جعفر تشکریهاشمی دلایل برتری روش انتخاب شهردار با رأی مردم را تشریح کرد
شورا، یک «گعده دوستانه» نیست
انتخاب شهردار تهران توسط شورای شهر همیشه بخشهای پنهان و ناگفتههای بسیار دارد. برخی معتقدند که انتخاب شهردار چندان به رأی اعضای شورای شهر بستگی ندارد و شهردار تهران باید تأیید خود را از نهادهای دیگر بگیرد، سید جعفر تشکریهاشمی، رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر تهران، این موضوع را رد میکند و میگوید شورا از هیچ نهادی برای انتخاب شهردار تحت فشار نبوده است.
شرق: انتخاب شهردار تهران توسط شورای شهر همیشه بخشهای پنهان و ناگفتههای بسیار دارد. برخی معتقدند که انتخاب شهردار چندان به رأی اعضای شورای شهر بستگی ندارد و شهردار تهران باید تأیید خود را از نهادهای دیگر بگیرد، سید جعفر تشکریهاشمی، رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر تهران، این موضوع را رد میکند و میگوید شورا از هیچ نهادی برای انتخاب شهردار تحت فشار نبوده است. با وجود تأکید تشکریهاشمی، افکار عمومی از یاد نبرده که در روز انتخاب شهردار در صحن علنی شورا، مهدی چمران بدون اطلاع از بازبودن میکروفن صحن در گفتوگوی خصوصی با نرجس سلیمانی از تحت فشار بودن برای انتخاب شهردار گفته بود. به تازگی بعد از اعتراض مردمی به ساخت مسجدی در پارک قیطریه و کارزار تغییر شهردار تهران، برخی از اعضای شورای شهر تهران پیشنهاد انتخاب شهردار با رأی مردم را مطرح میکنند. هرچند بسیاری از شوراییها مخالف «گرفتن این حق انتخاب» از شوراها هستند. با جعفر تشکریهاشمی در این زمینه گفتوگو کردهایم که میخوانید.
گروهی از مردم تهران در کارزاری از اعضای شورای شهر تهران درخواست تغییر شهردار تهران را مطرح کردهاند. گلایه آنها از شیوه اداره شهر است. شورا قرار است چه واکنشی به این درخواست داشته باشد؟
به نظر میرسد باید در پاسخ به خواست شهروندان، انتخاب مستقیم شهردار توسط مردم را از مجلس بخواهیم. با تغییر قوانین، مانند بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا انتخاب شهردار با مردم است. درست است که شورای شهر نمایندگان مردم هستند و میتوانیم بگوییم انتخاب شهردار توسط آنها به نوعی (با واسطه) انتخاب مردم است، ولی اینکه شهرداران مستقیم توسط مردم انتخاب شوند، میتواند ویژگیهای برجستهای داشته باشد. در آن صورت، مردم شهر، حق تصمیم و حق انتخاب خواهند داشت و احساس میکنند اگر شهرداری آمد، کسی است که خودشان انتخاب کردهاند و خودشان او را شایستهتر از دیگران دیدهاند. امیدوار هستم در صحن مجلس راجع به این موضوع بررسی بیشتر صورت گیرد و این پدیده را به عنوان بخشی از مردمسالاری و دخالت مردم در تعیین سرنوشتشان تلقی کنند و اجازه بدهند مردم در این امر مشارکت داشته باشند تا هم شهرداران از پشتوانه قوی مردمی برخوردار باشند و هم آن شهردار با شناختی که از خواستههای مردم و خاستگاه مردم دارد، نقش اثربخشتری داشته باشد.
بارها مجلس به سمت تغییر قوانین برای انتخاب مستقیم شهردار توسط مردم رفت اما همیشه یکی از معترضان این حرکت، شوراییها بودند، چون شورا معتقد بود یکی از مهمترین حقوق شوراها، انتخاب شهردار است که اگر این مسئولیت هم از شوراها گرفته شود، عملا شوراها را بیخاصیت میکند... این چالش همیشه وجود داشت و به همین دلیل هم به سرانجامی نرسید...
