای فعالیت‌های نظری، ایدئولوژیک و سیاسی در حوزه برابری جنسیتی و نیز پیش‌نیاز توسعه در نظر گرفته شود. این دیدگاه تا حدی مبتنی بر شواهد گسترده‌ای است که نشان می‌دهد جنسیت در تعامل بین مردم و محیط و تمام استفاده از محیط نفوذ می‌کند. رابطه بین انسان و محیط زیست براساس نقش‌های جنسیتی، مسئولیت‌ها، انتظار‌ها، هنجارها و تقسیم کار شکل می‌گیرد که تفاوت‌ها در نگرش به طبیعت و منابع طبیعی از آن ناشی می‌شود.

برای مثال، همان‌طور که ون ویک سیجبسما (1998) بیان می‌کند، زنان بیشتر از مردان به بازیافت، خرید مواد غذایی ارگانیک و نگرانی در مورد بهره‌وری انرژی تمایل دارند. همچنین بر اساس هدف گنجاندن دیدگاه جنسیتی در برنامه‌های توسعه‌ای به‌ گونه‌ای که در ترویج برابری بین زنان و مردان در جامعه، مردم -‌اعم از زنان و مردان‌- توانمند شوند تا در توسعه خود مشارکت کنند. بیشت (2005) نتیجه می‌گیرد که این لزوما شامل بهبود کارایی، کاهش فقر، توسعه اجتماعی و پایداری محیطی می‌شود.

زباله لزوما یک مفهوم خنثای جنسیتی نیست‌

با توجه به مسئولیت اصلی زنان در خانه (مانند پخت‌و‌پز، نظافت، لباسشویی و بهداشت خانواده) در بسیاری از جوامع، زنان و مردان ممکن است تصورات و دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به اینکه چه چیزی زباله است و چه چیزی نیست، داشته باشند. برای مثال، چیزی که برای مردان مانند خاک به نظر می‌رسد، می‌تواند برای زنان کمپوست یا کود باشد. هنگام راه‌اندازی یک پروژه مدیریت پسماند، ممکن است لازم باشد یک طبقه‌بندی معتبر محلی از آن ایجاد شود؛ ضایعات، با در نظر گرفتن دیدگاه متفاوت زنان و مردان در مورد اینکه چه موادی زباله تلقی می‌شوند و چه دسته‌هایی از زباله‌ها در گفتمان و عمل محلی مورد استفاده قرار می‌گیرند. زنان ممکن است نیازها و ترجیحات متفاوتی در مورد خدمات مدیریت پسماند داشته باشند. با توجه به مسئولیت‌ها، منابع و موانع مختلف، زنان و مردان اغلب نیازها و ترجیحات متفاوتی دارند. برای مثال، در‌حالی‌که مردان ممکن است یک سیستم نقطه جمع‌آوری مرکزی را ترجیح دهند، زنان به‌عنوان کاربران اصلی خدمات مدیریت زباله به دلیل مسئولیت مدیریت زباله‌های خانگی، ممکن است جمع‌آوری خانه به در را ترجیح دهند؛ زیرا با محدودیت‌های زمانی مواجه هستند. به نقش‌های چندگانه خود و همچنین به‌عنوان زنان در فرهنگ‌های خاص محدودیت‌های حرکتی دارند. به منظور به حداکثر رساندن کیفیت و کارایی خدمات مدیریت پسماند، شناخت نیازها و چالش‌های زنان حائز اهمیت است. مسئولیت جنسیتی زنان برای نظافت جامعه اغلب جبران نشده است‌ و هنگامی که به این فعالیت‌های داوطلبانه پرداخته می‌شود، زنان اغلب کنار گذاشته می‌شوند. در غیاب خدمات مدیریت پسماند کافی، در بسیاری از جوامع زنان اغلب در پاکسازی داوطلبانه جامعه، جاروکردن خیابان‌ها و حتی جمع‌آوری اولیه زباله‌ها مشارکت دارند. با‌ این ‌حال، زمانی که این فعالیت‌های داوطلبانه مشروعیت می‌یابند و دستمزد می‌گیرند، اکثرا مردان هستند که برای کار دستمزدی انتخاب می‌شوند. مردان نیز بیشتر احتمال دارد که صاحب کسب‌و‌کار زباله یا بازیافت شوند؛ زیرا زنان نسبت به مردان با محدودیت‌های بیشتری برای دسترسی به اعتبار روبه‌رو هستند. پیامدهای این امر شامل نیاز زنان به بودن است. هنگامی که طرح‌های بهبود برنامه‌ریزی می‌شوند، به‌ گونه‌ای که بینش و وضعیت آنها از طریق حفظ عمدی دسترسی زنان به فعالیت‌های نظافتی یا افزایش دسترسی زنان به اعتبار محافظت شود، مشورت می‌شود.

