چین؛ جزایر سهگانه و تایوان
با وجود اعتراض رسمی جمهوری اسلامی ایران و احضار سفیر چین در موضوع تأیید این کشور بر ادعای امارات متحده عربی درباره جزایر ایرانی، سخنگوی وزارت خارجه چین موضع کشورش در این اختلاف را «موضعی ثابت» توصیف کرد و از طرفین خواست که اختلافات خود را از طریق گفتوگو و رایزنی حل کنند!
غلامرضا حداد-عضو هیئت علمی دانشگاه: با وجود اعتراض رسمی جمهوری اسلامی ایران و احضار سفیر چین در موضوع تأیید این کشور بر ادعای امارات متحده عربی درباره جزایر ایرانی، سخنگوی وزارت خارجه چین موضع کشورش در این اختلاف را «موضعی ثابت» توصیف کرد و از طرفین خواست که اختلافات خود را از طریق گفتوگو و رایزنی حل کنند! در تحلیل این شیوه مواجهه نکاتی شایان توجه است:
1- منافع ملی عناصری مادی و معنایی دارد؛ برخلاف عناصر معنایی که چیستی آن میتواند موضوع تفسیر و اختلاف باشد، ابعاد مادی منافع ملی که آشکارا در پیوند با ژئوپلیتیک و مؤلفههای برسازنده دولت قرار دارد، قابل تفسیر یا انکار نیست و تمامیت ارضی مهمترین مؤلفه مادی در منافع ملی است. سرزمین یکی از اجزای اصلی تشکیلدهنده دولت و روابط بر سر آن حاصل جمع جبری صفر یعنی برد و باخت است؛ به عبارت سادهتر کاستهشدن از سرزمین من به معنای افزودهشدن به سرزمین دیگری است و بالعکس. پس عملا هیچ کارگزار دولتی نیست که بتواند آن را بیاهمیت جلوه دهد و از این بابت است که ناتوانی در صیانت از آن، موضوع فشار افکار عمومی قرار میگیرد. ما ایرانیان بیش از 200 هزار شهید و 300 هزار جانباز و هزینهای بالغ بر یک هزار میلیارد دلار –به قیمت امروز- در جنگ هشتساله با عراق را تنها با این افتخار توجیه میکنیم که اجازه ندادیم «یک وجب از خاک» این سرزمین به دیگری منتقل شود.
2- میان نخبگان علمی و آگاهان به تاریخ و سیاست ایران، اجماع نظر نسبی درخصوص ضرورت و کارآمدی رویکرد «موازنه» در سیاست خارجی ایران وجود دارد. موازنه حاصل رسوب تجربیات تاریخی ایرانیان، میل فرهنگی آنان به استقلال و نیز اقتضای ژئوپلیتیک ایران است. «موازنه منفی» اگرچه بیشترین نزدیکی را با اراده تاریخی ایرانیان داشت اما به دلیل عدم تناسب با اقتضائات ژئوپلیتیک ایران همواره ناکام ماند و تجربه نقض بیطرفی ایران در دو جنگ جهانی و نیز پایان تراژیک دولت محمد مصدق گواه آن است؛ درحالیکه «موازنه مثبت فعالانه» بیش از دو دهه سیاست خارجی موفقی را برای پهلوی دوم به دنبال داشت. «نه شرقی، نه غربی» بهعنوان الگوی عملی سیاستگذاری خارجی پس از انقلاب که درونداد گفتمان «ملیگرای مدرن» بر ساختار معنایی انقلاب اسلامی بود،
به نوعی همان «موازنه منفی» بود که در عدم تعهد و نفی سلطهپذیری در اصول 152 و 153 قانون اساسی نمود یافت. اما این رویکرد مترقی و برگرفته از اراده عمومی ایرانیان، در سه دهه اخیر با رویکرد نامتوازن «نگاه به شرق» عمیقا به انحراف کشیده شده است. «نه» در نه شرقی نه غربی، نه به معنای ضدیت و دشمنی بلکه صرفا ناظر بر «نفی سلطه» بود، اما نه شرقی نه غربی به سمت اتحاد با شرق برای ضدیت با غرب چرخید و برخلاف اصول مصرح قانون اساسی به معاهده امنیتی شانگهای با قدرتهای بزرگ شرق پیوست و توافقات 20ساله و 25ساله با روسیه و چین امضا کرد. روحاله رمضانی، استاد فقید و برجسته سیاست خارجی ایران، هدف غایی سیاست خارجی ایران پس از انقلاب را نیل به «آزادی عمل» توصیف میکرد. اما اکنون آزادی عمل کارگزار سیاست خارجی ایران به کمترین حد ممکن –حتی کمتر از زمان اشغال ایران در خلال جنگ دوم که هوشمندی کارگزار سیاست خارجی ایران باعث شد با تکیه بر سیاست موازنه، تمامیت ارضی حفظ شود- تنزل یافته؛
به نحوی که از انجام هرگونه اقدام عملی و مؤثر در مقابل بازیگرانی که منافع ملی ایران را تهدید میکنند، عاجز مانده است. و اکنون ایران به نقطهای رسیده که جهان به معنای واقعی از این کشور «استقلال» یافته است؛ ما در سیاست منطقهای و بینالمللی، بازیگر نیستیم.