به هر شکل ما باید قبول کنیم که مدیریت و اداره شهرها بخش بزرگی از وظایف حاکمیتی است و بخش اعظمی از سنجش مردم از عملکرد حاکمیت به موضوعاتی مثل رفت و روب و جاروکردن و تمیزکردن خیابان و فضای سبز و خیابان و... برمیگردد. مردم شاید در خیلی از موضوعات مستقیما ورود نداشته باشند یا مستقیم وارد چالشهای آن نشوند، هرچند پیامدهای آن را در بلندمدت میبینند. در مورد شهرها، صبح به صبح که مردم از خانههایشان بیرون میآیند، میتوانند ارزیابی کنند و عملکرد شهردار را در آن شهر ممیزی کنند و بخش اعظمی از رضایت و عدم رضایت مردم به آنچه در شهر دارد اتفاق میافتد، برمیگردد. به نظر من جا دارد مجلس شورای اسلامی هرچه سریعتر به این موضوع ورود پیدا کند و اجازه ندهیم این موضوع همچنان به عنوان یک چالش قدیمی باقی بماند. اما اینکه گفته شده مهمترین وظیفه شورای شهر انتخاب شهردار است، این مربوط به یکی دو روز اول کار شورا میشود. پس چهار سال دیگر را شورا قرار است چه کار کند؟ اگر منظور این است که مهمترین مأموریت شهرداری و شورای شهر همین دو روز است که تعبیری غیرمنطقی است. متأسفانه باید بگویم وقتی اعضای شورا در این دو روز تصمیم گرفتند، چهار سال باید با آن تصمیم مدارا کنند، درحالی که اگر ما این انتخاب را بر عهده مردم بگذاریم، خواهیم دید که شوراهای شهر وظایف و موضوعات برزمینمانده زیادی دارند. یک بخش از آن حوزههای قانونگذاری و بخش دیگر آن حوزههای نظارتی است. در حال حاضر یکی از مشکلاتمان این است که در حوزههای نظارتی در برخی مسائل آن نقش لازم را انجام ندادهایم و نمیتوانیم آن را انجام دهیم. بخشی از آن به تعارفات و بخشی به روابط میگذرد. این منطقی نیست؛ درحالی که اگر شهردار منتخب مردم باشد، در مقابل همه مردم شهر مسئول است و بعد شورا هم به وظیفه قانونی خودش که نظارت است، به طور دقیق ورود خواهد کرد.
ضمن اینکه حوزه نفوذ شورای شهر فقط در حد شهرداری است و از قضا بایستی یکی از مطالباتمان از مجلس شورای اسلامی این باشد که حوزه نفوذ شورای اسلامی شهر را به همه ارکان شهر تسری بدهند و شوراهای اسلامی بهعنوان سیاستگذاران شهر عمل کنند نه به عنوان سیاستگذاران شهرداری. در آن صورت است که اعضای شورای شهر از این بابت که وزن کارشان سبک شده نگران نخواهند بود و از آن سو، مردم هم مطمئن هستند آن کسی را که پسندیدهاند، برای شهر انتخاب شده و نهایتا اعضای شورا بدون حب و بغض به دقت مسائل عملکردی شهرداری و بقیه دستگاهها را عادلانه و اثربخش نظارت خواهند کرد.
