توهم بریکس
سفر آقای قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، به روسیه برای شرکت در اجلاس رؤسای پارلمانهای کشورهای عضو بریکس، بار دیگر این نهاد بینالمللی نوپا را در صدر اخبار رسمی و حاکمیتی ایران در روزهای اخیر قرار داد.
سفر آقای قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، به روسیه برای شرکت در اجلاس رؤسای پارلمانهای کشورهای عضو بریکس، بار دیگر این نهاد بینالمللی نوپا را در صدر اخبار رسمی و حاکمیتی ایران در روزهای اخیر قرار داد. در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری، برخی نامزدها بهطور ویژه بر روی نهادهایی مانند بریکس و شانگهای بهعنوان ظرفیتهای اصلی سیاست خارجی خود برای رفع مخاطرات بینالمللی و تحریمهای اقتصادی خارجی تأکید میکردند و تلاش داشتند از مسائل و موضوعاتی مانند افایتیاف عبور کرده یا بهعبارتی صورتمسئله آن را با پرداختن به بریکس و شانگهای پاک کنند، اما واقعیت این است که بریکس با وجود گذشت نزدیک به ۱۵ سال از تأسیس آن و با وجود عضویت قدرتهای بزرگی مانند چین (دومین اقتصاد جهان)، هند (پنجمین اقتصاد جهان)، برزیل (هشتمین اقتصاد جهان) و روسیه (یازدهمین اقتصاد جهان) بههمراه آفریقای جنوبی، هنوز به نهادی تأثیرگذار در روندهای اقتصادی جهان تبدیل نشده و همچنان در کلیات شعار و برنامه و دورهمیهای سیاسی رهبران خود حتی با حضور کشورهای جدید عضو مانند ایران، امارات، اتیوپی و مصر گرفتار است. صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که بهتازگی بسیار روی بریکس حساس شده و اخبار و تحولات آن را بهصورت کامل و جامع پوشش میدهد، در جریان انعکاس کامل اخبار سفر قالیباف به روسیه برای شرکت در اجلاس رؤسای پارلمانها، بخشهایی از گفتوگوهای چندجانبه و دوجانبه ایشان را منتشر کرد. نکته جالب این گفتوگوها که عمدتا از طرف آقای قالیباف مطرح میشد، مباحث سیاسی برای موضوعاتی مانند مبارزه با یکجانبهگرایی آمریکا، دلارزدایی و همبستگی کشورهای عضو برای مقابله با غرب بود. مسائلی که مدتی است با توجه به بحران اوکراین خیلی مورد توجه روسها قرار دارد اما از سوی دیگر اعضای بریکس مانند چین، هند و برزیل کمتر اهمیت دارد. این کشورها مشخصا به دور از هیاهوی سیاسی روسیه و هیجان سیاسی کشورهای تازهواردی مانند ایران که بهدنبال پیگیری اهداف سیاسی عمدتا مشترک هستند، واقعبینانه و عملگرایانه سیاستها و اهداف بریکس را دنبال میکنند. این نشان میدهد که محتوای گفتوگوها در نشستهای رسمی و احتمالا غیررسمی بریکس در سطوح مختلف بعد از ۱۵ سال همچنان در مسائل سیاسی و کلیات و شعار باقی مانده و هنوز این نهاد بینالمللی وارد مسائل و سیاستهای اجرائی و عملیاتی در راستای اهداف اولیه نشده است. عضویت اعضای جدیدی مانند ایران با اهداف سیاسی خاص نیز میتواند روند ورود بریکس به سیاستها و اقدامات اجرائی در راستای اصلاح نظام اقتصادی بینالمللی به سود کشورهای نوظهور را نیز دستخوش کندی و تأخیر کند؛ چنانکه حمله روسیه به اکراین نیز تأثیر منفی بر روند توسعهای بریکس گذاشت. این حمله و تلاش روسیه برای بهرهگیری از ظرفیت محدود بریکس در مواجهه به فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب بهرهبری آمریکا و بیتفاوتی بریکس به این ماجرا، باعث شد عملا بریکس در حاشیه قرار گیرد و قدرت مانور آن را برای پیشبرد برخی سیاستهای اقتصادی مانند کاهش نقش دلار در مبادلات تجاری میان خود و در عرصه بینالمللی کاهش یابد. از طرف دیگر، کشورهای اصلی عضو بریکس بهدلیل درگیری با مسائل و چالشهای متعدد داخلی و خارجی، بریکس را در اولویت رفتار خارجی خود قرار نداده و به آن صرفا بهعنوان یک باشگاه برای طرح برخی مسائل سیاسی نگاه میکنند. این کشورها بهدلیل قرارداشتن در فرایند توسعهای هنوز به سطحی از قدرت نرسیدهاند که بهصورت یکجانبه یا در قالب بریکس، درصدد اصلاح عملیاتی نظام اقتصاد بینالمللی و مواجهه با غرب و آمریکا بپردازند. بنابراین اگرچه نهادهایی مانند بریکس میتواند در آینده با قدرتگرفتن بیشتر قدرتهای نوظهور اقتصادی بیشتر در روند تحولات و مسائل بینالمللی مداخله کرده و تأثیرگذار باشند، اما در شرایط کنونی این نهادها کارکردی بیش از جنبش غیرمتعهدها نخواهند داشت. با این تفاسیر، این سؤال مطرح میشود کشوری مانند ایران که بهشدت چالشهای اقتصادی و معیشتی ناشی از تحریمها و محدودیتهای اقتصادی بینالمللی مواجه است، آیا میتواند روی حمایت و ظرفیتهای بریکس حساب کند؟ آیا بریکس میتواند زیانها و مخاطرات تحریمهای اقتصادی و غیبت ایران از سازوکارهایی مانند افایتیاف را حل کند و بهعبارتی تحریمها را خنثی کند؟ پاسخ تقریبا مشخص است؛ خیر. ظرفیتهای بسیار بریکس و شانگهای با شعارهایی مانند دلارزدایی تنها توهماتی است که ذهن برخی از تصمیمگیران و دولتمردان را فراگرفته و دستاوردی جز هدردادن زمان و فرصت برای رفع تحریمها و مخاطراتی مانند افایتیاف ندارد. بنابراین تأکید میشود دولت جدید ضمن توجه به بریکس بهعنوان یک نهاد بینالمللی تازهکار که میتواند در چانهزنیهای سیاسی ایران با غرب مورد توجه قرار گیرد، از گرفتارشدن در توهم بریکس بهعنوان راهکار عبور از تحریمها و حل چالشهای خارجی اقتصاد خودداری کرده و در این راستا در دام تبلیغات و هیاهوی سیاسی کشورهایی مانند روسیه با ترفند وعدهووعید از یک طرف و افراد و جریانهای داخلی نیفتد که بهدنبال انحراف سیاستهای اصلی خارجی برای برونرفت از بحران سیاست خارجی است. تمرکز بر ظرفیتهای بریکس یک خطای استراتژیک بزرگ است که دولت سیزدهم هم به آن دچار شد و فرصتهای زیادی را برای بهبود شرایط خارجی کشور از دست داد. این درس تجربه بزرگی برای سیاست خارجی دولت چهاردهم است که در شرایط کنونی ظرفیتهای بریکس و شانگهای، یک توهم بزرگ است.