3- حجم تجارت غیرنفتی چین و امارات در 2023 به بالغ بر 81 میلیارد دلار رسید اما تجارت غیرنفتی چین با ایران در همین سال با کاهشی ششدرصدی تنها 14 و نیم میلیارد دلار بوده است. سهم سبد نفتی چین از خلیج فارس 40 درصد است که در آن به ترتیب عربستان، عراق و امارات بیشترین سهم را دارند، اما آمارهای غیررسمی با توجه به محدودیتهای ناشی از تحریم نفتی، سهم ایران از سبد نفتی چین را زیر یک درصد ارزیابی میکنند؛ درحالیکه چین خریدار غیررسمی بیش از 90 درصد نفت تولیدی یا به عبارت بهتر تنها مشتری نفت ایران است. بسیاری از این قبیل آمارها گواهی بر شکلگیری «وابستگی نامتقارن» در روابط ایران و چین در کنار شکلگیری «وابستگی متقابل» در روابط چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند. بر اساس گزارشها، نفت ایران به صورت قاچاق و غیررسمی، عمدتا روی دریا، با تخفیف بین 15 تا 30 درصد و در قالب تهاتر اعتباری یعنی نفت در برابر کالای چینی فروخته میشود. در قالب توافق همکاری 25ساله بنا بر این بود که چین سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری مشخصا با 270 میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنایع مرتبط با نفت و گاز ایران داشته باشد تا در ادامه بتواند نفت و گاز تولیدی را با تخفیف مشخصی نسبت به قیمت جهانی از ایران خریداری کند، اما چین بدون نیاز به یک دلار سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران اکنون از چنین تخفیفی بهرهمند است. چین در پنج سال منتهی به 2022 بیش از 44 میلیارد دلار در صنایع نفت و گاز خاورمیانه سرمایهگذاری کرده است که در این میان سهم عربستان 12.3 میلیارد، سهم عراق 10.5 میلیارد و سهم امارات متحده 10 میلیارد دلار بوده، اما سهم ایران در این دوره بسیار ناچیز ارزیابی شده است و بیشترین میزان سرمایهگذاری چین در صنایع نفت و گاز ایران به سالهای برجامی 2013-2017 با رقمی نزدیک به 2.5 میلیارد دلار بازمیگردد. بر اساس گزارش رئیس کل سازمان سرمایهگذاری و کمکهای فنی و اقتصادی در بهمنماه سال گذشته، سرمایهگذاری چین در یک سال با رشدی 10برابری به سه میلیارد دلار رسیده است و با فرض تداوم چنین میزانی باید انتظار داشت تعهد چین برای 400 میلیارد دلار سرمایهگذاری در توافق 25ساله، 133 سال به طول بینجامد. این اعداد به روشنی نشان میدهند که چرا چین از مواضع امارات علیه ایران حمایت میکند: وابستگی نامتقارن، ایران را در مقابل چین ناتوان کرده است و فقدان ابزارهای قدرتی که بتواند طیفی از هزینهها را به طرف مقابل تحمیل کند، آزادی عمل در سیاست خارجی را از ایران گرفته است.
4- آنچه آزادی عمل کارگزار سیاست خارجی را محدود کرده است صرفا محدودیت در منابع نیست، بلکه انحصار سیاستگذاری خارجی نزد گروههایی است که منافع خود را به «نگاه به شرق» گره زدهاند. اما موفقیت در سیاست خارجی بیش از وابستگی به منابع، نتیجه فن و هنر استفاده بهینه از فرصتهاست. در فقره موضع چین در قبال جزایر ایرانی، فرصت «عمل متقابل» برای ایران فراهم است. «عمل متقابل» کنشی مشروع و متعارف در سیاست بینالملل است که هم در موازین حقوق بینالمللی به رسمیت شناخته شده و هم در عرف دیپلماتیک اقدامی مرسوم است. حاکمیت ایران بر جزایر ایرانی امری تحققیافته است اما چین درخصوص تایوان که دارای سرزمین، جمعیت و حکومتی مستقل است و حاکمیتی عملی دارد –اگرچه حاکمیت تأسیسی که ناشی از اعطا و شناسایی دیگران است همچنان در تعلیق است- ادعایی سیاسی دارد و در مقابل هرگونه مداخله طرف ثالث واکنشهای تند و تهدیدآمیز در پیش میگیرد؛ مثلا در واکنش به دیدار نانسی پلوسی –رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا- از تایوان در سال 2022 رزمایش بزرگی را با محاصره کامل تایوان و انجام آزمایشهای موشکی به راه انداخت یا در واکنش به سفر رئیسجمهور تایوان به آمریکا و ملاقات با کوین مککارتی، رئیس مجلس نمایندگان، مانور نظامی سهروزهای را در اطراف جزایر تایوان به انجام رساند. اختلاف ایران و امارات مادامی که اختلافی میان طرفین باشد، مسئلهای متعارف است، اما ورود طرفهای ثالث ماهیت این اختلاف ارضی را تغییری اساسی میدهد که نیازمند مواجهههای جدی است. در چنین وضعیتی وزارت خارجه ایران میتواند برای تحقق استقلال و آزادی عمل خود در راستای منافع ملی، در بیانیهای رسمی از حق استقلال تایوان و حق شهروندان تایوانی در تعیین سرنوشت خود حمایتی حقوقی اعلام کند و در عملی متقابل، «از طرفین بخواهد که اختلافات خود را از طریق گفتوگو و رایزنی حل کنند».
به این ترتیب دولت کمونیست چین خواهد فهمید کسی که در خانهای شیشهای ساکن است نباید به دیگران سنگ پرتاب کند. تردیدی نیست که این اقدام با چنان حمایت داخلی از جانب ملت ایران و چهبسا برخی بازیگران مهم بینالمللی همراه خواهد شد که دستاورد آن به مراتب از حمایت نیمبند و استثمارگرایانه چینیها ارزشمندتر خواهد بود.