شهرداران تهران معمولا با رأی اکثریت انتخاب میشوند اما در ادامه راه، نه شهردار هماهنگی مورد پسند اعضا را دارد و نه تمام اعضا پای شهردار منتخبشان میمانند و معمولا شاهد ریزش رأی آنها هستیم... نمیتوانیم بگوییم ممکن است در انتخاب شهردار (دستکم در تهران) نهادهای دیگری هم نقش داشته باشند؟
من تکرار میکنم و به طور قاطع به شما عرض میکنم که هیچکس در انتخاب شهردار، شورا را تحت فشار نگذاشت. سلایق سیاسی و علاقهمندیهای (بهطور طبیعی سازماندهیشده) در بین خودشان، منجر به انتخاب شهردار شد. شما به خاطر دارید زمانی که شهردار فعلی تهران انتخاب شد، در بین سه گزینهای که رقیب بودند، یک نفر 9 رأی، یک نفر هشت رأی و یک نفر سه رأی آورد. پس معلوم میشود که در آن جلسات غیررسمی اعضا کاملا در انتخاب مخیر بودند و حتی در روزی هم که در صحن علنی بنا به توصیه برخی از دوستان گفته شد که همه به شهردار رأی بدهند، باز هم سه نفر قبول نکردند و گفتند نه، چون اعتقاد نداشتند به اینکه ایشان کارآمدترین فرد است. ولی زمانی که شهردار انتخاب شد، همه خودشان را موظف دانستند که به این شهردار کمک کنند و از او حمایت کنند تا بتواند به تحقق هدفهایی که در برنامههای ارائهشده به شورا مشخص شده بود کمک کنند. از اینجا به بعد دیگر عملکرد خود افراد است که چقدر میتوانند این اعتماد و حمایت را برای خودشان حفظ کنند. اگر شما میبینید که ریزشهایی این وسط اتفاق افتاد (و احتمالا باز هم این ریزشها تداوم داشته باشد) به دلیل قولها، وعده و وعیدها و پاسخگویی به مردم است که واقعا مهمترین چالش پیشروی بسیاری از اعضاست. در هر صورت بنای ما بر این نیست که به دنبال مچگیری از شهردار باشیم. همه تلاشمان را به کار گرفتیم تا از شهردار دستگیری کنیم برای اینکه بتواند خواستههای مردم را محقق کند. اما این شخص شهردار است که واکنشهایش در قبال این موضوع تعیینکننده خواهد بود و اگر شما امروز این موضوع را مطرح میکنید، این میتواند به شیوه عمل شهردار (چه در این دوره و چه در هر دوره دیگری) برگردد. برعکس آن را هم داشتیم و در مقاطعی شهردار فقط با اختلاف یک رأی انتخاب شد ولی به گونهای عمل کرد که تمام اعضای شورا در کنارش بودند و او را -بدون اینکه چالشی وجود داشته باشد- در رسیدن به هدفهایش یاری کردند. بنابر این، باز حرفم را تکرار میکنم. شورا واقعا عزم جدی داشته و دارد که شهردار بتواند موفق شود، اما اگر جایی خطای محرزی صورت گیرد یا گوش شنوایی نباشد، طبیعی است که واکنشهایی را به دنبال داشته باشند و برخی از اعضا، حمایتهایشان از شهردار را کم کنند یا بردارند که البته امیدوارم این اتفاق به هر شکل نیفتد. البته نه به این مفهوم که جریانی و حزبی به مسئله نگاه کنیم و بگوییم حمایتمان را حفظ میکنیم به سبب اینکه متعلق به یک جریان سیاسی هستیم. ما یک گعده دوستانه نیستیم که در کنار هم بگوییم میخواهیم دوستیهایمان حفظ شود. ما به عنوان نمایندگان مردم و به عنوان حافظان حقوق مردم اگر جایی حمایت میکنیم باید در راستای حمایت از تأمین خواستههای مردم باشد و باید حمایت ما چنین رنگ و بویی داشته باشد. اگر جایی هم نقد میکنیم یا اعتراضی صورت میگیرد، باز در راستای حفظ حقوق شهروندان است. پس رنگ و بوی سیاسی دادن و طرح تمایلات حزبی و... بیمنطقترین اتفاق میتواند باشد، کما اینکه در قانون شوراها و همچنین در قانون اساسی وقتی راجع به شوراها صحبت میشود، شوراها را نهادهای مردمی غیرسیاسی معرفی میکنند و میگویند شوراها باید دغدغه مردم را داشته باشند. امیدوارم این اتفاق مهم بیفتد و تداوم داشته باشد و مردم و شورا با همین دیدگاه مسائل خودشان را دنبال کنند.