|

فنا، به استناد اصل وجود!

در سال ۲۰۱۱ میلادی، پارلمان اسرائیل قانونی را تصویب کرد که بر مبنای آن هر سازمانی که از واژه «روز نکبت» استفاده یا به برگزاری مراسم‌های مربوط به این روز کمک کند، مشمول تحریم‌های اسرائیل خواهد شد.

در سال ۲۰۱۱ میلادی، پارلمان اسرائیل قانونی را تصویب کرد که بر مبنای آن هر سازمانی که از واژه «روز نکبت» استفاده یا به برگزاری مراسم‌های مربوط به این روز کمک کند، مشمول تحریم‌های اسرائیل خواهد شد. این قانون دو، سه سالی بعد از آن تصویب می‌شد که بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل، در گفت‌وگوی تلفنی با محمود عباس، از «مشکلاتی که پس از تأسیس اسرائیل» برای فلسطینیان رخ داده بود، ابراز تأسف کرده و در این گفت‌وگو از واژه «روز نکبت» استفاده کرد. مسئله‌ای که با اعتراض رسمی اسرائیل مواجه شد. به هر حال مجموعه حوادثی که به روز نکبت ختم شد و یادآوری هرساله آن برای افکار عمومی جهان، چیزی نبود که به مذاق اسرائیل خوش بیاید؛ رویدادهایی که منجر به تشکیل رسمی دولت اسرائیل در ۱۴ می‌ ۱۹۴۸ -۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷- شد. پس از پایان جنگ جهانی اول، بریتانیا با موافقت جامعه ملل، قیمومیت دو بخش از سرزمین‌های امپراتوری شکست‌خورده عثمانی را به دست آورد. یکی در شرق رود اردن که امروزه کشور اردن خوانده می‌شود و در آن زمان حکومتی شبه‌خودمختار داشت که از طرف خاندان هاشمی اهل حجاز اداره می‌شد و در سال ۱۹۴۶ به استقلال رسید و دیگری منطقه‌ای در غرب رود اردن که از دیرباز فلسطین خوانده می‌شد و قرار شد مستقیما از طرف دولت بریتانیا اداره شود. بریتانیایی‌ها در دوران سلطه خود بر فلسطین مرتکب جنایات اثبات‌شده بسیاری شدند. مثلا در سال ۱۹۳۸ نیروهای بریتانیایی یک روستای فلسطینی را به رگبار بستند، پس از آن روستاییان را مجبور کردند که سوار بر یک اتوبوس شده و بر روی یک میدان مین برانند. همه سرنشینان آن اتوبوس کشته شدند. در روستای حلحول هم آنان ۱۵۰ مرد روستایی را در محوطه‌ای محصورشده با سیم خاردار زندانی کردند. ۱۳ نفر از آنان بر اثر تشنگی مردند، درحالی‌که از شدت گرسنگی زمین را می‌کندند تا ریشه گیاهان را بخورند. اینها در حالی بود که بریتانیایی‌ها تحت عنوان «سیاست آرام‌سازی روزانه» مجموعه خشونت‌هایی را ازجمله منع رفت‌وآمد، تصرف اموال، بازداشت خودسرانه، کار اجباری و استفاده به‌عنوان سپر انسانی علیه فلسطینی‌ها اعمال می‌کرد (نظامیان بریتانیایی به زندان‌ عکا می‌رفتند، چند زندانی فلسطینی را قرض می‌کردند و روی کاپوت خودرو می‌بستند تا از انفجار خودرو جلوگیری کنند).

