افشین قطبی؛ حلقه گمشده یا مهره سوخته
تیم ملی فوتبال ایران پس از ناکامی در راهیابی به فینال جام ملتهای آسیا روزهای عجیبی را سپری میکند. در شرایطی که بسیاری از کارشناسان و مخاطبان فوتبال، عملکرد تیم ملی در قطر را پرنوسان و بدون جذبه خاصی توصیف کردهاند، امیر قلعهنویی و دستیارانش در دو نوبت، با حملهکردن به منتقدان، تعدادی از آنها را بیسواد توصیف کردند.
تیم ملی فوتبال ایران پس از ناکامی در راهیابی به فینال جام ملتهای آسیا روزهای عجیبی را سپری میکند. در شرایطی که بسیاری از کارشناسان و مخاطبان فوتبال، عملکرد تیم ملی در قطر را پرنوسان و بدون جذبه خاصی توصیف کردهاند، امیر قلعهنویی و دستیارانش در دو نوبت، با حملهکردن به منتقدان، تعدادی از آنها را بیسواد توصیف کردند. تکیه امیر و کادر فنیاش، بهویژه سعید الهویی، بر تعدادی از آمارهایی است که از عملکرد تیم ملی فوتبال ایران در این جام به ثبت رسیده است. اگرچه آنها بر روی واقعیتهای دیگر ازجمله ضعف در خط دفاعی چشم بسته و حتی امیر قلعهنویی، تیم ملی را دارای دومین خط برتر دفاعی آسیا توصیف کرده؛ ولی رویه کاملا مشخص است: آنها حاضر به پذیرش هیچ نقدی نبوده و تصور حتمیشان این است که عملکرد خوبی در جام ملتهای آسیا داشتهاند. چنین نگاهی وقتی نگرانکنندهتر میشود که امیر قلعهنویی و کادرش، تورنمنت سختتری ازجمله جام جهانی را پیشرو دارند و مشخص نیست بتوان با چنین دیدگاهی به موفقیت در جام پیشرو امید داشت یا خیر. از آنجا که تعداد تیمهای حاضر در جام جهانی پیشرو از 32 به 48 تیم افزایش پیدا میکند، در نتیجه دیگر، کسب سهمیه حضور در جام جهانی دستاوردی لحاظ نمیشود. سهمیه آسیا در جام جهانی پیشرو افزایش درخورتوجهی پیدا کرده و حالا نرفتن به جام جهانی سختتر از رفتنش شده است. از سوی دیگر، با توجه به تغییر فرمت برگزاری مسابقات، به نظر میرسد صعود از مرحله اول بازیهای جام جهانی هم نباید کار دشواری باشد؛ چراکه قرعهکشی به گونهای است که قطعا چند تیم ضعیفتر به تور تیمهای بهتر میخورد؛ پس روی کاغذ، کار تیم ملی در جام جهانی از دور دوم شروع میشود که تازه تیمهای پالایششده به مرحله بعدی میرسند. حالا چنین مطلبی عنوان شد تا اگر در ادامه مسیر، کادر فنی تیم ملی درباره دشواریهای احتمالی رسیدن به جام جهانی سخنی راندند، آگاه باشند که شرایط هرگز مثل دورههای پیشین نیست و بسیار راحتتر شده است. البته این راحتی به معنای سهلالوصول بودن هر چیزی نیست؛ چراکه برای محققشدن همین حداقلها و رسیدن به موفقیت بیشتر، نیاز به برنامهریزی و شاید تغییرات کلی است. از آنجا که فدراسیون فوتبال در تصمیمی عجولانه، بدون رعایت ارزیابی واقعی، تصمیم به تمدید قرارداد امیر قلعهنویی تا جام جهانی گرفته؛ پس باید امیدوار بود که بخش عمده تغییرات، در جایی دیگر رقم بخورد. چه امیر قلعهنویی و دستیارانش در تیم ملی خوششان بیاید، چه نه، نیمکت تیم ملی ایران در 11 ماه گذشته وزنی نداشته است. این یکی را میتوان از عملکرد تیم ملی در جام ملتهای آسیا بهخوبی مشاهده کرد. دستیاران امیر قلعهنویی در تیم کنونی، همگی در زمره بهترینهای فوتبال بودهاند؛ ولی اصل ماجرا این است که دانش مربیگری آنها در سطحی نیست که بتوان امید داشت تیم ملی در ادامه به موفقیت برسد. این موضوع چیز جدیدی نیست. بارها پیشازاین درباره وزن فنی دستیاران امیر قلعهنویی در تیم ملی صحبت شد؛ ولی از آنجا که مجموعه تصمیمگیرنده