رئیسجمهور شنبه
نتایج دور اول انتخابات مشخص شده و همگان منتظر جمعه پیشرو هستند. گویا ۶۰ درصد مردم علاقهای به شرکت در انتخابات نداشتهاند. هرکدام از طرفین رقیب درصدد توجیه این وضعیت هستند.


پویا نعمتاللهی-دکترای علوم ارتباطات اجتماعی: نتایج دور اول انتخابات مشخص شده و همگان منتظر جمعه پیشرو هستند. گویا ۶۰ درصد مردم علاقهای به شرکت در انتخابات نداشتهاند. هرکدام از طرفین رقیب درصدد توجیه این وضعیت هستند.
یک طرف معتقد است این افراد در زمره پایگاه رأی او هستند و میخواهد آنها را به هر قیمت پای صندوق بیاورد. گروه دیگر نیز طرف مقابل را مسبب این وضعیت قلمداد میکند.
برخی از افراد پیشاپیش اعلام کرده بودند رأی نمیدهند و حاضر نیستند از این تصمیم خود برگردند. به این تصمیم باید احترام گذاشت، اما در عین حال باید اسباب و لوازم و تبعات آن را هم قبول کرد. اکنون پرسش اصلی این است که وضع کنونی را چگونه باید فهم کرد؟
منظور از فهم، ارائه تحلیل نیست. این انتخابات نشان داد که تحلیلهای هر دو طرف تا چه اندازه میتواند شکننده باشد. شکنندگیها تا این اندازه بود که تفاوت آرای نفر اول و دوم چندان زیاد نبوده که هرکدام بتواند میدان اجتماعی را بهطور مطلق از آن خود بداند. طرفداران هر دو کاندیدا باید به این فکر کنند که چگونه میتوانند کنش بطئی و پنهانی جامعه را رصد و درک کنند؟
اگر فرضا تغییری در وضع افراد تحریمی ایجاد نشد و احیانا آرای آقای جلیلی از آقای پزشکیان بیشتر شد، در این صورت، طرفداران آقای پزشکیان چه توجیهی برای شکست خود میآورند؟
آیا میتوان به روح جمعی و خردمندی ناشناخته در عرصه اجتماع شک کرد؟
با آنکه همگان میدانند هر کنش اجتماعی در این برهه اعم از تحریم یا مشارکت مستقیما در سرنوشت ایرانیان اثر دارد، پس چرا برخی تا این اندازه بر تصمیم خود مبنی بر عدم مشارکت پافشاری میکنند؟
مثلا هنرمندان و سلبریتیها این بار برخلاف همیشه حضور کمرنگی داشتند؛ حال آنکه بیشتر آنها از انسداد اوضاع فرهنگی کشور گلایه میکردند. آیا آنها از مواضع هرکدام از کاندیدهای اصلی در قبال حوزه فعالیت خود بیخبر بودهاند؟ قطعا پاسخ منفی است. ما نمیتوانیم ادعا کنیم که تحریمیها کمتر از مشارکتکنندهها نگران آینده کشور هستند. اما باید مسئولیت، نتیجه، پیامد و آثار آن را قبول کنند. قرار نیست «چیزی» بشود و همگان از آن منتفع شویم. آمارهای وزارت کشور گویا دارد با همه صحبت میکند؛ با برخی از سر مهر و با برخی از سر خشم.
افرادی که بیشتر از همه با تفکر آنها زاویه داشتهایم، در یکقدمی ما ایستاده و درست روبهروی صورت ما نفس میکشند. هر رأی به «آنها»، به اندازه هر رأی به «ما» محترم و تأییدی بر عملکرد آنهاست.
درست است که رئیسجمهور شنبه، رئیسجمهور همه ماست، اما کشور را به شیوه و با سبک و سیاق و هنجارهای مخصوص به خود اداره خواهد کرد. اکنون بیمناسبت نیست که هر دو اردوگاه به فکر تأسیس یک گفتاره جدید باشند تا خیمه را گشادتر و جادارتر کند.
هرکدام به زعم خود قصد دارد کار را یکسره کند. به این منظور لازم است تا عموم متحد جامعه اجازه توشیح و تأیید را به تثبیت این گفتاره بدهد. این کار مشاوران طرفین است. مشاوران نفر سوم به او گزینههای بدی پیشنهاد کردند که نتیجه فاجعهباری را برایش رقم زد. دوران «این نیز بگذرد» گذشته است. هیچ «چیزی» بدون ما قرار نیست بگذرد؛ مگر اینکه ذهن و زبانی از جنس شبکههای سخیف ماهوارهای و کارشناسان و برنامهسازان آنان داشته باشیم. آنها نه در ایران زندگی میکنند و نه حتی اگر ایران گل و بلبل شود به کشور برمیگردند. توصیههای آنها چیزی جز نابودی ما و کشورمان به دنبال ندارد. اکنون بیش از هر زمان دیگری به این نیاز است تا گفتاره نوینی در ذهن ایرانیان شکفته شود.