- رسمی‌کردن فعالیت در مراکز دفع زباله همچنین می‌تواند زنان را مجبور به خروج کند. زنان شاغل در بخش غیررسمی نیز احتمالا در صورت رسمی‌شدن فعالیت‌های غیررسمی به حاشیه رانده می‌شوند. در بخش غیررسمی، مردان معمولا مواد زاید با ارزش بالاتر برای بازیافت را کنترل می‌کنند. همچنین دیده می‌شود که مردان عمدتا زباله‌ها را جمع‌آوری می‌کنند و مواد جدا‌شده را می‌فروشند، در‌حالی‌که زنان زباله‌های جمع‌آوری‌شده را در خانه جدا می‌کنند و مسئول دفع زباله هستند.

چنین تقسیم کاری، کار زنان را نامرئی یا کم‌ارزش می‌کند‌ و در نتیجه به عدم به رسمیت شناختن کمک‌های اقتصادی توسط زنان و گنجاندن آن در سیاست‌های عمومی منجر می‌شود. در نتیجه، زمانی که فعالیت‌های جمع‌آوری زباله مشروعیت می‌یابد، زنان از فرصت‌های مشابه مردان محروم می‌شوند یا از فرصت‌های مشابه برخوردار نیستند. تجزیه و تحلیل تهدید بالقوه برای گروه‌های زنان و بحث در مورد اقدامات ویژه برای حفاظت از منافع زنان و حفاظت از دسترسی و کنترل آنها بر منابع مهم است. در‌حالی‌که انتخاب فناوری اغلب از نظر جنسیت خنثی در نظر گرفته می‌شود، پرسیدن برخی از سؤالات جنسیتی مرتبط است. برای مثال، در مورد فناوری ماشین‌آلات جمع‌آوری زباله و بازیافت؛ این موارد عبارت‌اند از: آیا شرکت‌های تحت مالکیت زنان می‌توانند حجم کار بالایی برای پرداخت هزینه سرمایه‌گذاری بالاتر برای معرفی فناوری جدید تولید کنند؟ آیا زنان به آموزش‌های لازم دسترسی برابر دارند؟ آیا زنان می‌توانند با معرفی فناوری و خدمات جدید به فعالیت‌های درآمدزا مانند تفکیک زباله‌ها ادامه دهند؟ برای اطمینان از اینکه راه‌حل‌های فناوری منجر به تقویت یا حتی افزایش آسیب‌های اقتصادی اجتماعی زنان نمی‌شود، باید به جنبه‌های جنسیتی توجه شود.

سلامت زنان زباله‌گرد

زنان به طرق مختلف در معرض خطرات خاص سلامتی قرار دارند. برای مثال، از آنجایی که زنان اغلب مراقب خانه هستند و مسئول مدیریت زباله‌های خانگی‌اند، بیشتر از مردان در معرض فضولات انسانی یا سایر مواد زاید خام هستند، در نتیجه بیشتر به بیماری‌هایی مانند هپاتیت، اسهال و عفونت‌های چشم و پوست مبتلا می‌شوند. در بسیاری از مناطق استخراج طلا در مقیاس کوچک، زنان به خطرناک‌ترین مشاغل در یک محیط سمی مشغول هستند؛ زیرا این مشاغل به قدرت بدنی نیاز ندارند. اینها شامل مخلوط‌کردن جیوه در پنینگ و سوزاندن آمالگام (جیوه ترکیب‌شده با سنگ معدنی حاوی طلا) ‌که بچه‌ها یا نوزادان آنها اغلب در نزدیکی است. هنگامی که زنان به ‌طور مداوم در معرض مواد شیمیایی تجمع‌یافته قرار می‌گیرند، مدت‌ها پس از قرار‌گرفتن در معرض مواد شیمیایی در بدن باقی می‌مانند و می‌توانند از مادر به نوزاد منتقل شوند.

توانمندسازی و برابری

شناخت جنسیت و سایر روابط اجتماعی می‌تواند بررسی اهداف اجتماعی را در کنار ارائه خدمات بهبودیافته امکان‌پذیر کند. برای مثال، اگر زنان به‌ شکل عرفی در سازمان‌های اجتماعی یا فعالیت‌های جمعی خارج از خانه درگیر نشوند، ترغیب مشارکت‌شان در فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌های مرتبط با تلاش‌ها برای خدمات بهبودیافته جمع‌آوری پسماند می‌تواند به اهداف توانمندسازی و همچنین هدف ارائه خدمات مؤثر خدمت کند.

همه موارد ذکر‌شده نشان‌دهنده اهمیت طراحی سیستم‌های زباله جامد مناسب است که برای همه بخش‌های جمعیت، به‌ویژه آنهایی که از لحاظ تاریخی محروم بودند، عادلانه و مقرون‌به‌صرفه باشد. اهداف بر اساس اهداف جهانی در حوزه برابری جنسیتی مانند توزیع برابر قدرت، تأثیر و منابع بین زنان و مردان تعریف شده است. در نهایت، ممکن است فرض شود رویکرد حساس جنسیتی در مدیریت پسماند، تعهد آشکار به برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در نوسازی سیستم مدیریت پسماند، در تمام ابتکارات جدید در خدمات شهری و حفاظت از محیط زیست و پایداری حیاتی است.