تفاوت انتقاد و تخریب را ظاهرا از هم تشخیص نداده و همه چیز را به پای تخریب میگذارند، به چنین موضوعی توجه نکردند. لطمهاش را تیمی خورد که از آن بهعنوان بهترین نسل فوتبال ایران یاد میشد؛ ولی آنها تبدیل به نسل حسرت شدند که دستشان به جام مهمی نرسید. کوچکترین انتظاری که در این بازه زمانی میتوان داشت، این است که دستیاران امیر قلعهنویی تغییر کرده و مربیانی با علم و دانش روز فوتبال، آنهم به معنای واقعی، به کادر اضافه شوند. این یکی جزء معدود موضوعاتی است که امیر قلعهنویی تا حدودی آن را پذیرفته؛ ولی عجیب آنکه اصرار دارد اشتباهات گذشته را تکرار کند. قلعهنویی میگوید قبول دارد که تغییراتی باید در سطح دستیارانش به وجود بیاورد؛ ولی حلقه گمشدهاش را مربیای مثل افشین قطبی معرفی میکند که جای سؤال دارد. قلعهنویی در حالی در تلویزیون به صورت رسمی اسم افشین قطبی را میآورد و از او میخواهد که دستیارش در تیم ملی شود که این مربی هم مثل خود قلعهنویی، مربوط به عصر گذشته است و نوآوری خاصی در دنیای حرفهایاش به وجود نیاورده است. درست مثل امیر قلعهنویی که آخرین بار سال 1392 توانسته در لیگ برتر به جامی برسد، افشین قطبی هم تکجامی که در زندگی حرفهایاش به دست آورده، مربوط به زمان حضورش در پرسپولیس است؛ جامی که البته مدعیان زیادی دارد؛ بهعنوان مثال، حمید استیلی مدعی بود که آن قهرمانی پرسپولیس را باید به پای خودش بنویسند، نه افشین قطبی. کارنامه قطبی در دنیای فوتبال، بعد از پرسپولیس هم نشان میدهد ادعای حمید استیلی چندان بیراه هم نیست. قطبی با تصمیمی اشتباه در یک بازه زمانی کوتاه بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران معرفی شد که غیر از ناکامی چیزی در پی نداشت. پس از آن هم که سطح فنی تیمهایی که افشین قطبی در آن مربیگری کرده، بهخوبی گواه امر است. شاید تنها موفقیتش پس از آن، آوردن تیمی از سطح دو فوتبال چین به سطح اول این فوتبال باشد. حالا سؤال اینجاست که آیا مربیای با دستاورد افشین قطبی، میتواند حلقه مفقوده تیم ملی فوتبال ایران و کادر فنی امیر قلعهنویی باشد؟ بعید است چنین شود. اگر قرار به بررسی دستاوردهاست که فردی مثل حمید مطهری که این روزها همچنان عضوی از کادر فنی ایران است، بهعنوان دستیار، موفقیتهای بیشتر و بهروزتری از افشین قطبی دارد. اگر بحث خوب و شیک صحبتکردن افشین قطبی در میان است که تیم ملی از این نظر دو، سه مهره خوب دارد؛ همین حمید مطهری در کنفرانسهای خبریاش بارها از اصطلاحات فلسفی صحبت کرده که باب میل رسانهها شده و سعید الهویی هم که در به کار بردن کلمات لاتین و ترکیب آنها با واژههای فارسی، نشان داده تبحری بیش از قطبی در سخنوری دارد. عجیب آنکه امیر قلعهنویی به جای وقتگذاشتن واقعی برای یافتن مربیهای بهروز دنیا که قطعا باید آنها را در بین چهرههای زبدهتر خارجی بجوید، در تلاش است تا دوباره فردی شبیه به همین دستیاران امروزیاش را روی نیمکت تیم ملی فوتبال ایران بنشاند؛ البته بیانصافی است که سطح تجربه قطبی را در کنار یکی دو دستیار کنونی قلعهنویی گذاشت؛ ولی واقعیت امر این است که قطبی هم مهره سوختهای در فوتبال ایران است که نه راه نجات؛ بلکه شاید مُسکنی موقتی باشد. آنهایی که نسبت به این موضوع هم شک و تردیدی دارند، کافی است عملکرد قطبی بهروزشده در فولاد خوزستان را یک بار دیگر مرور کنند تا متوجه تفکرات بهروز او در فوتبال حرفهای شوند.