در چنین شرایطی بود که جنبش‌های ملی‌گرایانه در فلسطین، آرام‌آرام امپراتوری بریتانیا را وامی‌داشت که از قیمومیت این سرزمین دست بردارد. اینجا بود که دولت بریتانیا به استناد اعلامیه‌ای که خود در سال ۱۹۱۷ و در خلال جنگ جهانی اول صادر کرده -اعلامیه‌ای که به بیانیه بالفور مشهور شد- و بر مبنای آن به یهودیان قول ایجاد یک «خانه ملی برای مردم یهود» را داده بود، مقدمات تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین را فراهم کرد و پایه‌گذار منازعه‌ای تاریخی شد که هنوز حل‌نشدنی‌ترین منازعه جهان است. عبارت «خانه ملی» در حقوق بین‌الملل تا پیش از بیانیه بالفور سابقه و پیشینه‌ای نداشت و ظاهرا عمدا به این شکل مبهم نوشته شد تا دقیقا روشن نباشد که منظور تشکیل یک دولت یهودی است یا خیر. دولت بریتانیا همچنین بعدها تأیید کرد تصریح این بیانیه بر عبارت تشکیل خانه ملی برای ملت یهود «در فلسطین» به این معنا بوده که قرار نیست خانه ملی یهودیان، سراسر سرزمین فلسطین را پوشش دهد. به هر ترتیب با استناد به این پرمناقشه‌ترین بیانیه در تاریخ روابط بین‌الملل و از مدت‌ها قبل، مهاجرت یهودیان به فلسطینِ تحت قیمومیت بریتانیا سازمان داده شده بود. با افزایش سریع مهاجرت یهودیان، درگیری‌های بزرگی بین اعراب و یهودیان شکل گرفت که بریتانیا را به این جمع‌بندی رساند که دیگر قادر به حکومت و ایجاد آرامش در سرزمین تحت قیمومیت خود نیست و اعلام کرد که برنامه پایان‌دادن به قیمومیت خود بر فلسطین را در دستور کار دارد. در چنین شرایطی بود که مجمع عمومی سازمان ملل، قطع‌نامه ۱۸۱ را به تصویب رساند که به طرح تقسیم اسرائیل موسوم شد، قطع‌نامه‌ای که براساس‌آن ۵۵ درصد اراضی فلسطین -و به روایتی دیگر ۶۲ درصد آن- به یهودیان تعلق می‌گرفت و این در حالی بود که در آن زمان، یهودیان -اعم از بومی و مهاجر- حدود ۳۰ درصد از جمعیت فلسطین را تشکیل می‌دادند. طبیعی بود که آژانس یهود از این قطع‌نامه استقبال کرد و آن را سنگ بنایی برای توسعه ارضی در زمان مناسب دید و سران اتحادیه عرب آن را رد کردند. کش‌وقوس‌ها و البته تنش‌ها حول این قطع‌نامه ادامه داشت که در روز ۱۴ می‌ ۱۹۴۸، یک روز پیش از آنکه بریتانیا به قیمومیت خود بر سرزمین فلسطین رسما پایان دهد، دیوید بن گوریون، رئیس آژانس یهود، «تأسیس یک کشور یهودی در سرزمین اسرائیل با نام دولت اسرائیل» را اعلام کرد. روزی که کنستانتین زریق تاریخ‌دان سوری، با اشاره به جابه‌جایی اجباری فلسطینی‌ها از سرزمین و خانه‌های خود به دست دولت نوبنیاد اسرائیل برای اولین بار واژه «نکبت» را در توصیف آن به کار برد؛ واژه‌ای که حتی سازمان ملل متحد نیز از آن عنوان برای نام‌گذاری «روز آوارگی دسته‌جمعی فلسطینی‌ها از سرزمینی که قرار بود به اسرائیل تبدیل شود» و موجب شد که «۷۰۰ هزار نفر فلسطینی، یک‌شبه به پناهنده تبدیل شوند» استفاده کرد؛ جمعیتی که حدود نیمی از جمعیت اعراب فلسطین در آن زمان را شامل می‌شد و اسرائیل برای انجام این پاک‌سازی عظیم قومی ۴۰۰ تا ۶۰۰ روستای فلسطینی را به صورت سازمان‌یافته ویران کرد، چاه‌های روستایی را در یک برنامه بیولوژیک مسموم کرد و دارایی‌های اعراب را برای جلوگیری از بازگشت آنان غارت کرد. چیزی که بسیاری آن را بزرگ‌ترین پاک‌سازی نژادی در جهان معاصر می‌دانند. سازمان ملل برای اولین بار در تاریخ خود، در سال ۲۰۲۳، مراسم یادبودی برای روز نکبت برگزار کرد. محمود عباس در سخنرانی خود در این یادبود ضمن درخواست از سازمان ملل برای «احقاق حقوق مردم فلسطین» تصریح کرد که «پایان اشغال و بازگشت فلسطینی‌های آواره به خانه‌های خود مهم‌ترین حق پایمال‌شده مردم فلسطین است». براساس آمارهای سازمان ملل متحد، هم‌اینک بیش از پنج میلیون -و براساس آمارهای دیگر بیش از هفت میلیون- فلسطینی به‌عنوان پناهنده، در کشورهای دیگر آواره‌اند و بازگشت به خانه‌های خود، خواسته اصلی آنان است. خواسته‌ای که حتی در همان قطع‌نامه ۱۸۱ (که هشت کشور دوردست استرالیا، اروگوئه، گواتمالا، پرو، چکسلواکی، هلند، کانادا و سوئد آن را برای شهروندان این گوشه‌ خاورمیانه پیشنهاد داده بودند و پس از دو بار رأی‌گیری ناکام سرانجام با دخالت آمریکا و تطمیع کشورهایی مثل هائیتی با پیشنهاد وام و تهدید کشورهایی مثل لیبریا و حتی فرانسه به تحریم و قطع کمک‌های غذایی، در رأی‌گیری سوم با رأی موافق ۳۳ کشور و رأی مخالف ۱۳ کشور ازجمله همسایگان فلسطین به تصویب رسید) بر آن تأکید شده و پس از آن نیز در قطع‌نامه‌های مختلف بر حقانیت آن تصریح شده است. قطع‌نامه ۱۸۱ سازمان ملل تصریح دارد: «پناهندگان فلسطینی که مایل به بازگشت به خانه خود هستند، باید بتوانند در اولین زمان ممکن این کار را انجام دهند». چیزی که اسرائیل همواره با آن مخالفت کرده است؛ زیرا بازگشت بیش از پنج میلیون پناهنده عرب به یک کشور ۸.۵ میلیون نفری، به معنای پایان حیات اسرائیل به‌عنوان یک کشور یهودی است. به عبارت بهتر، اینک و پس از ۸۰ سال، صرفا با اجرای همه فصول قطع‌نامه‌ای که بر مبنای آن کشوری به نام اسرائیل تشکیل شده، موجودیت این کشور در معرض فنا قرار خواهد گرفت.